ارسالها: 14491
#2,291
Posted: 23 Dec 2014 05:41
باور مرگ
سیا پوشیده مرد بیچاره که
زنش رو همین دیشب از دس داده
نشسته کنار مزار زنش
نگاشو به جایی توو دور دس داده
توو فکره که خونه بدون زنش
فقط گور تنگی واسه مردنه
چقد جای خالیش دلازاره و
چقد زندگیش مدیون اون زنه
یه سایه ازون دور و بر رد میشه
حواسش به مرده که اشک می ریزه
میاد آروم آروم پیش گوش مرد
صداش محو بارونای پاییزه
میگه عشقم اشکات تموم شد دیگه
پاشو گریه و غصه خوردن بسه
ساعت یک شد آقا حواست کجاس؟
الان سرویس بچه ها می رسه
خورش بار گذاشتم دیگه حاضره
یه رب دیگه خاموش بکن زیرشو
یه لیست خرید رو در یخچاله
یادت باشه یخسازو تعمیرشو
تموم لباساتو شستم دیشب
اتو کردم آویزونن توو کمد
لباس سفیدت بوی دود می داد
راستی پیرهن مشکی پیدا نشد
یه گردگیری مونده که اون خونه رو
برای تو عشقم بهشتش کنم
می خوام شب برم خونه ی خواهرم
جلوی موهامو برات مش کنم
پاشو مرد خوبم تنت یخ زده
حالم از سکوتت داره بد میشه
شنیدی چی گفتم؟ میگم..می..می..گم
چرا دستم از توو تنت رد میشه؟؟؟؟
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,292
Posted: 23 Dec 2014 05:41
لاو استوری
هرجا دو عاشق دس تو دست هم می شینن
دستای من دل ضعفه می گیرن می میرن
وقتی نگاهاشون بهم قفل میشه از عشق
چشمای من محکوم اشکی ناگزیرن
هر دفعه گنجشکا تو فصل عشقبازی
یه لونه از الیاف دوس داشتن می سازن
هر بار با نت چینی جیک جیییک هاشون
آهنگ "لاو استوری" رو دارن می سازن
هروق نسیم از لابلای شاخ و برگا
رد میشه و رسم نوازش جون می گیره
هروق که بازوهای باز و امن ساحل
با خیزش موجای دریا خون می گیره
هر روز که آغوش کوه سرد مغرب
گرم از تن فرسوده ی خورشید میشه
هر شب که مهتاب یقین تبدار و عاشق
همبستر دریاچه ی تردید میشه
دایم به امید طلوع تازه ی تو
روح من از رویای عشق لبریز میشه
قلبم دیگه دق کرد از تنهایی برگرد
حتی بهار از بی کسی پاییز میشه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,293
Posted: 23 Dec 2014 05:42
اسم کوچیک
واسم انقد بزرگی که توو قلبم
تورو با اسم کوچیک می نویسم
مجال دیدنت یک لحظه بود و
ندونس قدرشو چشمای خیسم
تورو درگیر بحثی تازه کردم
میدونی یا نه؟ این بحثا بهانست
زیاد جدی نگیر موضوع حرفو
واسه من هر کلام تو ترانست
ترانه ت درد دل های نگفتست
تلاشت کشف گنجای نهفتست
صدات آهنگ گیتارو پیانو
لطیف مثل گلای نو شکفتست
دقیقا خلق شعر یعنی همین که
تو از روحت توو هر واژه دمیدی
توی هر مصرعو هر بند پیداست
که توو آغوش هر بیتت لمیدی
پر از رویا و تصویرای سبزی
میشه با تو یه عمر از عاشقی گفت
میشه چتری بشه شعر تر تو
زیر رگبار این حرفای یامفت
نخواستم از تو بیخود بت بسازم
نمی خوام با تملق خو بگیرم
می خوام توو آخرین بخت صعودم
بگم حرف دلم رو بعد... بمیرم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,294
Posted: 23 Dec 2014 05:43
دریای شک
من انقد پیشت ترد و توخالیم
که از حرف تلخی ترک می خورم
نگاه تو سرده لبات مثل قند
من این چای سبزو خنک می خورم
من آواره بودم تو شهر سکوت
صدای تو قلبم رو تسخیر کرد
می خواستم برم رد شم از مرزشب
چشای تو پاهامو زنجیر کرد
صدای تو تشویشمو می بره
نمیذاره خم شم توو این تندباد
پیامک زدم خوندی و ساکتی
نذار فکر آشفته سمتم بیاد
توو دریای شک دست و پا می زنی
دلت نعشه ی ماجرای اونه
کسی هس تو رویا که همدستته
لبات تشنه ی بوسه های اونه
نمی گم به فکرش نباش نازنین
نگفتم بشی یک شبه مال من
فقط بعد ازین فرصتی شد تو هم
کمی دل بسوزون به اقبال من
من آزادیمو هدیه دادم به تو
بذار قلب من مبتلا باشه باز
من و انتظار و امید و نیاز
تو و صد قلم خرده گیری و ناز
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,295
Posted: 23 Dec 2014 05:44
ترس
من از این نگاه تو می ترسمو
از ین خنده های تو دلواپسم
نمیخواد بشه باورم که چقد
واست خاممو تلخمو نارسم
من از این نگاه تو می ترسمو
از اینکه به چشم تو معمولیم
از این نا امیدی پریشونمو
از اینکه یه تندیس بی پولیم
از اینکه صدای دلم گم میشه
توو این همهمه که تو اطرافته
یه وزوز همیشه توو گوشم میگه
دل چش به راه من علافته
تو رو دوس داره هر کی میشناسه و
من از هرکی میشناسدت منزجر
تو میخندی با هرکی حرف می زنی
دلم از حسادت میشه منفجر
دلم مث گیتار ناکوکیه
که هیچ کی نمی تونه کوکش کنه
مث پیرهنی که بخار اتو
نتونه خلاص از چروکش کنه
مث ماهی عید تو اردیبهشت
که هیچ کی نگفت طفلکی زود رفت
مث ته سیگاری که له شد نمرد
فقط گر گرفتو پر از دود رفت
من از این نگاه تو می ترسمو
از این خنده ها که منو میکشن
واست هیچ مهم نیس که اطراف تو
کیا اشک می ریزن کیا ناخوشن...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,296
Posted: 23 Dec 2014 05:45
ببخش منو
از نیمه شب گذشت خوابم نمیبره
بی اعتناییت از دشنام بدتره
من غصه می خورم از سردی نگات
تنگه دلم واسه اون خنده ی چشات
سنگینی سکوت له می کنه منو
کی میشه بس کنی این دل شکستنو
بشکن سکوتتو حرفی بزن عزیز
هرچی گلایه هست روی سرم بریز
اون لحن مهربون تو گوشمه هنوز
شکل تن تو تو آغوشمه هنوز
دستای من مگه دستاتو کم گرفت
دستامو پس نزن عشقم دلم گرفت
قهرت سوزوند منو قلب منو شکست
محکوم نکن منو بازم به یک شکست
خیره شو تو چشام عکس تو حک شده
رو گونه هام پر از رد نمک شده
اشک چشام مث رودخونه جاریه
عشقم ببخش منو این رسم یاریه
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,297
Posted: 23 Dec 2014 05:53
ترانه سرا
فریبا رئیسی (نرجس)****بیوگرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,298
Posted: 23 Dec 2014 05:55
تو قلب طوفان عشق برپا کن
نوزده ساله با خودت قهری
دنیای تو هم مرز تشویشه
هر واژه از دردای توو شعرت
تنها پناه هق هقت میشه
از جنس دردای خودت هستم
از نسل بارونای ،پائیزی
"اینگونه با بعد از تو سر کردن"
با بغض شاهین ،اشک میرزی
دلگیری از تکرار این قصه
بازم قدم های خیابون و...
وقتی جنوبی باشی میفهمی
شب پرسه های زیر بارون و...
سخته که شاعر باشی میدونم
هی حبس میشی توو دل دنیات
اما تو اونقد مرد هستی که...
ثابت کنی رویاتو با دستااات
با شونه های خوب و مردونه ت
تو قلب طوفااان عشق برپا کن
باید بجنگی با همه این بار
خوشبختی دنیا تو پیدا کن
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,299
Posted: 23 Dec 2014 06:05
لبخند تو
جنگ جهانـــی رو شروع کن باحضـــورت
شالت رو برداری همــه ســرباز میشـــن
پشت سکوتت حرف های تازه ایی هس
افســانه ها با حـــرف تو آغــاااز میشــن
مثل پرنسس هــای خـــواب کودکیمــی
رویای خـــوب من حقیـقـــت داره این بار
تیر نگاهـــت روبه من شلیـــک میشــــه
چشمای خواب آلودمو بستی به رگـــبار
وقتی که با دنیای من همسایه میشی
تعبیـــر رویاهــای مــن نزدیــک میشــــه
تو وصف حال روشن خورشید و ماهــی
وقتی که می خوابی زمین تاریک میشه
"من مثل سربازی میـــون جنـــگ
پر میشم از غوغــای این خــــونه
شالت رو برمی داری می فهمم
حالم مث موهات پریشـــــونه..."
دریا پراز موجای وحشـی میشـه انگـــار
وقتــــــی که موهـای بلندت دست باده
من مست جزر و مد موهای تو میشـم
عطـرش به من شاعر شدن رو یاد داده
آغـــوش تو فصــــل جدیــــد زندگیمــــه
هر بوسه از لبهــــای تو فتـــــح المبیـنه
راه میــــری و دنیــــا کنــارم راه میــــره
راه رفتنت موزون ترین شعـــــر زمیــــنه
لبخند تو فرمــانده ی صلـــــح جهـــانه
لبهــــای تو رنگ صلیــــب ســــرخ داره
عطر تنت محصــــول بارون و بهــــارو...
بـوی بهـــارنارنج و سیب ســـــرخ داره
"من مثـــل سربازی میــــون جنگ
پر میشم از غوغــای این خــــونـه
شالت رو برمی داری می فهمـم
حالم مث موهـات پریشــــونـه..."
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#2,300
Posted: 23 Dec 2014 06:06
بانوی پاییزی
مهرو بهاری کردی با حست
عطرت یه دنیا رو معطر کرد
دل دادنت به نیمه ی پاییز
حال تموم فصلو بهتر کرد
خوبی مث بارون پاییزی
چیزی شبیه عطر گندم زار
الهه ایی از جنس آرامش
مثل یه حس خوب و بی تکرار
میشه تووی عمق وجود تو
حتایه دریا رو شناور کرد
میشه تب احساستودیدو
رسالت شعراتو باور کرد
تنهای تنهایی ولی بانو
قابل بدونی خواهرت میشم
قلب منم مثل تو اشوبه
با من بمونی خواهرت میشم....
هفده بهاره اومدی ایجا
هفده بهاره عشق و فهمیدم
باتو چقد دنیای من خوبه
عشق توو چشمای خودت دیدم
ما پشتتیم مثله دو تا خواهر
جرأت ندارن با تو بد باشن
واسه رسیدن به تب شعرات
باید که دنیاتو بلد باشن
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟