ارسالها: 14491
#1,291
Posted: 3 May 2014 15:45
تو با من بمونی......
تو با من بمونی شب قصه رو
تا فردا به رویای تو میبرم
تو با من نباشی بدون تو باز
از این خلوت جاده تنهاترم!
هنوزم هوات آرزوی منه
تو حس نفس های من جا بگیر
بمونو از احساس من قسمتی
به قدر بزرگی دنیا بگیر!
نگو از تمنای تو بگذرم
تو حس تب لحظه ی خواهشی
نمیدونی با رنگ آرامشت
چه نقشی به دنیای من میکشی!
تو مثل نگاه شبم روشنی
منو دست این تاریکی ها نده
منی که امیدم به احساس تو
واسه مرگ این لحظه های بده!
منو تو تب آرزو جا نزار
بزار لحظه رو با تو زیبا کنم
بزار عشقو تا آخرین ذره باز
توی چشمای تو تماشا کنم!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,292
Posted: 6 May 2014 17:08
هنوزم به این خونه سر میزنه!
شبای پریشون تنهاییام
به فردای آرامشت را نداشت
نگاهای بی رحمو مغرور تو
منو تو تب غصه ها جا گذاشت!
تو حس نفسگیر دنیای من
همه خواهشم یک نفس همدلی
ولی تو نگاهت به این جاده بود
میگفتی که باید از اینجا بری!
چه جوری ندیدی که من عشقتو
دارم هر دقیقه نفس میکشم
نباشی تموم میشم از بیکسی
بی تو خاطره اس حس آرامشم!
نگاهت منو پشت در جا گذاشت
دیگه چاره ایی جز تماشا نبود
تماشای هر ثانیه ،فاصله
واسم درک این لحظه زیبا نبود!
واسم درک تنها شدن با دلی
که از عشق تو هر نفس میتپید
نگاهت چه آسون از اینجا گذشت
چقد ساده این گریه هامو ندید!
منو بغض شب گریه های کبود
و اون حسرتی که همش با منه
هنوز جاریه یاد تو، تو شبام
هنوزم به این خونه سر میزنه!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,293
Posted: 6 May 2014 17:11
داریم از یاد هم میریم
داریم از یاد هم میریم
داریم تقدیرو میبخشیم
ما تو دنیای همدیگه
چقد درگیرو بی نقشیم!
ما از هم فاصله داریم
کنار هم چه تنهاییم
چقد پایان تلخی شد
با اینکه اول راهیم!
من از سختی هراسونم
ولی تو دردو میفهمی
نزاشت با هم یکی باشیم
عجب تقدیر بی رحمی!!!!
چقد دورتر میشی وقتی
که چشمامو نمیبندم
دیگه از ترس فهمیدن
به احساسم نمیخندم!
کنارت زندگی کردن
واسم رویایی ویرونه
فقط تنهایی میتونه
بهم اینو بفهموونه!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,294
Posted: 6 May 2014 17:16
خوب نیست!
واسه لحظه های پریشون من
تماشای آرامشت خوب نیست
گناه ترک های این آرزو
هنوزم به پای تو محسوب نیست!
دوباره منم با یه دلبستگی
به اجبار از این قصه راهی شدم
شده حسرتت سهم تنهاییام
دچار تب بی پناهی شدم
تمام من از لحظه های تو بود
تمام تو، تو دست احساس کی؟
حالا جای من حس وحال تو باز
شده لحظه ی خاطره سازه کی؟
تو دست کدوم آرزو گم شدی؟
که با ضجه بی تو نفس میکشم
زدم بی هوا سر به دیوونگی
از این عشق بی پرده دس میکشم!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,295
Posted: 6 May 2014 17:25
فقط شاید یه کم دیگه!
چقد اون لحظه ی اخر
نگاهت حال خوبی داشت
کاش احساست فقط یکراه
واسه برگشتنم میزاشت!
کاش اونجوری نمیرفتم
دلم بدجوری اشوبه
کاش اونجوری نمیگفتی
واست تنهاییم خوبه!
همش بی طاقتو گیجم
بی تو دنیامو گم کردم
چی میشد حتی یکبارم
دلت میخواست برگردم!
چی میشد لحظه ها اینجا
یه جوری بی تو سر میشد
یا قلبم از هوای تو
یه ذره بی خبر میشد!
ببین لحظه بدون تو
همش درگیر تکراره
فقط شاید یه کم دیگه
تا مردن فاصله داره!!!!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,296
Posted: 6 May 2014 17:26
کاش!
کاش با نگاه تو میشد
ترانه هامو رنگی کرد
تموم دنیامو پر از
حسی به این قشنگی کرد!
کاشکی دلم لحظه هاشو
با تو به آخر میرسوند
بدون از احساس تو بود
اگر که عاشقانه خوند!
منو تو و ستاره و
شبی که انتها نداشت
کاشکی میشد حقیقتو
حسرتی بر جا نمیزاشت!
یا که تمام عمر من
قد تماشای تو بود
قصه ی ما سر نمیرفت
به زیر این سقف کبود!
چی میشد از تو رویاهام
رنگ حقیقت میگرفت
خیال ترسوی منم
یه ذره جرات میگرفت!
شب میره و منو سکوت
صبور دردای همیم
بدون هیچ واهمه ایی
به قلب یادت میزنیم.................!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,297
Posted: 6 May 2014 17:27
شاید اینجوری راضی شیم هر دومون!
زیر حال بی تاب این آسمون
یکی با خیالت به دریا زده
یکی که دلش مرده از بی کسی
کسی که دیگه قید دنیا زده!
تو چشمای بی رنگ دنیای من
دیگه هیچ امیدی به رنگ تو نیست
چه جور میشه خوش کرد دلی رو که کاش
میگفت خیلی وقته که تنگ تو نیست!
چی از زندگی مونده تو باورم
فقط یک نگاهی که بی خواهشه
میرم تا بگیرم نگامو ازت
همینم بزار سهم دریا بشه!
تو موجای بی رحم این لحظه ها
واسم تنها مردن یه رویا نبود
شاید قسمتم بی نشون رفتنه
واسه من تو دنیای تو جا نبود!
میرم تا که راحت بشی بعد از این
میرم تا که آبی بشه اسمون
شاید حال ما بهتر از این بشه
شاید اینجوری راضی شیم هر دومون!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,298
Posted: 6 May 2014 17:28
دس از لجبازی بیهوده بردار!
تو از مرگ کسی خوشحال میشی
که با تو دلخوشیشو جور کرده
تمومش کن، ببین، کینه چه جوری
چشای بیگناتو کور کرده!
تو راضی میشی به مرگ امیدی
که هر روزت با اون تکرار میشه
بزرگه، روشنه، مثل حقیقت
ولی پیش چشات انکار میشه!
بگیری اونو از دنیا میبینی
دیگه چیزی واسه دلبستگی نیست
تو دلخوش کردی به رویایی بی رنگ
ته ارامشت جز خستگی نیست!
نباشه زندگی یعنی عذابی
که هرلحظه واست تعبیر میشه
غرورت میره دنبال نگاهش
جلو چشم همه تحقیر میشه!
نزار خالی بشی از واقعیت
تو در واقع فقط تکرار اونی
دس از لجبازی بیهوده بردار
نکن تا مثل من تنها نمونی!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,299
Posted: 6 May 2014 17:47
توام یخ میزنی!
من اینجا پشت بوران سکوتم
من اهل جا زدن هرگز نبودم
ولی دستام چه سردو بی اراده اس
من از این سیلی سرما کبودم!
یه جوری یخ زدم که سردمم نیست
دارم از هوش این احساس میرم
تورو میبینمت با تو چه زیبا
تا اوج لحظه ی پرواز میرم!
بازم دستای تو روو گونه هامه
بازم از حس این لحظه دیوونه ام
بهت زل میزنم بی وقفه میخوام
تا اوج یخ زدن با تو بمونم!
هوای قلبم از اندوه چشمات
مثه دستای تو هی سرد میشه
تموم خواهشت اینه نبازم
ولی قلبت داره دلسرد میشه!
دارم پلکامو میبندم محاله
تو از پیش چشام هرگز نمیری
یه جوری با منی هر لحظه انگار
توام یخ میزنی با من میمیری!
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,300
Posted: 18 May 2014 15:43
ترانه سرا
فریباسید موسوی
بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟