ارسالها: 14491
#1,201
Posted: 8 Apr 2014 14:34
تیتراژ غم انگیز...!
چقد تکراریه روزام
مثل تیتراژ یه فیلم غم انگیز
مثل فوش و یه سیگارو یکم چیز
تو میخندی به حالو روزی که دارم
من همین روزای تکراریمو پشت سر می زارم
درصد روزای خوبم _مثل خط زیر فقره
روزای خوبم تو خوابه یا تو فاله تهه قهوه
من دچار یه خیالم همدم پک های سیگار
زندگیم مثل یه فیلمه مثل قابه خالی رو دیوار
اما تو درگیر رویات ،واسه خودت هم وقت نداری
تو فقط فکر همینی روی پولات پول بزاری
توی حاشیه شهر اگه پاک بمونی مردی
نه تو که بالا نشستی زندگیم نقد کردی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,202
Posted: 8 Apr 2014 14:35
شکل دستات
شکل دستات رو تن من
مثل گل روی پیرهن
آرزومه که بمونی
واسه ی من واسه ی من
شکل اخمات مثل کوهه
پشت پلکات مثل خورشید
با تو خیلی ساده میشه
بهشت و رو زمین دید
وقتی راه میری نمی خوام
چشمامو رو هم بزارم
آرزومه که یه روزی
توی روزات پا بزارم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,203
Posted: 8 Apr 2014 14:39
دلم میخواد
دلم میخواد تو آغوش تو هر شب
دوباره زنده شم از هم بپاشم
یه جوری غرق این رویا شم که
نتونم دیگه بی تو زنده باشم
دلم میخواد دستای تو هر شب
تنه سرده منو تاصبح بگرده
یه جوری باورم کنی که هیچ کس
تا امروز منو باور نــــــــــــــــــــکرده...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,204
Posted: 8 Apr 2014 14:45
چراغا رو خاموش کن!
چراغا رو خاموش کن
بزار تو حال خودم باشم
برو از این اتاق بیرون
نمی خوام با تو تنها شم...!
از این سکوت بیزارم
تو چشمات پر از حرفه
تمومش کن این حالو
می دونم گفتنش سخته!
تو حالت بهتر از من نیس
نمیگم خیلی خوب بودم
یه جور نگام نکن انگار
منم که با تو بد بودم
تو ام خسته ای اما
نمی خوای آخرش بد شه
بگو حرفت رو راحت شو
شاید با گفتنت حل شه
از اول اشتباه بوده
شاید تو ایی که راس میگی
یه جور دیگه فکر کردم
یه جوره دیگه فهمیدی...!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,205
Posted: 8 Apr 2014 14:53
شاید راه دیگه باشه
بايد از شهر گسست
چرخ ِ فرسوده ي اين دهر شكست
خســته از رنگ و ريـا هســتم و بايـــد بــروم
قــدّ كوهم شده در طرح ِ فلك همـــچو كمان تيـــر بدست
بغض پنهان شـده در كوچه ي ِ دل خستگي ام
كاش مي شــد بغل ِ نـهــــر نشست
فارغ از قهر،نه مست
می روم با دل خون
قهــر کــردم ز ریاکار ِ بـرون
ای که تبــریز منی ، دست نگـیری بـروم
قـدّ ِ سـروم شده از دست ِ فلک همچو کمانی به جنـون
خسته از جـور و جـفـا هستم و باید بروم
بغض پنهان شده در عمق ِ درون
اشک در دیده فزون
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,206
Posted: 8 Apr 2014 14:54
این روزا
من این روزا رو بی تو مثل سابق
دارم با تنهاییام میگذرونم
دلم تنگه واسه اینکه بخندی
منم خیره به خندهات بمونم
دلم میخواد دوباره توی روزام
تو-وو احساس تو باز پا بگیره
یه جوری عاشقم کنی که اینار
نشه کسی تورو از من بگیره
من این روزا پر از فکر تو میشم
ولی دنیایه تو آروم میمونه
یکیرو داری تو روزات که میخواد
همیشه جای من پیشت بمونه....!
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,207
Posted: 8 Apr 2014 15:04
ترانه سرا
مجید حسین(کیان)
بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,208
Posted: 8 Apr 2014 15:05
فانوس چشمات
چشمایی به رنگ آسمون قلبی به رنگ بارون
زده نقـشی بر جانــم نقاش آســمون
نمی دونم خوابم یا بیدار ، مستم یا هوشیار
که نشستم کنار فرشتیه زیبا و مهربون
وقتی خیره نگاهش شدم انگار مست شدم
همه چیزمو دادم توی لحظه ای آسمون
فانوس چشماتو توی شبای تارم جا بزار
تا راه روشــن عشــقِ تو نـشـه پنهـون
چه روزای خوشی دارم و غمی ندارم
دله خسته توی این لحظه شده جوون
دیوار جدایی نمی تونه قد بکشه بین ما
دیگه فاصله نمی تونه بمونه پیشمون
دنیا بدون عشق برای عاشق یه زندونه
نزار قصه دوری دوباره تکرار شه ، بمون
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,209
Posted: 8 Apr 2014 15:06
درخت
برگای زرد و خسته نشستن دسته دسته
وقت دل کندن براشون خیلی سخته
انگار یکی دل برگای زرد و خسته رو شکسته
نمیدونن که این دل خسته ی درخته که شکسته
دوباره غم غصه تو صداش نشسته
اما کسی نمیدونه واسه چی دلش گرفته
وقتی صدای خش خش برگاش میاد
یواش یواش تپش قلبش باهاش میاد
بهار و خزون میان آورم و مهربون
اما دلش می گیره مثل ابر تیریه آسمون
هم چیز رفته از دس انگار شده پرنده ای توی قفس
پرنده ی توی قفس آرزوش شده دیدن هم نفس
آخه درخت عمرشو پای برگا گذاشته
حالا وقت دل کندن براش خیلی سخته
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,210
Posted: 8 Apr 2014 15:07
عطر خاطرات
جای تو آینه اشکامُ پاک میکنه
دیوار خونه به حرفام گوش میکنه
غرق تو شدو و راهمو گم کردم
آواره و سرگردنِ عطر خاطراتت شدم
بوی پیرهنی پیچیده توی ای خونه
کــه منــو کرده ومـجنـون و دیــونــه
وقتی بهار توی کوچه قدم میزنه
یه چیزی توی این سینه چنگ میزنه
ابر و بارون میرن از آسمون تا تو بدرخشی توی آسمون
خورشید بعد بارونم نگیر این لحظه رو از من
شبا عکستو در آغوش می کشم
تا توی خوابم لظه ای کنار تو باشم
تا بگم همیشه و همه جا به یادت هستم
توی سکوت این خونه یه گوشه نشستم
انتظار هر ثانیش برام مزخرف شده
انگار روزگار منو به تنهایی گره زده
نمی دونم شاید تقدیر تقویم من اینه
که تنها باشم کنار خاطرات این خونه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟