ارسالها: 23330
#1
Posted: 18 Jan 2014 00:26
درود
درخواست تاپیکی در تالار شعر و ادبیات دارم
نام تاپیک:Gilak Poems | اشعار گيلكى
تعداد صفحات:بیش از ۶ صفحه
کلمات کلیدی: اشعار گیلکی+ گیلکی+ اشعار
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#2
Posted: 18 Jan 2014 14:02
زبان گیلکی
زبان گیلکی از گروه زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی است که زبان مادری بخشی از مردم استان گیلان و جوامع کوچکتری در استانهای مجاور، از جمله استانهای مازندران و زنجان، و نیز در استان تهران است.
زبان گیلکی از گروه زبانهای شمال غربی ایرانی و در مجموع زبانهای کاسپین است. این خانواده شامل زبانهای تالشی و هرزندی و گورانی و گیلکی و مازندرانی و برخی از زبانهای تاتی و سمنانی میباشند. از دیدگاه تاریخی این زبانها به زبان پارثی(پهلوی اشکانی) وابستگی دارند. زبان گیلکی، مشتمل بر سه لهجه بیهپسی (گیلان غربی)، بیهپیشی (گیلان شرقی؛ بیه پیش)، و گالشی میباشد. مردم شمال غربی گیلان، به زبانی دیگر از خانواده گویشهای کناره دریای خزر که زبان تالشی باشد تکلم میکنند. این زبان نزدیکی زیادی با زبان مازندرانی داشته و زبان اهالی مناطق غربی استان مازندران نیز گیلکی میباشد. گیلکی تنها در ایران رواج دارد و شبکه استانی گیلان بخشی از برنامههای تلویزیونی خود را به این زبان اجرا میکند. گیلکی به عنوان زبان رسمی جلسات شورای شهرستان رشت تعیین شده است.
پیشینه
گیلکی از گروه زبانهای شمال غربی ایرانی است. گروه زبانهای کاسپین در خانواده زبانهای ایرانی شامل زبانهای تالشی و گیلکی و طبری میباشند. در خانواده زبانهای غربی ایرانی زبانهای دیگری مانند کردی و بلوچی و زبانهای مرکزی (راجی و گلپایگانی و زبان زردشتیان یزد) و همچنین زبان سیوندی میباشند.
برخی گیلکی را به نام پهلوی خواندهاند. حمداله مستوفی قزوینی مینویسد: «در گشتاسفی که بخشیست در مجاورت دریای خزر و نزدیک «سالیان»، زبانشان به پهلوی به جیلانی (گیلانی) باز بستهاست. ». مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلکی میداند.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#3
Posted: 18 Jan 2014 14:11
آواشناسی زبان گیلکی
زبان گیلکی آواشناسی متفاوتی با فارسی که زبان معیار و رسمی ایران است، دارا میباشد. در این زبان آواهایی وجود دارند که در به زبان فارسی نرسیدهاند. جدول زیر اختلاف در واکههای زبان گیلکی با لهجه رشتی آن و فارسی معیار نشان داده شدهاست:
همخوانهای زبان گیلکی
همخوانهای زبان گیلکی با فارسی یکی است با اینحال از نظر واجشناسی تفاوتهایی دارند اگرچه تفاوت در حدی نیست که در صورت استفاده از آنها در زبان مقابل معانی واژگان تغییر یابد با این وجود برخی همخوانها مانند آوای "k"، "g" و "q" در این زبان از نظر مکان و نحوه تولید متفاوت از فارسی ادا میشود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#4
Posted: 18 Jan 2014 14:14
واژهشناسی زبان گیلکی
واژگان زبان گیلکی از ریشه ایرانی هستند و با سایر زبانهای ایرانی در این زمینه مشابهت دارد. همبستگی واژگانی میان گیلکی و سایر زبانهای شمال غربی ایران بویژه مازندرانی، تالشی، کردی و بلوچی بیشتر است. با این وجود واژههای دخیل فارسی و اصطلاحات روزمره فارسی در این زبان کاملاً مشخص است. در زبان گیلکی مانند فارسی تحلیلی اما اسمها صرف میشوند. زبان گیلکی از هشت حالت صرفی اسم در ایرانی باستان سه حالت نهادی، اضافی و مفعولی را نگهداشتهاست. هرچند که ستاک و ماده اصلی اسم همان حالت نهادی آن است و پایانه صرفی، آنگونه که در ایرانی باستان بوده در این زبان باقی نماندهاست. همچنین این زبان فاقد تثنیه و جنس دستوری است. پسوند اسم جمع ساز در زبان گیلکی (ẚn) است.
صرف اسم در زبان گیلکی
صرف حالات واژه (per) به معنی پدر
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#5
Posted: 18 Jan 2014 14:17
نمونه واژگان
شماری از واژههای گیلکی با برابر فارسی و انگلیسی آن در اینجا به الفبای فونتیک بینالمللی آوانویسی شدهاست:
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#6
Posted: 18 Jan 2014 14:24
گویشها
مردم گیلک زبان با گویشهای مختلف سخن میگویند که ریشه در زبانهای ایران باستان دارد. در بین گویشهای مختلف زبان گیلکی از نظر فونتیک (بیان صوت و آوا) و صرف افعال اختلاف جزئی دیده میشود که ناشی از تحول تدریجی و ویژگی فرهنگی اقلیمی هر منطقهاست. گویشهای زبان گیلکی را میتوان چند بخش کرد:
۱-گویش بیهپسی (گویش جلگه نشینان باختر سفیدرود).
۲-گویش بیهپیشی (گویش جلگه نشینان خاور سفیدرود).
در منابع موجود به گویش دیگری به نام لهجه گاومیشبانها اشاره شدهاست که امروزه در لهجههای دیگر (گویش بیه پیش) تحلیل رفته و منسوخ شدهاست.
دکتر نادر جهانگیری (زبانشناس) دربارهٔ تقسیمبندی گونههای زبانی زبان گیلکی مینویسد:
((زبان دیلمی از کوههای تالش تا کوههای سمنان گستردهاست. این زبان مناطقی چون سراوان رشت، مناطق دیلمان و اشکور، رودبار زیتون، رودبار الموت، رودبار شهرستان، رودبار قصران، طالقان، بومیان کرج و حومه آن، کوههای سمنان، ساوجبلاغ، عمارلو، خورگام و بسیاری دیگر از مناطق دیوار البرز را بر بر میگیرد.))
اگرچه اکثر اهالی مناطق مذکور (منجمله رودبار الموت، رودبار قصران، طالقان، بومیان کرج، کوههای سمنان، ساوجبلاغ...) زبان را "گیلکی" یا "تاتی" معرفی میکنند و از نظر علمی هم گویشهای مربوطه در زمره زبانهای مازندرانی، گیلکی یا تاتی قرار دارند.
از طرفی این گفته کسروی با نتایج و نظریههای زبانشناسی هم در تناقض است. چنانکه دکتر نادر جهانگیری، استاد زبانشناس مینویسد:
گونههای زبانی رایج در استان گیلان را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
۱. گونههای گیلکی
۲. گونههای غیرگیلکی از گروه زبانهای کرانهٔ خزر.
۳. گونهٔ ترکی آذری (غیر ایرانی).
۱. گیلکی خود سه گونهٔ عمده دارد.
الف. گونهٔ گیلکی لاهیجان (بیهپیش) در منطقهای محدود از شمال به دریای خزر، از جنوب به بلندیهای سیاهکل، از غرب به آستانه و حسنکیاده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر که به تدریج به گویش مازندرانی میآمیزد.
ب. گونهٔ گیلکی رشت (بیهپس) که در رشت، لشت نشاء، خشکبیجار، صومعه سرا ، خمام، بندرانزلی، فومن و شفت به آن سخن میگویند.
ج. گونهٔ گالشی. گونهٔ دیگری از گونههای گیلکی است که مردم نواحی کوهستانی لاهیجان به آن سخن میگویند.
۲. گونههای غیرگیلکی از گروه زبانهای کرانهٔ خزر.
الف. تالشی. در تالش، آستارا، دولاب، ماسال شاندرمن و اسالم به آن گفتگو میشود.
ب. تاتی. از دیگر گونههای زبانی کرانهٔ خزر است که در چند آبادی از بخش رودبار زیتون به آن سخن میگویند.
ج. کرمانجی. از گونههای کردیست که در فاراب و کرمانج عمارلو به ان گفتگو میشود.
۳. ترکی آذری. گونهٔ زبانی غیرایرانی که در منطقهٔ آستارا رایج است. در بندر انزلی و طوالش نیز سخنگویانی دارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#7
Posted: 18 Jan 2014 14:26
گیلکی مازندرانی
گیلکی مازندرانی یکی از شاخههای گیلکی است که بیش از پنجاه هزار نفر از مردم مازندران بدان سخن میگویند. حوزه این گویش از شمال به شهرستان چالوس، از جنوب به روستای سیاه بیشه واقع در کیلومتر ۱۱۰ جاده تهران-چالوس، از شرق به علمده واقع در کیلومتر ۴۰ جاده کناره دریای خزر به سوی بابل، و از غرب به تنکابن واقع در کیلومتر ۵۵ جاده چالوس-رشت است. مردم این ناحیه زبان خود را گیلکی مینامند. ولی اینگونه از گیلکی با گیلکی گیلان چنان فرق دارد که سخنگویان این دو گونه زبانی زبان هم را به سختی متوجه میشوند. این دو گویش جدا از تفاوتهای واژگانی و آوائی از نظر دستوری از جمله دستگاه فعل نیز تفاوتهای زیادی دارند.
گیلکی و پهلویات
در میان اشعار گویندگان بعد از اسلام به آثاری برمیخوریم که به مازندرانی و گیلکی کنونی نزدیک است. پهلویات شامل اشعاری است به گویشهای غرب و مرکز و شمال ایران. مناطق پهله عبارت هستند از اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان اما میتوان از دیدگاه زبانشناسی گیلان را نیز شامل مناطق پهله دانست.
پایان زبان گیلکی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ویرایش شده توسط: sepanta_7
ارسالها: 23330
#8
Posted: 18 Jan 2014 16:24
ادبیات گیلکی
ادبیات گیلکی ادبیاتی در حال شکوفایی در زبان گیلکی ست که از خانواده زبانهای ایرانی گروه شمال غربی ایران و از جمله زبانهای حاشیه دریای خزر است. در این زبان سه نوع شعر ترانه و شعر تکیهای - هجایی و شعر عروضی را میتوان مشاهده کرد.
پیشینه
شاید قدیمترین اشعار گیلکی که به صورت مکتوب به دست ما رسیده سرودههای سید شرفشاه گیلانی (تالشی دولابی)باشد که او را نباید با شرفشاه تبریزی اشتباه کرد. وی، بنا به تحقیق دکتر رضا مدنی، ظاهرا در قرن هشتم، مقارن دوران فرمانروایی امیر ساسان گسکری (آغاز فرمانروایی:۷۸۹ هـ) می زیسته است. مزارش در گیل دولاب (در مرز گسکر)، در محلّی به نام گیل چالان (توابع شهرستان رضوانشهر) است. نسخهٔ خطی دیوان او (تاریخ کتابت به احتمال قوی:۸۹۸ هـ)در آکادمی بخارست محفوظ است. دیوان شرفشاه از منابع بسیار پرارزش برای تحقیق در گویش گیلکی و تحول آن است. گویش مردم گیل دولاب پلی میان گویشهای تالشی و گیلکی شمرده شده هم چنان که گویش تنکابن را واسط میان گیلکی و مازندرانی میتوان دانست. با نشر برگزیده ادبیات گیلکی، به گردآوری ابراهیم فخرایی، در سال ۱۳۵۸ شمسی، دو بیتی دیگر به این اشعار افزوده شد که«منقول از یادداشتها و جنگها و ادبیات شفاهی»معرفی شده بود. یک تک بیت منقول در کتاب گیلان توسط کریم کشاورز و یک دو بیتی، که یک بیت از آن در جایی دیگر ضبط نشدهاست، مندرج در مجموعهٔ ترانههای گیلکی به گردآوری ملکونف و ۲ دو بیتی یادداشتی رضا مدنی را باید بر آنها افزود که جمعا بر ۳۸ دو بیتی و ۴ تک بیت بالغ می رسد. از این اشعار، آنچه در دیوان بازیافته هم آمده باشد انگشت شمار است. دکتر رضا مدنی مقاله ای عالمانه و متمتّع در یادگارنامهٔ فخرایی(نشر نو، تهران،۱۳۶۳)با عنوان«پیر شرفشاه و نگاهی به دیوان بازیافته اش»نوشته که این اطلاعات از آن استخراج شده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#9
Posted: 18 Jan 2014 16:31
شعر معاصر
از شاعران معاصر که به گیلکی شعر سروده اند میرزا حسین خان کسمایی را باید نام برد. او به قلم و درم در راه آزادی مبارزه کرد. یار و یاور میرزا کوچک خان جنگلی شد، ادارهٔ روزنامهٔ جنگل را از سومین شماره بر عهده گرفت. مقالات و اشعار انتقادی گیلکی از او بر جا مانده که غالب آنها در سال ۱۳۰۶ ش در مجلهٔ فروغ چاپ رشت، به همّت مدیر آن مجله، ابراهیم فخرایی، گردآوری و منتشر شدهاست. شاعر دیگری که در زمینههای اجتماعی و سیاسی به گیلکی شعر سروده محمد علی راد باز قلعه ای(باز قلعه از روستاهای حومهٔ رشت است) متولد ۱۲۸۷ شمسی است که سپس به افراشته معروف شد و پیش از انقلاب اسلامی ایران در دیار غربت از این جهان رفت. او بسیاری از عناصر فرهنگ مردم و اصطلاحات و تعبیرات روستایی اصیل گیلکی را در اشعار گیلکی و فارسی خود وارد کرد. مجموعهٔ اشعارش، که محمود پاینده لنگرودی گیلکی های آن را با ترجمهٔ فارسی، گرد آورده و در سال ۱۳۷۴، تحت عنوان شعرهای گیلکی افراشته محمد علی راد باز قلعهای منتشر ساخته، آینهٔ زندگی و خلقیّات مردم زحمتکش گیلان است. این شاعر نه تنها در میان سرایندگان گیلک شاخص است، بلکه در تاریخ شعر فارسی جایگاه بلندی دارداو با چیره دستی، به زبانی مالامال از مفاهیم نمونه وار با رنگ محلی، نماهای گوناگون زندگی شهری و روستایی گیلانیان و مناسبات اجتماعی آنان را وصف کرده و با بینشی مردمی و تیزبینی فرهنگی، به زبان ساده ولی بکر و بیسابقه، خصایص قشرهای گوناگون جامعه را به بیان شاعرانه درآوردهاست، هم از دورهٔ سلطنت رضاشاه، روزنامه فروشی نابیناو سیّار اشعار او را، که به صورت جزوههای کوچک چاپ میشد و بیشتر در انتقاد از خلقیّات اجتماعی بود، در رشت پخش میکرد و مردم سر دست می بردند. شالیکاران گیلان او را شاعر مدافع حقوق و زبان دل خود میدانستند. میرزا ابراهیم خان ملقب به سراج الدیوان و معروف به سراج نیز شعری به گیلکی با عنوان «شکوای مداح» (در استقبال از شعر کسمایی) دارد که خالی از لطف نیست و در نامها و نامدارهای گیلان درج شده است. از شاعران گیلکی سرای نسل جدید، شیون فومنی، رحمت موسوی و محمد ولی مظفری را باید نام برد.
هسا شعر
هساشعر سبکی مدرن از شعر گیلکی و بعداً مازندرانی است که توسّط شاعران گیلک از جمله محمد بشرا، رحیم چراغی و محمد فارسی از اوایل دهه هفتاد پایهریزی شد.
پایان ادبیات گیلکی
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#10
Posted: 18 Jan 2014 17:26
هساشعر
هساشعر (به گیلانی هساشعر و به مازندرانی اساشعر): سبکی مدرن از شعر گیلکی و بعداً مازندرانی است که توسّط شاعران گیلک از جمله محمد بشرا، رحیم چراغی و محمد فارسی از اوایل دهه هفتاد پایهریزی شد. هساشعر موجز و کوتاه است و علیرغم مدرن بودن از لحاظ زبان و شیوهٔ بیان، فضای آن عموماً طبیعت محض و به دور از فضای شهری است. هساشعر را اغلب نزدیک به هایکوی ژاپنی و تأثیرگرفته از آن دانستهاند.
هسا در گیلکی (در مازندرانی: اسا) به معنای اکنون است و هساشعر را میتوان «شعر اکنون» یا «شعر امروز» ترجمه کرد.
تاریخچه
جریانهای روشنفکرانه و نوگراییهای شعری در گیلان به تولد هساشعر انجامید. در شهریور ۱۳۷۴ بیانیهٔ هساشعر که توسط رحیم چراغی نوشته شده بود در نشریهٔ محلّی گیلهوا منتشر شد. پس از آن اشعار زیادی در این سبک سروده شد و در نشریات محلّی گیلان و سپس مازندران به چاپ رسید. هماکنون چند کتاب نیز از اشعار هساشعر در ایران منتشر شده است.
نمونه از هساشعر
مِئوه اَره
ای وار ده ـ
دار.
او روز ِ ره
کی چئن ـ
می دسفارس ـ
نیه.
Mevə are/ i vär de/ där./ U ruzə re/ ki chen/ mi dəs-färəs/ niyə
دیگربار/ درخت میوه میآورد/ روزی که/ چیدن/ در دسترس من/ نیست.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.