ارسالها: 14491
#1,051
Posted: 21 Mar 2014 08:21
دعوت
امشب به پيش ِمن تك و تنها بيا خدا
از كوچه هاي ِخلوت ِرويا بيا خدا
رو ميكنم بسوي ِافقهاي ِدوردست
از لابلاي ِ جنگل ِ شبها بيا خدا
ساحل نشين ِبركه ي ِزيباي ِحيرتم
با موج ِ پر تلاطم ِ دريا بيا خدا
با يك بغل شقايق ِوحشي به يادتم
امشب براي ِ ديدن ِ گلها بيا خدا
در جرم ِعشق ِتو سر ِدارم كشيده اند
غوغا به پا شده به تماشا بيا خدا
امروز گرچه رد شد و رفت و نيامدي
گيسوي ِشب بگير و به فردا بيا خدا
در سر براي با تو نشستن خيالهاست
امشب به پيش ِمن تك و تنها بيا خدا
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,052
Posted: 21 Mar 2014 08:23
یلدا بیا و دست ز دامان شب بکش
یلدا بیا و دست ز دامان شب بکش
نقش سحر به طالع زندان شب بکش
بگذار عاشقانه بمیرم کنار صبح
طرح عزا به چهره ی خندان شب بکش
این سرنوشت تیره که سوزانده عمر ما
با رنگ خون به روی نگهبان شب بکش
خون شد دلم به دست شب ای صبح آرزو
دستی به روی خانه ی ویران شب بکش
ای پیک عشق خواهی اگر سرنگون شوم
پای مرا به صحنه ی جولان شب بکش
خورشید من دوباره به دشت وطن درآ
شمشیر خود به گردن شیطان شب بکش
در انتظار صبح ، نهیبی کند خیال
یلدا بیا و دست ز دامان شب بکش
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,053
Posted: 21 Mar 2014 08:39
زمانی که نباشی معنی ِ پرواز، نابودیست
زمانی که نباشی معنی ِ پرواز، نابودیست
وحتی خوشترین لحظه شکست وباز،نابودیست
شهادت در ره ِ آمال ها زیباترین رویاست
خیانت هرزمان در خاطر ِ سرباز، نابودیست
زمانی که هدف ها طعمه ی نااهل میگردد
تمام ِلحظه ها در دیده ی ِجانباز، نابودیست
ترانه لحظه ی ِ آغاز ِ زیباییست میدانم
نشستن کنج ِ عزلت ها برای ِساز، نابودیست
تگرگ ِ نا به هنگامی که غارت میکند گل را
برای ِ هر حیاط پر گل ِ دلباز ، نابودیست
برای زندگی انگیزه ای در من نمی جوشد
شروع ِ زندگانی از همان آغاز، نابودیست
خیالی پرامیدم با تو و هر لحظه دیدارت
زمانی که نباشی معنی ِ پرواز، نابودیست
...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,054
Posted: 21 Mar 2014 08:40
خزان ِ عمر
بی تو خزان ِ عمر ِ من از راه میرسد
پایان ِمن چه ساده و جانکاه میرسد
بار ِ دگر تمام ِ غمت تا عروج ِ صبح
امشب به دست ِخاطره ها آه ،میرسد
بر من وزید خاطره هایی به رنگ ِ تو
همچون هوای ِ تازه که گهگاه میرسد
آینده ام بدون ِ تو روشن نمیشود
مصداق ِما به دشت ِشب و ماه میرسد
میدانم هجرت ِ ابدی از جهان ِ تو
روزی،شبی،سریع و به ناگاه میرسد
ای پیک ِ مرگ مژده ی ِ فرجام ده مرا
با من بگو که لحظه ی ِدلخواه میرسد
ای لحظه ساز خاطره های خوش ِخیال
بی تو خزان ِ عمر ِ من از راه میرسد
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,055
Posted: 23 Mar 2014 14:24
رضا محمدی**** بیوگرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,056
Posted: 23 Mar 2014 14:31
دلیل هرچه که گفتم تو بوده ای
دلیل هرچه که گفتم تو بوده ای ، آری
برای آنکه برایم همیشه بسیاری
برای بودن با تو به خود نظر کردم
برای بودن با تو نبوده دشواری
اگر چه من نرسیدم ولی که تو هستی
چرا که محرم دلهای بی کس و کاری
صدای قلب من امشب ، خدا، خدا ،باشد
تو از صدای دل عاشقان خبر داری
میان بودن و دیدن هزار فرسنگ است
ولی همیشه تو بی پرده بین انظاری
به شب فروز نگفتی اگر چه می داند
زشب فروز گنه دیده ای و ستاری
عجب حکایت تلخی شنیده ام از تو
که بندگان به گنه بودن و تو شرمساری
خدای خوب ِ من ، امشب دلم تو را خواهد
بیا و با من مسکین بگو که غفاری
دوباره بر سجده دلم هوائی شد
چرا که غیر تو هرگز نبوده غمخواری
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,057
Posted: 23 Mar 2014 14:34
من به چشمانت استخاره کنم
من به چشمانت استخاره کنم
فرصتی خواهم و دوباره کنم
در دلم روز و شب تو می باشی
هرچه خواهی به یک اشاره کنم
در نگاهت که آسمانی شد
می توانم پر از ستاره کنم
مهربانم تو مهربانی کن
تا که من هم بر آن شماره کنم
روی این دل که عکست افتاده
وقت تنهائیم نظاره کنم
ای که هستی تو درد و درمانم
گر نباشی بگو چه چاره کنم
عکس چشمت کشیدم اما که
من چگونه بر آن اشاره کنم
ترسم از شور چشمی دنیا
پیش چشمان غیره پاره کنم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,058
Posted: 23 Mar 2014 14:44
شاید این بار آخرین بار است
شاید این بار آخرین بار است
بی تو بودن همیشه دشوار است
لحظاتی که با خودم هستم
قاب عکست به روی دیوار است
شاهد لحظه های تنهائیم
شاهد گریه های بسیار است
آخرین بار پشت سر دیدم
آنچه قلبم همیشه بیزار است
لحظه ی انفجار احساسم
دیدن چشم های نم دار است
آرزو می کنم نبینم من
لحظه ای را که آخر کار است
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,059
Posted: 23 Mar 2014 14:47
آن طرف تر ز خیالم هستی
آن طرف تر ز خیالم هستی
تو همان حد کمالم هستی
هرزمانی که به پرواز شدم
تو مثال پر و بالم هستی
تا خودم را بشناسم با تو
پاسخ هر نوع سوالم هستی
قهوه ای خوردم و در فنجانم
دیدمت چونکه به فالم هستی
تا که از دست خودم می رنجم
از تو گویم که مجالم هستی
نازنین اسم تو شد امضایم
افتخاری تو، مدالم هستی
شب فروزی دل زیبای من است
آرزو های محالم هستی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,060
Posted: 23 Mar 2014 14:49
نام و آوازه ی ما در همه ایام بماند
نام و آوازه ی ما در همه ایام بماند
گرچه آن حاسد بیچاره به دشنام بماند
عشق بازی هنر دلشدگان بوده و هست
هرکه این را نتوانسته در ابهام بماند
گره در کار تو افتاده که منت بکشی
بلبل از لطف نظر بوده که در دام بماند
حاجت از غیره نخواهیم که ما را نبود
هر چه داریم از این خلوت و این جام بماند
ناز چشمان سیاه ِ تو دمادم بکشم
خاصه آن لحظه که در صحبت پیغام بماند
از شب فروز نپرسید چرا؟یاکه چه شد؟
آنچه او دیده در این پرده ی ابهام بماند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟