ارسالها: 14491
#741
Posted: 20 Feb 2014 22:11
اغوش
کسی نیس کنارم که آغوشمو واسش وا کنم هرچقدر اون بخواد
کسی رو ندارم براش تب کنم که وقتی بره گریه بارون بیاد
توشهرخیالم اگه گم بشم کسی روندارم که پیدام کنه
دارم روزِ روشن میگم عاشقم، کسی اینجا نیس حتی دعوام کنه
کسی رو ندارم که حسم کنه خدایا خرابم دلم تنگشه
همونی که عمری منو بازی داد، حالا فهمیدم از دلِ سنگشه
حالا اسمِ نازش شبا رو لبم شریک و هم آغوشِ بغضم شده
بازم دستامو حلقه کردم ولی یه چیزی از آغوشِ من کم شده...
دارم آرزو می کنم تو دلم که برگرده و عشقو یادم بده
قسم میخورم جون بدم پای اون اگه حتی آخر به بادم بده...
اگه حتی آخر به بادم بده
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#742
Posted: 21 Feb 2014 05:33
ترانه سرا
مهدی نوروزی ***** بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#743
Posted: 21 Feb 2014 05:34
زندگی ِ سگی .
باید مثله گرگ باشی توو زندگیت
که پوستت کلفت و دلت سنگ شه
با این ذهنیت شب بخوابی که صبح
میخواد زندگیت صحنه ی جنگ شه
باید فکر کنی که همه دشمنن
غمو غصه ها تو به هیچکس نگی
اگه گرگ نباشی شکست میخوری
از این زندگیه کثیفو سگی
تو این دوره ای که یه عده فقط
دارن اسم مردو یدک میکشن
دهن وا کنی از ته گفته هات
به اعماق ذهنت سرک میکشن
ضعیف باشی از روت رد میشنو
ازت زندگی رو دریغ میکنن
به جای رفاقت رقیب میشنو
فقط زخم هاتو عمیق میکنن
باید که تو هم سنگ و بی رحم شی
تا شاید بتونی بگی زنده ای
تو این روزگار شغال و پلنگ
تو هم فرض کن ، گرگ درنده ای
تو دنیایی که ادماش وحشی ان
یه جورایی انسانیت بیخوده
به دنبال وجدان و منطق نباش
تو دنیایی که گرگیی-ت مد شده
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#744
Posted: 21 Feb 2014 05:36
خستگی ...!
تو سعی ِ تو کردی عزیز
دینی روی دوش تونیست
من اگه بی میلم به تو
مشکل از اغوش تو نیست
من با خودم درگیرمو
اوضام قمر در عقربه
اینا همش تقصیر این
زندگیه لامصبه
سردی ِ رفتار منو
بزار به پای روزگار
تو که خبر داری ازم
خودت رو جای من بزار
تو دست بکش از من ،، برو
من دست کشیدم از خودم
ببین چقد خستم که به
رفتن تو راضی شدم
هنوزم احساسم به تو
مثله قدیم رویاییه
رویامو هم از من گرفت
ببین عجب دنیاییه
تنهام بزار ، تنها برو
بگذر از این کودک پیر
تو حق من نیستی عزیز
این حق و از دلم بگیر
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#745
Posted: 21 Feb 2014 05:42
دندون سنجابی
رو صورت یخیش سُر میخوره خنده
تو چشمش هر حسی قندیل میبنده
سرده یه جوری که قطب شمالم نیست
عاشقشم اما ، درگیر حالم نیست
سنگینو کم حرفه مرموزو تووداره
دندون ِسنجابیش جذابیت داره
با نمک و شیرین ، ساده ولی خاصه
هم سردو بی روحه ، هم اوجه احساسه
دیوونگی هامو اصلن نمیبینه
اون مرد رویاشو توو من نمیبینه
من عاشق یک زن مغرورم
زنی که خیلی هم زیبا نیست
زنی که مثله کوه سرسخته
زنی که مثلش توی دنیا نیست
واسه رسیدن بهش باید
دروازه ی قلبشو فاتح شد
یه مرد رویایی شد و رفتو
با زنی رویایی مواجه شد
باید براش جنگید و ثابت کرد
میشه زنو با عشق بدست اورد
زنونگی هاشو شکست داده
مردونه ایستاد و دلش رو برد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#746
Posted: 21 Feb 2014 07:19
وارونگی !
میپرسی از من که چرا سردم
سکوت من از بی جوابی نیست
تو زندگی چیزایی هس مثله
فهمو و شعور که اکتسابی نیست
چیزایی هس که چش نمیبینه
مثله غرور ذاتیه یک مرد
همدرد من نیستی ، نمیفهمی
با حرف نمیشه دردمو کم کرد
با حرف نمیشه درد و راحت گفت
با حرف نمیشه درد و کاهش داد
زخمی که تیر میکشه توو سینه
با حرف نمیشه التیامش داد
یک بار ناگفته نفهمیدی
منظورمو از طرز رفتارم
همیشه ظاهر بین بودی و
هیچ وخ نفهمیدی دوسِت دارم
دلسرد کردی این دل گرمو
که واسه تو دیوونگی میکرد
الوده بودی به نفهمیو
هوای من وارونگی میکرد
بین تفاوت های ما دو تا
عشق واژه ی بی ارزشی میشه
هر چی زمان میگذره بین ما
رابطمون فرسایشی میشه
با تو نمیشه راحت و رک بود
درک تو از من سو تعبیره
چرا نمیفهمی ازت خستس
مردی که از تو گوشه میگیره
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#747
Posted: 21 Feb 2014 07:27
فندک و برادارو ..
من شیر گازو باز میزارم
تو فندکو بردارو روشن کن
ما حالمون تاریکه مثله قبل
حد ِاقل فردا رو روشن کن
ما خیلی وقته توی اتیشیم
این خونه خیلی وقته میسوزه
این مرد افسرده ی بی احساس
اون مرد خوش خنده ی دیروزه
دوس دختر ابرو کمون من
این زن غمگین ِ شکس خوردس
زندگی ه امروز ما انگار
رویایی شیرین مگس خوردس
تو فندکو بردارو روشن کن
گاهی یه کم خودکشی هم خوبه !!
وقتی که میسوزه تنت ، توی
اغوش ِعشقت باشی هم خوبه
دنیای ما شکل جهنم نیس !!
اما عذابش استخون سوزه
زندگی مثله زخمی سر بازه
ادم یه عمر این زخمو میدوزه
این شیر گاز ، این فندکو این من
من قانعم هر چی بگی با تو
خستم ولی ترسی ندارم از
ادامه این زندگی با تو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#748
Posted: 21 Feb 2014 07:35
ناقص الخلقه
انرژِی ِ منفی ِ افکارم
دور سرم هی میزنه حلقه .....!
از خودشم میترسه این مرد
بی دل دماغ ِ ناقص الخلقه ....
از شعر هایی که پر از اه َن
تقدیری که سیاه ِ پر رنگگه
از این جهانی که درست عین
دایره لغات من تنگه ..
هر حسی جز احساس ارامش
با منه وا مونده رفاقت کرد
خونم کثیفه مثله افکارم
باید که این ذهنو حجامت کرد
درگیر کابوس عجیبی ام
چیزی مثه درد خود ازاری
چیزی مثه خندهی مصنوعی
چیزی مثه گریه ای اجباری
چه فیلمی زندگی در اورده
سر ِ منه اماتوره ساده
از بس که بد گفتم از این دنیا
با من روو دنده ی لج افتاده ..
گاهی از این افکار بی منطق
واسه خودم یه غووول میسازم
باید یه روز جر بدم این غولو
باید یه شب این پوستو بندازم ..
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#749
Posted: 21 Feb 2014 07:42
دنیای ماشینی
غرقم توو این دنیای ماشینی
خستم از این هوای الوده
دلسردم از منی که جای من
به چشم مردم متصل بوده
یک عمر با مد زندگی کردم
با رسمی توو سبک مدرنیته
حبسم توی دنیای کوچیکی
که قد یه قوطیه کبریته
وقتی که داره جسمو و روح من
خوراک درد و استرس میشه
سیرم از این دنیا که امروزش
تو روز بعدش منعکس میشه
غم زده ام جوری که این چهره
معنای لبخند و نمیفهمه
شبیه رویایی قشنگم که
توو سر یه جانیه بی رحمه !!!
من شکل یه دیوار نم خوردم
که لحظه لحظه داره خم میشه
هر روز از شوقم به اینده ..
یک اجر و نیم داره کم میشه
اصلا نباید که شروع میشه
این زندگی که رو به بن بسته
من که به دنیا اومدم اما
دنیا نمی اد به من خسته
کاش دست من بود رسم این دنیا
کاش بشه این انسان (( ادم )) شه
با زندگی بگذره از خیرم
یا شر من از زندگی کم شه
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#750
Posted: 21 Feb 2014 07:44
یکی اومده
یکی اومده ساده مثله خودت
داره جای خالی تو پر میکنه
را افتاده توو ذهنمو یک تنه
داره خاطراتو ترور میکنه
دقیقن شبیه تو میخنده و
چشاش عین چشمای تو روشنه
شبایی که دلتنگ اغوشتم
خودش رو به جای تو جا میزنه
حسادت نداره به قاب عکس تو
که با دیدنش بغضمو میشکنم
صبوره به حدی که پنج شنبه ها
براش از نبود تو حرف میزنم
از اون لحظه ای که تو قبلت گرفت
تموم وجودم پر از سکته شد
تو روو تخت اورژانس جون دادیو
در زندگی رو به من تخته شد
نخواستم کسی دردمو حس کنه
نخواستم توو این خونه کمرنگ شی
میبوسیدم عکساتو با گریه تا
نزارم واسه بوسه دلتنگ شی
زدم به در بیخیالی ولی
خیالت یه لحظه منو ول نکرد
تو جون دادی اما شناسنامتو
کسی توی این خونه باطل نکرد
یکی اومده تا نجاتم بده
یکی که نمیخوام برام تو بشه
ولی صاف ساده درست عین تو
منو داره سمت خودش میکشه
یکی که دلش بند ِبه زندگی
یکی که فقط فکر ایندمه
یکی اومده به همین سادگی
تو دنیای من زندگی میدمه ..
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟