ارسالها: 24568
#1
Posted: 25 Apr 2014 21:25
با سلام
درخواست ایجاد تاپیک د رتالار شعر و ادبیات
عنوان : مجموعه اشعار کامران رسول زاده
کلمات کلیدی : مجموعه اشعار / کامران رسول زاده / مجموعه شعر کامران رسول زاده / فکر کنم باران دیشب مرا شسته
امروز " تو" ام
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#2
Posted: 25 Apr 2014 22:02
زندگینامه کامران رسول زاده
کامران رسول زاده شاعر، ترانهسرا، آهنگساز و خواننده ایرانی متولد 4 اسفندماه سال 1356 در تهران است.
از سال 75 همزمان با پذیرفتهشدن در رشته مهندسی نرمافزار، موسیقی سنتی و شعر را آغاز کرد. به دلیل علاقه شخصی و آشنایی که با قیصر امین پور داشت ، با خانه شاعران آشنا شد و از این طریق وارد فضای جدی تری از شعر و ترانه گردید. نزد استاد جواد جواهری، اصول آواز سنتی و ردیف آواز ایران را تا دوره پیشرفته گذراند و یک دوره تئوری موسیقی هم نزد آقای شهرام مظلومی تا دوره هارمونی طی نمود و سپس به شناخت و ساخت ملودی پرداخت . آلبوم بیسرانجام، اولین مجموعه با ترانهها، ملودیها و به خوانندگی او است که در اوایل زمستان 1387 به بازار عرضه شد . آلبوم بهانه نیز دومین آلبوم او بود که منتشر شد.
پس از آن ترانه های آلبوم " چشمات " با صدای مهرنوش را نوشت و آهنگسازی نمود که این آلبوم موفقیت چشمگیری کسب کرد .
هم چنین مجموعهای از اشعار این هنرمند توسط انتشارات مروارید در قالب کتاب عرضه شده است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#3
Posted: 25 Apr 2014 22:18
تجزیه
دارم به اجــزای تشکیــل دهنــدهام،
تجــزیــه مــیشــوم!
آب،
بــاد،
خــاک
و ایــن آتــش
کــه تــو بــه جــانــم انــداختــهای . . .
.
.
.
تو
آسمان که نشد،
چرا درخت نباشم ...
وقتی
تو
در من
اینهمه پرنده ای؟
ذهنم
پُر از لانه هایی است
که برای تو ساخته ام !
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#4
Posted: 25 Apr 2014 22:20
دارو ندار من
دنیا هر روز در کیف جیبی کوچکم جا میشود
چند اسکناس کهنه،
یک بلیط سوختهی مترو
- که شاید اینبار کار کند
و مرا به قرارمان برساند –
یک نخ سیگار له شده،
و این جای خالی عکس تو
که هر روز زیباتر می شوی...
.
.
.
کلاغ،
پـــــر...
گنجشک،
پــــر ....
این روزگار درختی است
که دل به پرنده بسته بود...
.
.
.
پنجره را باز کن،
همه چیز را به باد گفته ام...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#5
Posted: 25 Apr 2014 22:34
زمان
به ساعت من
تو
تمام قرارها را نیامده ای،
کدام نصف النهار را از قلم انداخته ام...
قرار روزهای بی قراریام!
کجای آسمان ببینمت؟
من از جست و جوی زمین خسته ام...
.
.
.
موهایت
این آرایش جدیدت در شعرهام
همه چیز را به هم ریخته!
لااقل موهایت را ببند
که شعرهام به باد نرود...
.
.
.
من با باد از سرزمین تو رفتهام،
اینجا که موهای تونیست
می پیچم به خودم...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#6
Posted: 25 Apr 2014 22:35
سرنوشت
به دوستت دارم
مدیونم،
و تو
به من
مدیونی
که دوستت دارم ...
.
.
.
زیباترین تعابیر
به کسی که عاشق توست
بگو
هر روز
با زیباترین تعابیر جهان
بیدارت کند،
من اینجا هر شب
تو را
با زیباترین تعابیر جهان
به خواب می سپارم ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#7
Posted: 25 Apr 2014 22:36
کاش
من در جریان زندگی نیستم،
تو در جریان باش !
که دارم با نسیم
جغرافیای صورتت را لمس میکنم،
کاش بودی ...
.
.
.
کسی شبیه تو
همین چند روز پیش
فکر می کردم
می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم
از همین چند روز پیش
هیچ کس، شبیه تو نیست!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#8
Posted: 25 Apr 2014 22:37
زیبائی تو
این عادلانه نیست،
گاهی در شعرهام مجبورم
زیبایی ِ تو را
در آغوش بیگانه ای تصور کنم،
افسوس که تو همچنان زیبایی،
حتی وقتی
سهم من نیستی ...
.
.
.
آغوش
آغوش
ترکیب پیچیده ای ست
از من و خیال تو
که هر شب
مثل سایه
روی دیوار خانه می افتد...
.
.
.
عطر
تو عطر کدام خوشبوترین گل جهانی؟
که هر کجا که می نویسمت
شکوفه میدهی؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#9
Posted: 25 Apr 2014 22:39
ریختم عوض شده
از وقتی تو را ریخته ام توی خودم
حالا
هم ریخت توام
.
.
.
به زمین بگو مرا نگیرد
من از جاذبه چشمهای توست
که نمیافتم...
.
.
.
جهان
از چشمهای تو شروع میشود
و جایی در امتداد آشفتگی موهات
به باد میرود...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#10
Posted: 25 Apr 2014 22:41
عکس
پشت این عکس
نمی تواند دیوار باشد
من پشت این عکس
با تو قدم زده ام.
.
.
.
جهان من
جهان چیزی شبیه موهای توست،
سیاه و سرکش و پیچیده
خیال کن چه بیبختم من!
که به نسیمی حتی
جهانم آشوب میشود...
.
.
.
آدم برفی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی.
به چه دل خوش کردی؟
تکاندن برف از شانه های آدم برفی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند