ارسالها: 14491
#1,271
Posted: 15 Apr 2014 14:02
روزای بی تو سر کردن
روزای بی تو سر کردن
میترسم که بشن تکرار
ازین کابوس وحشتناک
کمک کن تا بشم بیدار
بهم ثابت کن این احساس
فقط یک ترس بیهوده س
بذار باور کنم هستی
خیالم پیشت آسوده س
بمون دردامو حل کن توو
وجود گرم آغوشت
نمیخوام حتا یک لحظه م
بشم دور و فراموشت
بلاتکلیفیه بی تو
شکنجه م میده و درده
تب عشقت میسوزونه
هوای رفتنت سرده
توی ذهن پریشون و
میون خاطرات من
تداعی میشه هرلحظه
روزای بی تو سر کردن
خلاصم کن ازین وحشت
ازین کابوس افسرده م
نذار سر وا کنه زخمی
که از دلتنگیا خوردم
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,272
Posted: 1 May 2014 15:37
ترانه سرا
تیام کارگر عرب
بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,273
Posted: 1 May 2014 15:39
یه کم صبر کن........
ببین دستم از دست تو دوره و
هی از زندگی پشت پا میخورم
چقد بی تو تنگ اومده طاقتم
چقد از هوای شکستن پرم!
چی میشد میمردم توو رویایی که
ته قلبم از حس تو سیر بود
با تو سکه ی روزگار خوشم
دچار خیال دو ور شیر بود!
ببین رفتنت حس آرامشو
دچار تبی لعنتی میکنه
یه کم صبر کن چونکه تصمیم تو
داره طالمو خط خطی میکنه!
یه جاده نشسته زیرپای تو
یه تیغ حریصم توو دستای من
صدایی میپیچه همش توو سرم
میگه قید این زندگی رو بزن!
یه صف ردپا رو تن جاده و
یه اشک شکسته توو بغضی کبود
کسی که به این صحنه عادت نکرد
ته قصه ی ما دیگه رفته بود!!!!!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,274
Posted: 1 May 2014 18:37
پرانتز
نه کاری از این واژه هــا ساخته س
نه شاعـــر شـــدن میــده آرامشـــــم
لبای ترانه م بـه هــــــم دوخـــته س
دارم تـــوو پرانتز نفـــس مــی کشم
یه حـسـی گلــــوی صــدامـــو گرفت
تووی اوج لکــــنت زمینگـــــیر شد
قلـــم زیر بار سکــــــــــوتم شکست
واســـــه اعترافــــــم یه کم دیر شد!
توی خــط خطــی های سر در گمـم
توو این رو زدنهـــا به دلــــواپسـی
تویی که قــدم مــی زنی بی حضور
تویی کــه به داد قلـــم مــــی رسی
برای رســـــیدن به تــو چـــاره ای
به جز تن سپردن به اعجاز نیست
خیالت تقـــــلای توو مخمصه ست
چـــرا این پرانتز تهش باز نیست
گـــره خورده طبعم به چشمای تو
کنار تو هـــر لحظـــه شاعـــرترم
تو جادویی از جنـــس یک اتفاق
که مــی افتی توو مصرع آخرم...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,275
Posted: 1 May 2014 18:38
سردرگمی
سردرگمی احساس خوبی نیس
وقتی ستاره ات برق کابوسه
وقتی که هر روزت توو این غربت
توو حسرت دیروز میسوزه!
سردرگمی احساس خوبی نیست
وقتی شکستت میده تنهایی
راهی به سمت تو نمیبینم
پشت کدوم بیراهه، پیدایی!؟
تقدیر این جاده رسیدن نیست
میره تا جایی که نفس داره
انگار خداهم پشت این پرده
توی طلسم جاده دس داره!
حال منو هیشکی نمی فهمه
از بس که از این زندگی خسته ام
من توو قمار داشتنت حتی
روو زندگیمم شرط میبستم!
سرگیجه میگیرم از این حالت
گاهی یه احساس جنون دارم
وقتی هوای قلبم آشوبه
وقتی که این بغضو نمیبارم!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,276
Posted: 1 May 2014 18:54
به زودی منقرض میشه عزیزم!
دارم کم کم بهت حساس میشم
به این بدخلقیای گاه و بیگاه
به اینکه تازگی تعریف عشقت
شده تلخی بغضو سردی آه!
واسه حال عجیبت تازگی ها
آره، دیوار حاشاها بلنده
شعورم تا ته دنیا که باشه
به زعم تو قد یه گوسفنده!
یه عقل آسمونی تو سرت هست
تو دنیات اشتباه معنا نداره
زمینو آسمون با هم یکی شه
تو قلبت این ضعیفه جا نداره!
حالا تنهاییتو دوس داریو من
مثه هر دفعه می پیچم به بازی
آره بازم منم که پیش تو با
نخودهای سیاهم میشه راضی!
تو با آرامشت درگیری و من
تو دست استرس ها گیج میرم
واسه این بوده که حساس باشی
تموم شیطنت های اخیرم!
ولی انگاری دیگه دلخوشی هات
یه جایی دور از این گرمای خونه اس
میخوای ترکم کنی، آزاد باشی
تموم دلخوری هاتم بهونه اس!
چقد گفتن که این احساس پاکو
به پای چون تویی آسون نریزم
با امثال تو نسل هرچی عشقه
به زودی منقرض میشه عزیزم......
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,277
Posted: 2 May 2014 11:06
نمیدونم الان کجام!
بی تو ، تو خلوت دلم
حال ترانه خوش نبود
بازم به اینجا سر میزد
اگر کسی جای تو بود!
تموم خاطرات من
از ذهن این خونه گذشت
ولی امید دیدنت
حتی یه لحظه برنگشت!
نمیدونم کدوم مسیر
صدای پاتو میشناخت
یا از کدوم دریچه، شب
رنگ، به چشمای تو باخت!
نمیدونم خونه چرا
جایی برای ما نداشت
چرا یه لحظه زندگی
مارو کنار هم نزاشت!؟
من موندمو تنهاییو
یه دنیا از تو فاصله
میترسم حتی یادتم
یه روزی از اینجا بره!
یه حسی از تو پر شده
تو تک تک ثانیه هام
تو دست غصه گم شدم
نمیدونم الان کجام!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,278
Posted: 2 May 2014 11:28
نجاتم بده........
یه عمره واسه سهمی از خاطره
دارم سر به پس کوچه ها میزنم
یه جایی زمان مونده تو دست تو
همون لحظه ی بی صدا بودنم!
همون لحظه که قلب من یادتو
تو دستای این خاطره جا گذاشت
یا اون لحظه که حس من چاره ایی
به جز کشتن آرزوها نداشت!
هنوزم دلم توی دست تویه
هنوز با خیالت یه آواره ام
کجا رو بگردم؟ چی پیدا کنم؟
منی که با یه خاطره زنده ام!!
شب نا امیدی تو اوج سکوت
دیگه چشم از این جاده برداشتم
من عمری واسه دلخوشی خودم
در خونه رو باااااااااز میزاشتم!
از این ناامیدی نجاتم بده
تب حسرت مرگو خاموش کن
به جز تو، امیدای این عالمو
برای نجاتم فراموش کن!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,279
Posted: 2 May 2014 11:30
عذاب داشتن تو بود!
تو روی شیر سکه و
من ته خط بی کسی
کسی که ساده دلشو
بسته به عشقی عوضی!
کسی که سرزنش شدو
پاشو تو این جاده نزاشت
پنهونی تو خودش شکست
با گریه های بی صداش!
همون که تکرار تو بود
تو عصر بی سابقه گی
یه حس مرگ بی صدا
تو ضربان زندگی.......!
یه چتر بسته وتنی
که خیس با تو بودنه
شاید که دیگه لحظه ی
مرگ ترانه خوندنه
پای ترانه هام نشین
حرف نکش از این سکوت
این همه زجر ،لعنتی
عذاب داشتن تو بود!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,280
Posted: 2 May 2014 11:42
سکوت تو....
فقط بهانه ایی برای بودن
پشت این پنجره های رو سیاه
دارم از سکوت تو دق میکنم
حس تسکین دل شکستمو
سهم تو باز مثه سابق میکنم!
چه جوری میشه تورو خالی کنم
از میون تب این ثانیه هام
یا چه جوری میشه باور بکنم
که تو لحظه های من هستی باهام!؟
با کدوم خاطره میشه از تو گفت
وقتی که همش عذابه واسه من
آرزوی موندنم تو قلب تو
اگرم باشه، تو خوابه واسه من!
شب بی چشمک این پنجره باز
مثه من خاطر مهتابی نداشت
شایدم درگیر رویای تو بود
که دل از تاریکیا بر نمیداشت!
یه جوری لحظه ها در گیر تویه
که من از آشفتگی بی طاقتم
انگار هر لحظه به اوجش میرسه
با سکوتت زجر بی نهایتم!
مثه شب رنگ تو میشمو هنوز
غصه هامو با تو عاشق میکنم
همه ی دنیای بیگناهمو
مال تو،تو این دقایق میکنم!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟