ارسالها: 14491
#1,921
Posted: 7 Aug 2014 11:02
به دنیا اومدی
به دنیا اومدی تبریک / ولی آیا خبر داری؟
یه حرفایی برات دارم / همین حالا که بیداری
خبر داری از این دنیا / که حالا اومدی خندون
بدونی بهتره جونم / بزار چِشمات بِشه گریون
بدون اینجا هَمش سخته / شب و روزش همش سَرده
کسی که از پُره دَرده / ببین میگن چقدر مَرده
بِهت میگن پس از سختی / یه خوابه راحتی داری
ولی تو خوابِ راحت هم / به یک عالم بدهکاری
توو اینجا دورتن مردم / ولی هر روز تنهایی
همه گُرگا به تن دارن / لباسِ میشِ صحرایی
میگن آدم با غم بوده / تا بوده چنین بوده
همه با دردها خوبن / میگن خواسته خدا بوده
تو حالا اومدی اینجا / نداری راهِ برگشتی
تو محکومی به این دنیا/ باید باشی به هر سختی
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,922
Posted: 7 Aug 2014 11:05
رویای زیبا
بیا تا کمی حس بگیریم
یه رویایِ زیبا ببینیم
دو چشماتو باید ببندی
تا دنیا رو بهتر ببینیم
خیال کن یه دنیایی باشه
که توش جنگ و دعوا نباشه
حوادثِ روزنامه هاشون
سفیدو یه دست خالی باشه
خیال کن که دنیا قشنگه
دل آدماشون یه رنگه
تو قلب اون بچه یِ ناز
محبت به جای فشنگه
یه دنیا که رنگ آدماشون
سفید و سیاه فرق نداره
کسی برتر از دیگری نیست
واژه یِ برتری جا نداره
نه حس حسادت توو کسی هست
نه کینه نه ظلم و نه نِفرت
کسی واسه کاری که کرده
نمیگه, نمیزاره مِنت
یه دنیا که زندان نداره
شب و روز آروم برقراره
همه غرقِ احساسِ خوبن
غروبِش رنگِ جمعه نداره
چشماتو هنوز بسته بگذار
بزار این خیال پا بگیره
بزار این خیالات بمونه
تو دلِ آدما جا بگیره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,923
Posted: 7 Aug 2014 11:06
برگ
به پایان آمد این دفتر , حکایت همچنان باقیست
حکایت روزگارِ ماست , حکایت باقیِ فرداست
درختِ روزگارِ ما , یه برگِ سبزِ تازه کرد
به ما فهموند این حرفو, درخت یک برگ را کم کرد
یه برگِ دیگه از دنیا, بِخشکید بر زمین افتاد
داره فریادگون میگه, که این برگ از زمان افتاد
در آخر سبزه ها زرد شد, همه روزها به شب بند شد
چه دیدی آخرِ راه را , که این آخر صد پند شد
ولی یک غنچه ی کوچک, امیدِ تازه برپا کرد
نویدِ روشنی آورد, زمستون را بهاری کرد
دو تا از ابرها آمد, بهارِ مارو یاری داد
زمین خیس شد از آبی, که ابرِ آسمان پس داد
باز این قصه تکرار شد , برگِ سبز باز زرد شد
زمان و روزگار این است, همان بود و همانم شد
به پایان می رسد دفتر , حکایت باز می ماند
تو خوش باش که با این حس, جوانی, باز می ماند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,924
Posted: 7 Aug 2014 11:09
با من بمون
به همه میگم که تو مال من هستی
اگه یه روز نبودی دنباله منم نگردی
تو فکر میکنی نازتو کشیدن خیلی سخته
ولی بدون نداریم کار سختی واسه مردی
دارم فکر می کنم به تو و آینده هایم
منم امید دارم به روزگار و سرنوشتم
بیا یه کاری کن گذشته ها بشن ازت دور
بیا که با تو من روزگار از سر نوشتم
منی که با نگاه و برق چشمات
میخونم این غزل رو با ترانه
میخونم تا با عشقت روبه رو شم
تا که بینم دو چشمات و دوباره
عزیزی, نازنینی, هر چه هستی
میخوام باشی تو نیمی از وجودم
میخوام اینو بگم که تو همونی
تمام هستی و تار و پودم
تو رو خدا تو دیگه نشکن این دل
دلی که طاقت و جونی نداره
بیا مرحمش باش تا همیشه
آخه بدونه تو آروم نداره
میخوامت با دل و جون هر دو باهم
میخوام باشی کنارم باشی پیشم
تو رو میخوام هر جوری که باشی
تو هم با من بمون هر جور که باشم
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,925
Posted: 7 Aug 2014 12:22
ترانه سرا
سجاد سلیمانی*****بیوگرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,926
Posted: 7 Aug 2014 12:35
نمیـــدونم
چرادل سردم ازعشقت چرابارونیه چشمام
دارم باگریه میخندم غمه سهم همه شبهام
شده روزوشبم داغون مثال بادوطوفانم
همش عکست جلوچشمام داره میگه دوست دارم
نشدیک بارباخنده بگی عشقم بمون پیشم
نشدهرگزبگی من هم نباشی اشک میریزم
خیال باتوبودن رو دارم توگور می زارم
توی تنهایی خونه شبوباگریه بی دارم
نشدیک بارآغوشت پناه خستگیم هاشه
نشدعشقم توی قلب شلوغت یکدفعه جاشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,927
Posted: 7 Aug 2014 12:36
بــی انـصـــاف
کدوم جاده کدوم قسمت کدم حرف اشتباهی بود
صدات کردم ولی هربار دلت سرگرم کاری بود
تا فهمیدی دوست دارم ازم چشماتودزدیدی
نفهمیدم کجا میری چه خوابی واسه من دیدی
صدام لرزیدوقتی که توگفتی ازدلم سیری
کجای راهوکج رفتم که داری بی خبر میری
یه عمر عاشقبه تو بودم یه عمردستات تو دستاشه
خیالم پرت رویاها خیالت پرت چشماشه
ازاین دنیابدون تو یجای دیگه ای میرم
تو گفتی ازدلم سیری منم این حس ومیگیرم
صدام لرزیدوقتی که توگفتی ازدلم سیری
کجای راهوکج رفتم که داری بی خبر میری
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,928
Posted: 7 Aug 2014 12:37
بیــا تکلیفــــ وروشـن کـــن
بیا تکلیف و روشن کن بگوهستی یا که میری
اگه ازمن تودل کندی اگه از عشق من سیری
بدون بین من ودنیا ت همیشه یک قراری بود
بدون واسه تورو دیدن همیشه بیقراری بود
تموم دل خوشی هامو به دست غم میسپاری
یادت رفته زیربارون قسم خوردی دوسم داری
بیا تکلیف وروشن کن از این حس دیگه بیزارم
از این که وقتی تو نیستی با تاریکی ها بیدارم
دلم بعد توودنیا ت با غم ها هم نفس میشه
به روی روح زخم خوردم بازم محکم بزن تیشه.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,929
Posted: 7 Aug 2014 12:38
یه روزی روزگـــاری
یه روزی روزگاری
یکی شد عاشق من
وفا بهش نکردم
بازم شد عاشق من
عشقشو من نخواستم
بغضشو من شکستم
گفت که واسم میمیره
قلبشو من شکستم
رفتمو من نکردم
حتی نگاهی بهش
پشت سرم داد میزد
سکوتو دادم بهش
حالا که برمیگردم
میگن که عاشقت مرد
پشت سرت گریه کرد
عشقتو با خودش برد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#1,930
Posted: 7 Aug 2014 12:39
سهــــــــم مــن
میدونم تو خلوتت مهمون ناخونده شدم
بی اجازه اومدم ازتو دلت رونده شدم
باهمه عشقی که دارم میگم این حقه منه
وقتی دیدم تورو بااون از خودم خسته شدم
خنده هات سهم اونه گریه وبغضش واسه من
سهمم ازدنیاهمینه نه زیاده نه که کم
دلخوشی هات واسه اونه هرچی غم موند واسه من
سهمم از دنیاهمینه نه زیاده نه که کم
چشمامومیبندم وفکر میکنم ندیدمش
گوشاموبزاربگیرم صداشونشنیدمش باخودم لج میکنم
دیوونه شم گریه کنم بهترازاینه ببینم پیش تو خندیدنش.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟