ارسالها: 2814
#31
Posted: 12 Apr 2013 18:45
چاپ مستقیم سنسور های بیومتریک روی پوست، خلق ابزارهای کنترل سلامت با دوام تر
محققان دانشگاه ایلینویز در حال توسعه نوعی بافت الکترونیک تاتو مانند هستند که به پوست متصل شده و می تواند به اندازه گیری آمار حیاتی و ارسال بیسیم گزارش ها بپردازد. این ابزار نازک شامل الکترودها، سنسورها، منبع تغذیه و سیستم ارتباطی بیسیم است که ظاهری شبیه یک نوار چسب زخم بندی دارد.
سنسورها می توانند میزان آب و دمای پوست زیر خود را اندازه گرفته و همچنین هرگونه فشار و تنش را ثبت نمایند. این بافت توسط یک ماده چسب مانند در جای خود محکم شده و می تواند با دقت کافی برای مانیتور و کنترل بیمار پس از عمل جراحی یا در دوران نقاهت مورد استفاده قرار گیرد.
محققان قبلا این ابزار را در ضخامت بیشتر آماده کرده بودند که نیازمند بخش چسبنده قوی تری در پشت خود بود. اما محصول فعلی ضخامتی یک سیزدهم نمونه های قبلی دارد. همچنین تا دو هفته می تواند به کار خود ادامه دهد و پس از آن به صورت طبیعی جدا شده و می افتد.
این محصول بر خلاف ظاهر سست و کم دوام خود، به خوبی در جای خود محکم شده و از دوام بالایی هم برخوردار است. نصب آن هم کاملا ساده است. تنها کافی است که روی پوست قرار گرفته و بر روی آن کمی اسپری مخصوص برای محافظت پاشیده شود.
به نظر می رسد که علاوه بر ابزارهای سرگرمی و کاربردی، دستگاه های پزشکی و سلامتی هم روز به روز به سمت وسایل پوشیدنی پیش می روند و از سویی هم همه چیز قرار است به صورت خودکار به اینترنت و شبکه های داخلی متصل باشد و «اینترنت ابزارها» به مفهومی همه گیر در زندگی روزمره تبدیل شود. پیش بینی شما از آینده مراقبت های پزشکی چیست؟
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#32
Posted: 15 Apr 2013 11:43
تزریق نور در مغز با استفاده از لامپ های LED کوچک
یک گروه از محققين دانشگاه ایلینوی، طرح ساخت لامپ LED کوچکی که می توان آن را به داخل مغز فرستاد و فضای درونش را با آن روشن کرد، ارائه کرده اند. این لامپ ال ای دی، از سوراخ ته یک سوزن قابل مشاهده است، به صورت بی سیم هدايت می شود، انعطاف پذير است و جاسازی آن در مغز کوچکترین ناراحتی و خطری برای بافت های مجاور ایجاد نمی کند.
تاکنون کسی تجربه تزريق نور در بازو و یا حتی مغز خود را نداشته. اما این طرح به عنوان يک ایمپلنت مغزی (کاشتن در مغز) طراحی شده. به این روش يک شبکه بی سیم از ال ای دی ها می تواند امکان تحريک عمیق مغزی را بدون هيچ الکترود مزاحم و اضافه ای فراهم می کند. تعداد زیادی از عصب ها می توانند در يک انفجار نوری حاصل از یک شبکه بی سيم متشکل از لامپ های ال ای دی، دوباره تحريک شده و فعاليت خود را از سر بگیرند.
آقای جان راجر سخنگوی تيم محققین می گوید: «ما برای این مجموعه بی سيم نوعی فيبر نوری خاص طراحی کرده ایم. ابعاد لامپ ال ای دی بسیار کوچکتر از فيبرهای نوری ساخته شده هستند. به صورت مکانيکی و سازگار با محیط داخل مغز کار می کنند. بی سیم هدايت می شوند و توان مورد نیازشان را هم خود تامين می کنند. مغز انسان و حتی موش های آزمایشگاهی می تواند حرکت ها، تعاملات اجتماعی و رفتار های طبیعی خود را با وجود اين ایمپلنت ادامه دهد.»
از اين روش به عنوان يک متد درمان نوری مغز یاد شده و پتانسيل آن را دارد که بر روی یک گوناگونی وسیعی از فرایند های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی تاثيرگذار باشد. با وجود آنکه تحریک های مغزی در درمان انواع بیماری ها نظیر افسردگی، اعتیاد های مواد مخدر، پارکینسون و ...چیز جديدی نیست، اما به دليل استفاده از الکترودهای فلزی پزشکان قادر نيستند تا يک سلول عصبی خاص در مغز را نشانه گيری کنند. برای همین استفاده از الکترودها گاهی سخت و با عوارض جانبی زیادی مواجه است.
اما در این متد تحريک کنندگی نوری، یک سلول خاص توسط نور ال ای دی قابل نشانه گيری و برانگيخته شدن است. به دنبال این تحريک پذیری بافت و محیط عصبی در يک میدان نوری دوباره عکس العمل نشان داده و فعال می شوند. اين روش محرک نوری بدون هيچ گونه الکترود اضافه، فرایند درمانی را تسريع بخشيده و بسيار آسان و کم خطر خواهد بود.
محققین بر این باورند که این راه می تواند محرک های عميق مغزی را امکانپذير کرده و جايگزينی مناسب برای الکترودهای فلزی محسوب شود. در آينده بيماران مبتلا به اختلالات حرکتی، افسردگی ها و ... متد های درمان نوری را به آسانی، با دقت بالا و بدون هيچ گونه آسيب به سلول های عصبی دیگر و بروز عوارض جانبی پيش می گيرند.
این طرح در حال حاضر مسیر مبهمی دارد. اما آنچه که مسلم است آینده درخشان خود را تا رسیدن به ساخت آرايه های الکترونيکی و نوری- الکترونیکی مورد استفاده برای کاشت های مغزی و تاثیر گذاری سه بعدی بر روی بافت ها طی خواهد کرد.
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#33
Posted: 1 May 2013 17:32
درسی از تاریخ کوبا: آیا بحران اقتصادی باعث افزایش سلامتی می شود؟
ک تحقیق بزرگ که در کوبا انجام گرفته و در نشریه پزشکی بریتانیا منتشر شده، نشان می دهد افزایش وزن و کاهش تحرک و فعالیت بدنی باعث افزایش احتمال ابتلا به امراضی مانند بیماری های قلبی، دیابت و... می شوند. از طرف دیگر افزایش میزان فعالیت بدنی و کاهش وزن می تواند ریسک ابتلا به این بیماری ها و عوارض آنها را کاهش دهد.
اما چیزی که این تحقیق را جالب می کند، استفاده محققین از یک واقعه تاریخی-اقتصادی است که خود به خود یک پژوهش اجتماعی-بهداشتی را رقم زده است. این واقعه تاریخی، بحران اقتصادی شدید کوبا در سالهای دهه نود بود، که باعث شد بسیاری از مردم کوبا وزن از دست بدهند و به کارهای طاقت فرسا و بدنی روی بیاورند. در اثر این تغییرات که بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ میلادی اتفاق افتاد، هر کوبایی بطور متوسط ۵.۵ کیلوگرم وزن کم کرد و حدود ۸۰ درصد مردم کوبا از نظر جسمی فعال به حساب می آمدند.
اما به دنبال بهبود معیشت و وضع اقتصادی مردم کوبا در خلال سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۰ این وضع برگشت و هر کوبایی بطور متوسط ۹ کیلوگرم چاق تر شد و در سال ۲۰۱۰ تنها ۵۵ درصد مردم از نظر جسمی فعال به حساب می آمدند.
همراه با این تغییرات، وضع سلامتی مردم هم فراز و نشیبی را تجربه کرد. به شکلی که در سالهای نخست دهه نود و به دنبال بحران اقتصادی، میزان ابتلا به دیابت ۵۳ درصد کاهش داشت و از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۶ هر سال نیم درصد از میزان مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی کم می شد.
اما از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲ میزان مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی بطور متوسط سالیانه شش و نیم درصد افزایش نشان داد و میزان ابتلا به دیابت هم تا سال ۲۰۰۶ به رشد ۱۴۰ درصدی رسید.
پژوهشگران معتقدند بحران اقتصادی از راههای دیگری هم به بهبود سلامت کوبایی ها در آن سالها کمک کرده است. مثلا گرانی سیگار و در نتیجه کاهش مصرف دخانیات، یا گرانی گوشت و کاهش مصرف گوشت قرمز و روی آوردن به غذاهای گیاهی می توانند از دیگر دلایل افزایش تندرستی کوبایی ها در سالهای بحران باشند.
البته پژوهشگران در پایان تحقیق خود اضافه کرده اند که مطمئن نیستند که بتوانند نتایج مثبت بحران اقتصادی در سلامت را به همه جوامع و شرایط تعمیم دهند.
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#34
Posted: 1 May 2013 17:34
تشعشعات اتمی چه بلایی سر بدن مان می آورند؟
اگر به سینما علاقه مند باشید، حتما دیده اید بسیاری از فیلم ها پایان دنیا را در جنگ جهانی سوم به تصویر می کشند. و در آنها رهبران دنیا بالاخره دکمه بزرگ قرمز رنگ را می فشرند و انفجارهای اتمی همه جا را فرا می گیرد. برخی هم از تروریست هایی می گویند که راکتورهای هسته ای را منفجر می کنند.
اگر هم شما از حمله آغازین جان سالم به در ببرید، باید دنیایی مملو از تشعشعات هسته ای را تحمل کنید. اما واقعا این تشعشعات چه بر سر ما خواهند آورد؟
سنجش میزان تشعشعات
هنگامی که تابش های اتمی منتشر می شوند، ذراتی را به اطراف پرتاب می کنند که آنقدر انرژی دارند تا بتوانند الکترون ها را از اتم ها و مولکول ها جدا می سازند. تغییر و دگرگونی باندها باعث تولید جفت یونهایی می شود که از نظر شیمیایی شدیدا فعال و آماده واکنش هستند. این عمل به عنوان تابش یونی شناخته می شود. و اینجا است که مشکلات آغاز می شوند.
انواع بسیار زیادی از پرتوهای یونی وجود دارد. از این میان می توان به پرتوهای کیهانی، آلفا، بتا، گاما یا اشعه ایکس، نوترون ها و انواع مختلف دیگر اشاره کرد. آنچه که در این میان از اهمیت بالایی برخوردار است. مقداری از تشعشع است که یک ارگانیسم یا موجود زنده در برابر آن قرار می گیرد. این مقدار هم بستگی به زمان و هم میزان تابش دارد. این موضوع را با مفهومی به نام «دوز دریافتی» یا absorbed dose اندازه گیری می کنند.
یک راه اندازه گیری «دوز دریافتی» واحدی به نام Grays یا علامت اختصاری Gy است. واحد اندازه گیری عمومی دیگر در این زمینه sievert با علامت اختصاری Sv است. برای محاسبه سیورت، ابتدا گری را به دست آورده و سپس آن را در نوع تابش ضرب می کنند تا میزان دوز موثر بر بافت زنده را محاسبه کنند.
میانگین میزان تابشی که طی یک تا دو ثانیه عکسبرداری اشعه ایکس از ناحیه شکمی منتشر می شود، تقریبا 0.0014 گری است. البته این میزان، کنترل شده هم است. پس می توان گفت که زیاد بد نیست.
اما مشکل اصلی وقتی است که تمام بدن شما در معرض تشعشع قرار بگیرد. مثلا اینکه درست در لحظه انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل در اتاق کنترل آن ایستاده باشید. در آنجا شما تقریبا ۳۰۰ سیورت در ساعت تشعشع دریافت می کنید. البته نباید نگران باشید. چون یک ساعت هم دوام نمی آورید. این دوز تابش حداکثر طی یک تا دو دقیقه انسان را از پا در می آورد.
چگونه خواهید مُرد؟
دوزهای بالای تابش های یونی در دوره های زمانی کوتاه، منجر به سندرم تشعشع حاد یا ARS می شوند که با نام "مسمومیت تابشی" هم شناخته می شود. شدت علائم ARS بستگی به سطح تشعشع دارد. یک دوز تابش پایین مانند 0.35 گری می تواند باعث بروز علائمی شبیه سرماخوردگی، به همراه حالت تهوع، استفراغ، سردرد، خستگی و تب شود. اگر بدن در برابر دوزهای بالاتر (همچون یک تا چهار گری) قرار گیرد، مرگ سلول های خونی آغاز می شود. اما شما هنوز امکان بهبود را خواهید داشت (درمان این نوع از سندرم تشعشع حاد معمولا با تزریق خون و استفاده از آنتی بیوتیک ها همراه است)، اما احتمالا برای همیشه از ضعف ایمنی ناشی از کمبود گلبول های سفید رنج خواهید برد.
همچنین اگر در برابر تشعشع بالاتر از ۲ گری قرار گیرید دچار نوعی آفتاب سوختگی شدید و غیرمعمول هم خواهید شد. به طور فنی، چنین سوختگی های پوست با تابش، معمولا باعث لکه های بزرگ قرمز، لایه لایه شدن پوست و حتی ایجاد تاول خواهند شد. و انتظار می رود این علائم تا ۲۴ ساعت اول مشاهده شوند.
دوز تشعشع میان ۴ تا ۸ گری، به هر حال یک دوز کشنده است. اما باز هم مسیر شما به سوی ابدیت به مدت زمان قرار گرفتن تان در معرض تابش بستگی دارد. بیماران در این سطح آلودگی معمولا از تهوع، اسهال، سرگیجه و تب شکایت می کنند. بدون انجام درمان های لازم، شما تنها طی چند هفته خواهید مرد.
لوئیس اسلوتین فیزیکدانی بود که در سال ۱۹۴۶ طی تحقیقاتش روی پروژه منهتن بر اثر ARS فوت کرد. او به صورت تصادفی در معرض تشعشعی با قدرت بیش از ۱۰ گری از نوع گاما و اشعه ایکس قرار گرفت. البته او حتی با درمان های مدرن امروزی همچون پیوند مغز استخوان هم شانسی برای زندگی نداشت. بیمارانی که در معرض تابش ۸ تا ۳۰ گری قرار می گیرند با استفراغ و اسهال شدید در ساعت اول روبرو می شوند. و البته طی دو روز تا دو هفته خواهند مرد.
دوز جذبی بیشتر از ۳۰ گری باعث آسیب های عصبی هم می شود. تنها طی چند دقیقه، بیماران استفراغ، اسهال، سرگیجه، سردرد و بی هوشی های سختی را تجربه خواهند کرد. رعشه و حمله های ناگهانی هم در چنین حالت هایی، همراه با بیماری های آتاکسی یا از دست دادن کنترل ارادی ماهیچه ها معمول هستند. و مرگ هم طی ۴۸ ساعت امری ناگزیر است.
اما اگر تشعشع کافی دریافت نکرده و زنده بمانید، چه؟
تنها به این دلیل که شما توانسته اید به نسیم دل انگیز هسته ای جاخالی داده و دچار سندرم ARS نشوید، به این معنی نیست که پایانی خوش در انتظارتان است. قرار گرفتن طولانی مدت در برابر تابش های یونی، حتی اگر آنقدر ضعیف باشد که نتواند بیماری سندرم تابشی ایجاد کند، می تواند باعث جهش های ژنتیکی و سرطان شود.
این بزرگ ترین مصیبتی است که نجات یافتگان فوکوشیما یا حادثه ای که در چرنوبیل اتفاق افتاد، با آن روبرو بودند. اما جدیدترین تخمین ها حاکی از آن است که ابر اتمی پس از انفجار ممکن است باعث بیش از هزاران مرگ بر اثر سرطان شود.
به شکل معمول، سلول ها توسط ترکیبات شیمیایی ملکول های DNA کنترل می شوند. اما هنگامی که تشعشعات به اندازه ای انرژی کسب کنند که بتوانند باندهای مولکولی را تخریب نمایند، رشته های DNA خواهند شکست. در حالی که تقریبا اغلب آنها به درستی تعمیر می شوند، ولی حدود یک چهارم شان نمی توانند این کار را به خوبی انجام دهند و باعث یک فرآیند کند و طولانی بازیابی می شوند. نتیجه این فرآیند هم چیزی جز افزایش میزان جهش ها در سلول های نسل های آینده نخواهد بود.
احتمال سرطان با دوز موثر تابش، افزایش خواهد یافت. اما شدت سرطان مستقل از این دوز است. در اینجا مدت زمان قرار گرفتن در برابر تابش اهمیت دارد و بالا و پایین بودن سطح تابش چندان اثری ندارد.
با تابش های طولانی مدت، پیش بینی می شود که ریسک بسیار بیشتری شما را تهدید کند. در حقیقت بسیاری از مدل های پذیرفته شده، پیشنهاد می کنند که در اغلب مردم، تابش های پس زمینه سطح پایین، پرخطرترین منبع تشعشع هستند. لذا در حالی که ARS شیوه ای مهیب و ترسناک برای رفتن به ابدیت است، آنچه که بیشتر از همه باید نگرانش باشید، سوختن ملایم و آهسته است.
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#35
Posted: 1 May 2013 17:35
ترمیم عملکرد حافظه موش ها با استفاده از سلولهای بنیادی جنینی
دانشمندان با قرار دادن سلولهای بنیادی جنینی انسان در مغز موش ها موفق شدند عملکرد حافظه و یادگیری را در آنها ترمیم کرده و بهبود بخشند. استفاده از سلول های بنیادی جنینی و تحقیق روی آنها یکی از موارد جنجالی علم در چند دهه اخیر بوده است. شاید این موضوع امروزه که دانشمندان می توانند سلول های بنیادی را هم از بندناف برداشت کنند و هم آنها را در محیط های آزمایشگاهی تولید کنند، حادتر شده باشد. اما این حقیقت را نباید از یاد برد که توانایی تکثیر بالای سلولهای بنیادی جنینی، قابلیت های بالقوه فراوانی را در زمینه های پزشکی به دانشمندان عطا می کند.
در این مورد به خصوص دانشمندان دانشگاه ویسکانسین- مدیسون با رهبری استاد علوم اعصاب و عصب شناسی، پروفسور سو-چون ژانگ و فوق دکتر یان لیو موفق شدند با کاشتن سلولهای بنیادی جنینی انسان در مغز موش ها، قابلیت های یادگیری و حافظه آنها را ترمیم کنند.
در این مطالعه آنها ابتدا به قسمتی از مغز موش که مسئول یادگیری و خاطره است، آسیب رساندند (توضیح تخصصی بخش آسیب دیده: تیغه میانی که با نورون های کولینرژیک و GABA به هیپوتالاموس متصل است). سپس سلولهای جنینی که در یک محیط واسط به گونه ای پرورش یافته بودند تا آماده تبدیل به سلول عصبی باشند، به مغز موش ها منتقل شدند. البته سیستم ایمنی بدن موش های آزمایشگاهی را غیرفعال کرده بودند تا بخش های پیوندی را پس نزند.
و حالا نوبت به بخش جالب داستان رسیده بود: سلولهای بنیادی به شکل گیرنده های GABA تغییر ماهیت دادند (دو نوع معمول اما مهم نورون ها که با GABA ارتباط برقرار می کند). پروفسور ژانگ می گوید:« این دو نوع نورون در بسیاری از عادات و رفتار انسانی درگیر و دخیل هستند: احساسات. حافظه. اعتیاد و بسیاری رفتارهای وابسته به روان.»
سپس موش ها تحت یک سری آزمون استاندارد قرار گرفتند که میزان یادگیری و حافظه آنها سنجیده شود (مانند پازل ماز) و نتایج به شکل معنی داری نسبت به قبل از درمان بهبود یافته بود.
ژانگ امیدوار است که تحقیقات سلولهای بنیادی بتواند درمانی برای بسیاری از بیماری ها و ترمیم مغز باشد: «نورون های کولینرژیک در آلزایمر و سندرم داون دخیل هستند. اما نورون های GABA در بسیاری از اختلالات و بی نظمی ها از قبیل اسکیزوفرنی، صرع، افسردگی و اعتیاد نقش دارند.»
آیا زمان آن رسیده به جای فکر کردن به جایگزینی مغز با کامپیوتر و خلق انسان-ماشین، به تعمیر آن امیدوار باشیم؟ آینده علم پزشکی زندگی انسان را به چه سمتی خواهد برد و چه تاثیری بر آن خواهد گذارد؟
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#36
Posted: 7 May 2013 13:03
با شش نقطه از آلوده ترین بخش های محل کار خود آشنا شوید
همه ما ساعات طولانی از بهترین اوقات روز خود را در محل کار خود می گذرانیم. اما ممکن است به اندازه ای که به نظافت و پاک بودن لوازم منزل خود اهمیت می دهیم، به بهداشت محیط کار خود دقت نداشته باشیم. این مساله بویژه در ادارات که محل رفت و آمد افراد مختلفی هستند، ممکن است باعث انتشار میکربها و آلودگی ها شود.
در تحقیقی که به تازگی توسط شرکت Kimberly-Clark (تولید کننده لوازم بهداشتی با مارک کلینکس) صورت گرفته، مشخص شده این شش نقطه بیشترین مقدار آلودگی میکربی را در ادارات دارند:
- دستگیره شیر آب ظرفشویی ها و روشویی ها
- کیبردها
- دستگیره یخچال ها
- شیرهای آبسردکن ها
- دکمه های دستگاههای خودپرداز و فروش خودکار
- دستگیره مایکروویوها
در تحقیق دیگری هم ذکر شده بود که گوشیهای تلفن جزو آلوده ترین قسمتهای دفاتر اداری هستند. جالب است با رواج درهای اتوماتیک، دستگیره درها اهمیت میکربی خود را در چنین تحقیقاتی از دست داده اند و دیگر نشان چندانی از آنها در چنین لیستهایی نمی بینیم.
راستی یادتان باشد قانون من درآوردی "پنج ثانیه" هم اصلا درست نیست. بر اساس یک باور نادرست که به قانون پنج ثانیه معروف است؛ اگر خوراکی روی زمین افتاد، به شرط آنکه ظرف 5 ثانیه از افتادن برداشته شود، به میکرب آلوده نمی شود. حقیقت این است که میکربها همه جا هستند و افتادن ماده غذایی روی زمین مساوی است با تماس با این میکربها و آلوده شدن آن. هرچند که در بعضی موارد دستگاه ایمنی بدن و اسید معده می تواند از عهده این آلودگیهای شرور بر بیاید. اما وارد کردن میکربها با دست خود به بدنمان کار چندان عاقلانه ای به نظر نمی آید.
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#37
Posted: 10 Jul 2013 13:24
استفاده از تبلت یا وسایل مشابه قبل از خواب٬ مساوی است با بی خوابی و اختلالات دیگر
screen shot tool
تبلت ها مستعد این هستند که شما را شب بیدار نگه دارند٬ البته نه به خاطر مرور اینترنت یا تماشای ویدیو. استفاده از گجت ها در تخت یا قبل از آماده شدن برای خواب می تواند وضعیت شیمیایی بدن شما را بر هم زده و منجر به بروز مشکلاتی فراتر از فقط بر هم خوردن الگوهای خواب شود.
استفاده زیاد از تبلت در رختخواب می تواند باعث «اختلالات اضطراب٬ بیماری های مرتبط با افسردگی٬ و اعتیاد (به تبلت)» شود.
توماس ادیسون اشتباه گفت که استفاده از الکتریسیته برای روشنایی «به هیچ وجه برای سلامتی مضر نیست٬ و خواب مناسب را بر هم نخواهد زد.» نور مصنوعی از زمان اختراع لامپ رشته ای مشغول خراب کردن ساعت های بدن آدم ها است. پس چرا دوباره بر سر استفاده از تبلت و تلفن در رختخواب جنجال درست کنیم؟ زیرا استفاده از تبلت٬ تلفن هوشمند٬ یا حتی لپ تاپ٬ که نمایشگر آنها دارای نور پس زمینه است٬ دارد روز به روز فراگیر تر می شود و این یعنی ضریب نفوذشان می تواند روزی به پای لامپ های خانگی هم برسد.
و ماجرا فقط این نیست که آنها دارند فراگیرتر می شوند٬ بلکه نوری که به سمت چشم تابش می کنند نیز از لامپ ها بیشتر است٬ و البته با آن فرق هم دارد زیرا یک طیف خاص نور (آبی) را به چشم شما وارد می کند که مستقیما باعث توقف انتشار ملاتونین در بدن می شود٬ در نتیجه ترکیبات شیمیایی بدن تان موقع خواب دستخوش اختلال شده و ریتم شبانه روزی ساعت بدن بر هم می خورد.
علاوه بر این٬ خواندن٬ تماشا یا کار با دستگاه های دیجیتال در رختخواب باعث می شود این حس در شما به وجود آید که محل خواب تان یک جای فعال است٬ نه گوشه ای دنج برای استراحت. وقتی در تخت مشغول انجام یک بازی یا تماشای فیلم می شوید٬ مغزتان فعال شده٬ سوخت و ساز و هیجان در آن بالا می گیرد٬ و این یعنی مدت زمان بیشتری برای آرام شدن نیاز دارد.
شاید فکر کنید که به تاخیر انداختن خواب مسئله مهمی نیست٬ ولی مانند تمام چیزهای کوچک این یکی هم در بلندمدت اثرات بدی روی سلامتی می گذارد٬ به خصوص در مورد کودکان.
اگر شما هم مشکلاتی از این دست را تجربه می کنید٬ بهتر است کمی به خودتان رسیدگی کنید. گجت های تان را یک یا دو ساعت قبل از خواب کنار بگذارید٬ موبایل تان را روی وضعیت بی صدا قرار داده و تا زنگ بیدار باش صبح با آن خداحافظی کنید٬ و در عوض یک کتاب یا کتابخوان (بدون نور پس زمینه) دست بگیرید٬ یا حتی بافتنی ببافید.
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#38
Posted: 10 Jul 2013 13:27
مراوده باکتری ها با یکدیگر برای ایستادگی در برابر آنتی بیوتیک ها
image search
گاهی اوقات ساده ترین اشکال زندگی هم می توانند با پیچیدگی های خود و کشف شگفتی های تازه شان، ما را مجذوب خود کنند. تحقیقات جدیدی در دانشگاه وسترن نشان می دهد برخی باکتری ها (مانند بورخولدریا سنوسپاسی ) برای جان به در بردن از دست آنتی بیوتیک ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند!
بورخولدریا سنوسپاسی نوعی باکتری است که می تواند باعث بروز مشکلات جدی برای بیماران با سیستم ایمنی ضعیف یا مبتلایان به فیبروز سیستیک شود.
دکتر Miguel Valvano و Omar El-Halfaway در تحقیقات خود نشان دادند باکتری هایی که به درمان مقاوم ترند، مولکولهای کوچکی تولید می کنند که اطلاعات و مواد لازم را در اختیار باکتری های با توان مقاومت کمتر قرار می دهد. در حقیقت این مولکول ها به باکتری های ضعیفتر کمک می کنند تا بهتر در مقابل آنتی بیوتیک ها دوام آورده و از خود دفاع کنند.
این مولکولها از آمینو اسیدهای اصلاح شده تشکیل شده اند و نه تنها به کمک باکتری های ضعیف تر هم خانواده می آیند، بلکه یک سپر محافظتی گسترده برای دیگر انواع باکتری ها نیز ایجاد می کنند.
El-Halfaway می گوید:
«این مولکول های کوچک می توانند توسط اکثریت باکتریها تولید شده و برای همه آنها مفید باشند. در این میان تنها چند مورد استثناء وجود دارد. پس می توان گفت که این مولکول ها یک زبان عمومی و عالم گیر هستند که اغلب باکتری ها آن را می فهمند.
شیوه دیگری که بورخولدریا برای ارتباط و انتشار سطح بالای مقاومت به کار می برد، آزاد سازی پروتئین های کوچکی است که وظیفه گردگیری و محصور کردن آنتی بیوتیک های کشنده را بر عهده دارند. و از این طریق میزان کارایی آنها را تا حد زیادی کاهش می دهند.»
دکتر والوانو می گوید: «این یافته ها فاش می کند مکانیسم جدیدی از مقاومت ضدمیکروبی وجود دارد که بر پایه ارتباطات شیمیایی میان سلول های باکتری بنا شده و از مولکول های کوچکی بهره می برد که در مقابل تاثیرات آنتی بیوتیک ها پایداری می کنند.»
و البته این کشف راه را برای ساخت داروهای جدیدی که این تاثیرات شیمیایی را مسدود می کنند، هموار می سازد. در این صورت به شکل موثری از میزان تحمل و مقاومت ضدمیکروبی این موجودات کوچک و مضر کاسته خواهد شد. البته اگر روش های دفاعی دیگری در چنته نداشته باشند!
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#39
Posted: 10 Jul 2013 13:29
مغز انسان می بیند، حتی وقتی چشم ها نمی بینند
screenshot
تخمینی که از قابلیت های پردازشی مغز انسان به طور ناخودآگاه (بدون هوشیاری) داریم چیزی در حدود پردازش 11 میلیون قطعه-داده در هر ثانیه است. اگر مقایسه ای داشته باشیم با پردازش حین هشیاری، خنده تان خواهد گرفت: فقط 40 قطعه-داده در ثانیه.
البته نمی گوییم که قابلیت های پردازشی مغز در حین هشیاری ناچیز هستند، ولی مشخصاً قیاس بین لیوان و دریا است و هر چه بیشتر تحقیقات علمی پیش می رود، لیوان خودآگاه کوچکتر به نظر می رسد. دو مقاله ای که به تازگی منتشر شده توضیح می دهند که مغز چطور "می بیند". مقاله اول جالب، و دومی همسایه واژه باورنکردنی است.
هدف تحقیق اول که در ژورنال Psychological Science چاپ شده، رسیدن به جواب این پرسش است که آیا مغز در حالتی که چشم ها شما را گول زده اند و می پندارید یک چیز خاص پیرامون تان نیست، می تواند اهداف بصری را تعقیب کند یا خیر. در این راستا، پژوهشگران انستیتو مغز و ذهن در دانشگاه اونتاریوی غربی، داوطلبان را در معرض حقه ای به نام "توهم متصل بودن" قرار دادند که باعث می شود فرد تعداد دایره هایی (اهدافی) را که روی یک نمایشگر می بیند، کم تخمین بزند.
دو گروه دایره، یکی در راست و دیگری در چپ به نمایش در می آید. دایره های گروه اول به خطوطی کوچک متصل هستند، ولی به یکدیگر خیر. در گروه دیگر، دایره ها به وسیله خطوط "به هم" وصل هستند. ذهن به طور اشتباهی تصور می کند که تعداد دایره ها در گروه متصل به هم، کمتر از آن گروه دیگر است، ولی در عمل تعداد دایره های هر دو گروه دقیقا یکسان است.
توهم متصل بودن راهی اثبات شده برای گول زدن چشم ها است، و در این آزمایش هم جواب پس داده: داوطلبین قادر به دیدن همه دایره های متصل نبودند. اما وقتی قرار شدن بر روی اهداف (دایره ها) یک عملی واقعی انجام دهند، شگفتی پدید آمد. چیزی که محققین نام آن را "بینایی مغز" گذاشته اند. افراد حاضر در پژوهش، به رقم گول خوردن و ندیدن تعدادی از دایره ها، قادر به انجام کارهایی بودند که شامل تک تک اهداف می شد، حتی آنهایی که چشم فرد نمی دیدشان.
نتیجه این تحقیق را می توان چنین بیان کرد که گویی پردازش بصری داده ها در دو مسیر صورت می گیرد. یکی که همه ما با آن آشنایی داریم و درک پیرامون از طریق مشاهده است. و دومی، کاری است که مغز وقتی صرفاً روی دیدن متمرکز نیستیم انجام می دهد. انگار رباتی در داخل مغز ما، داده ها را می گیرد و برای کارهایی فراتر از اعمال هوشیارانه استفاده می کند.
این تحقیق جالب بود، اما تحقیق دوم که در The Journal of Neuroscience به چاپ رسیده، باور نکردنی است. محققین از انجام آن، این هدف را دنبال می کردند که آیا دیدن با وجود اینکه توانایی عملی مشاهده از بین رفته، ممکن است یا خیر. در اینجا پای "نابینایی قشری" به میان آمد.
نابینایی قشری به حالتی گفته می شود که لایه اصلی بینایی در مغز یعنی لوب پس سری دیگر قادر به ایفای وظایفش نیست، معمولا این حالت در نتیجه صدمات و جراحات به وجود می آید و فرد، (حتی با اینکه چشم های اش به لحاظ فنی سالم هستند) دیگر قادر به درک بصری دنیای پیرامون به شکلی که افراد سالم قادر هستند، نیست. ولی این به آن معنا نیست که مغزش هم از بینایی ساقط شده!
در این پژوهش، بیماری که در وضعیت نابینایی قشری کامل قرار داشت، هنوز وقتی کسی به او خیره می شد عکس العمل نشان می داد. حین قرار داشتن در دستگاه ام آر آی، داوطلب در معرض نگاه خیره مستقیم، و نگاه غیرمستقیم، قرار گرفت. اسکن مغزی نشان داد که یک بخش دیگر از مغز او (غیر از لوب پس سری) هنوز قادر به دیدن است.
بادامه ی مغز بیمار، یعنی منطقه ای که قادر به تشخیص خطرناک بودن محرک های بیرونی است، به وضوح یک الگوی فعالیتی متفاوت را برای نگاه خیره به فرد، یا نگاه دور از او نشان داد. یعنی مهم نبود که لایه بینایی مغز ناتوان از تشخیص نگاه خیره بود، چون لایه دیگری بدون توجه به این ناتوانی قابلیت درک آن را داشت.
هنوز مشخص نیست که دقیقا چه اتفاقی در این بین افتاده، ولی یک حس دیداری قطعی زمینه ساز این عکس العمل بوده، که عدم وجود هشیاری هم مانعش نشده. مغز انسان جزو شگفتی های تطبیق پذیر دنیای ما است، و انطباق پذیری با موانع پیرامون برای بقا، دقیقا همان چیزی است که این عضو شگفت انگیز بدن انجام می دهد. اگر یک سیستم از کار بیفتد، که در اینجا قابلیت پردازش داده های بصری است، "مغز" خودش را با وضعیت جدید تطبیق می دهد تا بخش دیگری از "آن"، این خلاء را پر کند. (البته هنوز نمی دانیم چگونه!؟)
این پژوهش ها مثل دیدن نوک یک کوه یخ است، به خصوص دومی نشان می دهد که نادانی بشر نسبت به توانایی های ناخودآگاه مغز، چقدر وسیع است. دانشمندان دن کیشوت وار به آسیاب ها حمله می برند و پازل پیچیده تر می شود، ولی این باعث نمی شود خرده های نان را در جنگل تاریک علم دنبال نکنیم.
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی
ارسالها: 2814
#40
Posted: 10 Jul 2013 13:31
استفاده از گوگل گلس در اتاق عمل جراحی برای اولین بار
tool to take screen snapshot
تا حالا گوگل گلس را در مترو روی چشم سرگی برین، در حال تفریح روی ترن هوایی و حتی در مراسم توسعه دهندگان اپل هم دیده ایم. همه اینها هرچند جذاب هستند ولی به نظر نمی رسد تاثیر مهمی در زندگی انسان داشته باشند؛ اما حالا دیگر کم کم زمان حضور این گجت در عرصه های جدی تر و تاثیرگذارتر رسیده است.
یک پزشک آمریکایی برای نخستین بار در جهان از گوگل گلس هنگام عمل جراحی استفاده کرده است و این کاربرد تغییرات مهمی در این رشته را نوید میدهد و راه را برای استفاده از آن در سایر زمینه های مهم و کاربردی هموارتر خواهد کرد.
هدف از انجام این کار نشان دادن این مطلب بوده که این دستگاه و بستر آن چه پتانسیل عظیمی در زمینههای پزشکی و به ویژه جراحی دارد. اطلاعاتی که حین عمل جلوی چشم جراح ظاهر می شود می تواند در بهبود عملکرد جراح و روند جراحی تأثیر بسزایی داشته باشد.
در این عمل جراحی مسائل حریم شخصی هم که اخیراً در رابطه با این ابزارک مطرح گشته مد نظر بوده و ابراز اطمینان شده که اطلاعات شخصی فرد تحت جراحی به جایی درز نمی کند.
این پزشک با استفاده از سرویس Hangout و اتصال آن به یک iPad به طور زنده عمل جراحی را با دوربین گوگل گلس پخش کرده است. او با این کار نه تنها موفق به نشان دادن اعضای داخلی بدن شده بلکه با روشی ارزان تصاویر آندوسکپی بدن تحت جراحی را هم حین عمل به نمایش گذاشته است.
آینده ابزارک های پوشیدنی بسیار روشن است. البته هنوز برای رسیدن به استفاده گسترده و با اطمینان کامل از آنها در مسائل حساسی مثل جراحی فرصت لازم است. شما چه کاربردهای دیگری برای این ابزارک پر سر و صدا و کمی عجیب متصورید؟
جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.
اینجوری خاص ترین آدمی