ارسالها: 14491
#1,111
Posted: 5 Apr 2014 20:17
نگو تقدیر ما این بود...
نگاهت میکنم امشب
قدمهات عمر میگیره
تو که میری برو اما
نگو که دسته تقدیره
واسه کی قصه میبافی؟
منی که قصه رو حفظم؟
واسه اینه که یخ کردم
واسه اینه که بی حسم
نخواه باور کنم اینو
این اسمش بی وفایی بود
بگو دلسرد شدی رفتی
نگو تقدیر ما این بود
نگو بردی نگو باختم
من از این بازی بیزارم
واسه این بازیه تلخت
دارم جونم رو میزارم
دارم میمیرم از عشقی
که سرگرم یه بازی بود
حالا میگی بازم بردی؟
میگی تقدیر ما این بود؟
نخواه باور کنم اینو
این اسمش بی وفایی بود
بگو دلسرد شدی رفتی
نگو تقدیر ما این بود
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,112
Posted: 5 Apr 2014 20:19
ببین کجا رسیدم من...
چقدر سخت بود شب رفتن خیال می کردی آسونه
چه حالی داشتم اون لحظه فقط خداست که می دونه
چقدرر اشک داشت این چشما تمام خونه شاهد بود
کنار پنجره بیخود چشام هر شب به راهت بود
میدونستم دیگه نیستی میدونستم که با اونی
ولی حتی همین حالام میگم شاید پشیمونی
خیال خامیه اما هنوزم چشم به رات هستم
هنوزم توی این خونه به دنبال صدات هستم
هنوزم توی خوابم باز میای هر شب کنار من
همین اندازه هم بسته که هستی توی یاد من
نه خوابی مونده نا نایی چشام نوری نمیبینه
خیال رفتنت حتی واسم مثل یه تسکینه
ببین کجارسیدم من که تلخیه جداییمون
میاره یادت و اینجا میشه برام مثل درمون
کنار پنجره هر روز نگاهم رو به این کوچست
تو با اون باش منم شادم با تنهایی و این بنبست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,113
Posted: 5 Apr 2014 20:22
مادر
کدوم برف زمستونی... رو موهای تو باریده؟
چقدر این روزگار بیرحم ... تو روزای تو خوابیده
با هر چین و چروک انگار ... هزار تا قصه میسازی
چقدر زود پیر شدی مادر ... داری روزاتو میبازی
خزون کردی بهارت رو ... که سبز باشه بهار من
به چه نرخی فدا کردی ... جوونیت رو به پای من؟
با هر طلوع و هر روزم ... هوای تو ، تو دنیامه
با هر راهی (تاتی تاتی) ... صدای تو ، تو گوشامه
هنوزم بعد هر زخمی ... هوای بوست و دارم
به قدر زخمای عمرم ... به آغوشت بدهکارم
ببین این روزگار ساده ... داره عمرم رو میگیره
همه کودکیام رفتن ... جوونیم داره میمیره
تو گفتی مرد شو ، امروز ... ولی این مرد بیتابه
هنوزم مثل یک بچه ... رو پاهای تو می خوابه
عبادت میکنم هر روز ... به سمت قبله چشمات
واسه من کعبه یعنی تو ... و سجاده یعنی دستات
هنوزم توی آغوشت ... زمان بی معنی و پوچه
گناه مستیم هر شب ... لالاهیهات توی گوشه
(لالا لالا گل پونه) ... ببین مادر دلم خونه
دیگه بیزارم از دنیا ... چقدر آغوشت آرومه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,114
Posted: 5 Apr 2014 20:24
رفیق
چقدر افتخاره که پیشت رفیق
سر زانوهام و به خاک میزنم
خیالی ندارم اگه جون بدم
تو راه تو از هر چی دل میکنم
کنارت رفیق از همه سر ترم
مهم نیست برام اسم و رسمت چیه
همه زیر و رو می کشن این روزا
هنوز رسم ما, رسم یک رنگیه
چقدر خوبه که تکیه گاهم میشی
چقدر خوبه تو مشکلا پشتمی
چقدر خوبه این و میدونم رفیق
تو تنهایی هام تا ابد پیشمی
بذار که بدونن همه آدما
رفاقت یه روزی به این سبک نبود
باید جون میدادی تو راه رفیق
رفیق پشت سر دست به خنجر نبود
چقدر خوبه که خنجرت دستته
واسه اونکه پشتم رو محکم کنی
نذاری بیوفتم یا که خم بشم
چقدر خوبه این رسم و نو میکنی
تا آخر بدون با همیم مثل قبل
بذار آخرش هر چی می خواد بشه
میدونم میدونی که این خاطرات
میتونه هزار قصه نو بشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,115
Posted: 5 Apr 2014 20:26
زندون بی دیوار...
نشستم تو زندون بی دیوار
دارم تو این زندون میمیرم
خاطره ها رو میکشم آروم
کامی از این سیگار میگیرم
به سردی زندون میخندم
خنده ای که از عمق یک درده
تف میکنم بغض و سبکتر شم
بیشتر راه گلوم و می بنده
هر روز اینجا تو خودم میرم
بیداری همبستر شبهامه
تا صبح فردا کنج این زندون
تنهایی و سیگار همرامه
امشب شاید آخرش باشه
به صبح فردا اعتباری نیست
برای مرگ من سحر هنگام
نیاز به هیچ طناب داری نیست
خط میکشم بر روی این دیوار
دیواری که مرگ من و دیده
خط میکشم رو کل این دنیا
دنیایی که یه عمره پوسیده
سر میزارم بروی زانوهام
کابوس تکراری تموم میشه
تنها سوار دوش شب میشم
عمرم مثل سیگار دود میشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,116
Posted: 5 Apr 2014 20:30
میخوام برم...
میخوام رخت راه و بپوشم برم
یه کوه خاطره روی دوشم برم
برم گم بشم توی این خستگی
می خوام تو یه شب سرد و تنها برم
میخوام اشک چشمام و آروم کنم
تمنای دستام و پنهون کنم
کلافم از این عشق بی فایده
میخوام عشق و از سینه بیرون کنم
دیگه خستم از این همه ادعا
میخوام ادعای جدایی کنم
برم توی جاده تا که گم بشم
برم ادعاهام و ثابت کنم
می خوام سرد تر از هر زمستون بشم
ببارم می خوام مثل بارون بشم
بمونم , مث برگ تو پاییز یه روز
باید آخرش خورد و داغون بشم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,117
Posted: 5 Apr 2014 20:31
کابوس شیرین...
عکسات هنوز اینجاست تو دستامه
تو هم هنوز عکسام باهاته؟
اسمت که میاد تو خودم میرم
تو هم هنوز این حس همراته؟
شبا به یاد تو به خواب میرم
هر خواب یه جور وقت ملاقاته
نو میشه این زخم هر شبم تا صبح
شاید اینم یه جور مجازاته
راه فراری نیست دیگه اینجا
هر خواب زخمی تازه تر میشه
رویای بیداری برام تلخه
دوست دارم این کابوس هر شب شه
هر چی که هست شیرینه شیرینه
حتی اگه بازیه شبهاته
از چی بترسم وقتی میبینم
شکنجه گر اون حرم دستاته
هر شب بیا بازم توی خوابم
دل لایق همین مجازاته
این چند ساعت رو با من سر کن
راستی هنوز اون ساعت همراته؟
راه فراری نیست دیگه اینجا
هر خواب زخمی تازه تر میشه
رویای بیداری برام تلخه
دوست دارم این کابوس هر شب شه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,118
Posted: 5 Apr 2014 20:32
دیگه باید حسادت کرد
باید حتی دیگه اینجا به کابوسم حسادت کرد
به نرخ مردنم باشه به تنهاییها عادت کرد
باید مغلوب عالم شد دورنگیها رو از بر کرد
باید حتی دیگه اینجا به مردن هم حسادت کرد
عجب جایی شده دنیا, عجب آشفته بازاری
نمیدونی که تا فردا چه راهی پیش روت داری
عجب رسم عجیبیه به یاد اونچه بود دیروز
همه فردا رو و میبازی به تکرار میگذره هر روز
همه عمر رو به باد میدی یه روزش هم نمیسازی
چقدر تلخ میشه وقتی که ته بازی رو میبازی
باید حتی دیگه اینجا به باختن هم حسادت کرد
با ترسی که تو دل باشه به تکرار باید عادت کرد
باید مغلوب این ترس شد همین قصه رو از بر کرد
باید حتی دیگه اینجا به تلخیهام حسادت کرد
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,119
Posted: 6 Apr 2014 14:43
ترانه سرا
فریبا رستگار
بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,120
Posted: 6 Apr 2014 14:48
دریا
وقتی که گفتی عاشق دریا وموجاشی
من موج موهاتُ گرفتم،جزء دریاشم
فک کردم اینطوری میشه با مدّ رویاهام
تنها واسه چن لحظه توو آغوش تو جاشم
هر روزُ بــا دلواپــســـی های نبودِ تو
سر کردمو،روو ماسه های خـیـــس جون دادم
وقتی دلــم تنگِ هــوا وبــوی عـطرت بود
تنها یه تصویر از تو به قلبم نشون دادم
دیــواربـیــن ما فـقـط یک بغض واموندس
بغض گلوی تو که یک عــمره نـتـرکیده
محکم بزن توو گوش من بشکن سکوتت رو
میخوام که گوشم کرشه از حرفای نشنیده
دردم زیاده گریه هام سر رفته از چشمم
هرشب تنم اندازه ی یک شـــهـــر آغوشه
هی انتظارُ میکشم روو ساحل فکرت
شاید یه روز یک قطره از رویاااات سهمم شه
خستم،غروب هرلحظه از چشمااام رد میشه
یــه ماهــیـه تنــها میــون صـید قلـابـم
بازم میگم من عاشق دریا وموجاشم
بازم کنار ماسه های خیس میخوابم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟