ارسالها: 14491
#951
Posted: 24 Mar 2014 08:48
دارم سرگیجه میگیرم...
یه عمره توی این پیله ،سرابِ دشت می بینم
تو این ابهامِ بی بن بست ، دارم سرگیجه میگیرم!
منو تنهایی و خلوت ، یه کابوسِ پریشونه
تمام آرزوم اینه: تو برگردی به این خونه!
همهْ تاوانِ این قسمت ، رو دوش خیسِ پلکامه!
به زورِ بازوی من نیست ، مقصر قلب تنهامه!
تو این حجـــمِ پر از تردید ، منم بی واژه می خنـــدم!
تو میری و یه کاسه آبـــــ ... ، درو آهسته می بندم!
چقدر حرفای ناگفته ، رو لب هام خشک و بی روحه
دیگه حتی واسه آدرس ، کسی در رو نمی کوبه!
نگاهم منگِ این گوشـی ، خیالم پیـــشِ بغضـــــاته!
شمارت رو که می گیرم ، مخاطب ، بــــــــوق آزاده!
نمی تونم ، کــــم آوردم ، نگاهم مسخِ این راهه
خدایا ، کو یه هم صحبت؟ یه رفتگر ، سر ماهه!
تو این پیله اسیرم من ، امیدی واسه رفتن نیست
تو این تنهایی می پوسم ، با این عکسو ، چشای خیس!
از این تقدیر می نالم ، یه نفرین هم به آیینــه!
یه لعنت بر دل غربت ، با این بغضای تو سینه!
تو این شب گریه ها ، هر شب ، تو رو تو آینه می بینم
به اشکام فحش می بخشم ، دارم سرگیجه میگیرم... !
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#952
Posted: 24 Mar 2014 08:51
پاکتـــــــــــ نامــــــه
تا میکنــــــــم خــــــــود را درون پاکـــــت نامــــــــــه!
تلخ است احساسی که مدت هـــــــاست همرامه
با خونِ دل بر کاغذی بی روح حک کردم:
" قلبی بدون پیش قسط و رهن یکساله! "
بی طاقتم ، با این تنش ، در این شب ظلمت
مشتی شدم بر قلب بی روح یه آواره
من بی هوا رفتم ، ولی آغازو گم کردم!
اجماع "من" با "تو"... قضایای محـــاله!
این جا غبار مِه گرفته کوچه هارو
شهر شما درگیر احسـاس بهاره!
ما "با تفاوت" از یه درد "مشترک" ، دلخور!
همدستِ این همدردیِ بی مصرفِ بی ربط!
تو سرخوش از ناکامــــی دیروز و امروزت!
من دلخور از تنهاییِ هــر روزه و هر شب!
بر کاغذ احساس ، با خونِ دلم اینجا
حک میکنم دردِ جدایی را برای تو!
حس میکنـــی احساس یخ را در کلامِ من
وقتی که میگویی: بمیـــرم من ، فـدای تو!
اَســرارِ این الفاظِ مشکــــوکت چه غمبـــــار است!
احساسِ این تلخی ، که مدت هـــــاست همرامه
سخت است فهم " حرفـــ " های من برای تو
تا میکنـــــم " خود " را درون پاکت نامـــــــــه!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#953
Posted: 24 Mar 2014 08:53
برزخ
دریای پاکه اون چشات ، مرداب سرده این دلم!
تو تنگیِ حجمِ هبـــوط ، ماهیِ مرده ای شدم!
فانوس راه روشنم ، تو دست سبزِ رفتنه!
موندن جهنمه برام ، سکوتِ من ، بهشتمه!
عذابِ تلخِ برزخت ، احساسمو به گِل نشوند
کابوس جغد بد خبر ، ریشه این عشقو سوزوند!
خاطره های لعنتی ، حجمِ تمــــــومِ عمــــــرمه
ثانیه هات حروم میشن ، موندن با من جهنمه!
اسیر قلب من نشو ، من همیشه مسافرم!
تا فکرم آشوبی میشه ، حس میکنم باید برم!
حرفـــــــــــای ناگفتــــــه مــــونو ، بذار به پای بی کســـی
"من" و "تو" ، "ما" نمی شدیم ، یه روز به حرفم میرسی!
گریه شمع و آه باد ، هق هقِ من میون شب!
تمــــــوم لحظه های من ، درگیرِ حسِ تلخِ تب!
برزخِ این رابطه مون ، منو تا گریه ها کشوند...
راضی شدم به رفتنم ، وقتی دلیلی نمی موند!
امــــــــروز و فـــــــــردای منـــــــو ، ببر به دنیــــای قدیم!
غصه این عشقو نخور ، "من" و "تو" ، "ما" نمی شدیم!
پایان
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#954
Posted: 27 Mar 2014 12:57
ترانه سرا
حمیدرضا زرگران پور*****بیو گرافی خاصی ندارد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#955
Posted: 27 Mar 2014 12:58
اشک شهریار
امشب گمونم ساعت ده برق قطع شد
این خونه بیت الحزنه،من یعقوب کورم
جای تو کوسن بین بازوهام خوابه
ایوب نه،انصافا اما بد صبورم
رفتم یه شمع روشن کنم کبریت گم شد
شومینه روشن بود و نورش قانعم کرد
باور نکن، اما تو پیشم بودی امشب
عطرت منو هر ثانیه دیوونه میکرد
امشب تو رو خواستم که بازم یادم اومد
من چند ساله از رسیدن نا امیدم
یادم نبود امشب سه ساله سوت و کورم
یادم نبود بعد از تو از دنیا بریدم
امشب هوا سرده،منم سرما گرفتم
بارون امشب مثل بغض شهریاره
اونقدر دلش از عالم و آدم گرفته
معلومه تا هفتاد سال میخواد بباره
من تک ستارم رو سه سال پیش،همین وقت
کنج نگاه آسمون تاریک کردم
حالا برو از کهکشونت خوشه بردار
اونقدر مغرورم که پیشت برنگردم
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#956
Posted: 27 Mar 2014 13:12
به خاطر نگین بمون
باید فراموشی بگیری امشب
یادت بره هر حرفی بینمونه
فک کن که دعوایی نبوده اصلا
امشب تولد نگینمونه
باید یه حس تازه پا بگیره
من دخترم رو خیلی دوست دارم
تنها برای شادی نگینم
امشب ازت کینه به دل ندارم
دائم نگو احوالمون خرابه
من بدتر از این حال و روزو دیدم
هی با من از رفتن نگو عزیزم
من داغ از دست دادنو کشیدم
من از تو میخوام واسه این دو ساعت
این نفرتو از خاطرت بشوری
باید یه رفتاری ازت ببینه
باور کنه اون مادر صبوری
امشب فقط میخوام بخوابم آروم
بی دغدغه،بی حرف و بی معما
فردا من و تو نسبتی نداریم
فردا جدایی میشه قسمت ما
من از خودم حالم گرفته اما
اصلا نمیتونم بخوام بمونی
کاش این غرور لعنتی بمیره
یا دست کم کاش حسمو بدونی
صبح شد هنوزم خواب نداره چشمام
با این غرور اصلا نمیشه بُر خورد
رد شو برو،با اینکه بی تو مُردم
این زندگی از شیشه بود،ترک خورد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#957
Posted: 27 Mar 2014 13:12
رویین تن!
احساس میکردم نباید عاشقم باشی
لعنت به امّیدواری و لعنت به افکارم
من رو خودم یک خط قرمز میکشم،شاید
دنیا بفهمه از خودم اینقدر بیزارم
یوگا،مدیتیشن،انرژی های بی مصرف
این بچه بازی ها از اول کارو سختش کرد
تو مرد این بازی نبودی،این حقیقت بود
باید در کل انرژی ها رو تختش کرد
معنی نامردی رو خیلی خوب میدونی
وقتی نباشی من شبیه عصر پاییزم
عادت ندارم غصه هامو رو کنم واست
برفی بمون،آفتاب کن،من برگ میریزم
مضحک تر از من توی دنیا نوبره انگار
یک عمره عالم من رو با انگشت نشون میدن
از وقتی رفتی از خودم ناجور میترسم
این قاب عکسا عاشقی رو خوب یاد میدن
از زندگی یک چیزو خیلی خوب فهمیدم
رویین تنم باشی یه ضعفی تو وجودت هست
بردن محاله تو مسیر سرنوشت انگار
این زندگی کارش رو میدونه،حواسش هست
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#958
Posted: 27 Mar 2014 13:13
"میمِ" دیکتاتور
نشون میدم که آرومم ،تو قلبم موج دلشورست
تو ذهنم مافیایی هست،گمونم مین میکارن
تب عشق از سرم رفته،همش درگیر تکرارم
میخوام عاشق بشم اما یه دستایی نمیزارن
یکم مشکوکه این روزام،مبادا کودتایی شه
دو ساله تازه جمهوری،حکومت میکنه اونجا
دوباره "میمِ" دیکتاتور میخواد حاکم شه انگاری
یه استعمار مهر ماهی،یه استعمار پا بر جا
نگاه کرد،چشم تسلیم شد،صدا کرد،گوش تسخیر شد
دلم جاسوس بود انگار، تو این شورش باهاش دست داشت
به جز مغز،کل سلولام به اون پیوستن از وحشت
شاید فردا که بیدار شم،حکومت رو تو دستش داشت
چقد امشب هوا سرده،شب پایان آزادی
اینا داغن، نمیفهمن که از فردا اسیر میشن
دوباره میم دیکتاتور به کاخ سلطنت میره
دوباره عقل و تدبیرم باید امشب فراری شن
یه طرح از چشم تو حتما،قراره پرچمم باشه
سرود ملی هم شاید،صدای خنده های تو
حالا که حرف رفتن شد ،من از پیش خودم میرم
امانت دار خوبی باش،تموم من برای تو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#959
Posted: 27 Mar 2014 13:14
Stay beside love
Let's go,play this game
I don't like this fame
I'm comfortable with you
I love you,I love you
I made a mistake,but
?you'll excuse me,no
you'll sit beside me,and
I love you,I love you
love means beside you,but
who can believe? just me
stay with me,with my heart
I love you,I love you
No one can stop me
when you're near my eyes
I feel great today
I love you, I love you
I need you in my times
I love looking for you
this time,you say with me
I love you,I love you
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#960
Posted: 27 Mar 2014 13:29
به من بگو : "عزیزم"
ینبار تو ابراز محبت کن عزیزم
من قول میدم آسمون از هم نپاشه
تو جاده ای که مقصدش اصلا مهم نیست
یک دست نمیتونه همش راننده باشه
پاییز امسال رد شد و چیزی نگفتی
تا کی قراره تو دلت مهمون بمونم
بازیچه ی امروز و فردای تو بودم
میخوام برم،کاری بده دستم،بمونم
من آخرین حد از تب دلبستگیهام
رو قلب دریاییت یه قصر از گریه دارم
میگی نه و خورشید قلبت داغ میشه
اون لحظه ها رسما فقط یک شوره زارم
اونقدر که از رفتار سردت داغ دیدم
تب کردم و انگار ازت سرما گرفتم
باور نمیکردم بخوای قالم بزاری
من با تو بی آلایشی رو یاد گرفتم
شاهین خوشبختی تو قلبت حبسه انگار
یک عمره شادی با دلم ناسازگاره
امشب یه بغضی بست نشسته تو گلومو
میترسم امشب آخرش بارون نباره
میخوام برم،کاری بده دستم ،بمونم
با یک "عزیزم" سرنوشتو زیر و رو کن
تنها یه بار، اونم ففط از روی اجبار
پیشم بشین و دست احساست رو روکن
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟