انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
موسیقی ایرانی
  
صفحه  صفحه 12 از 19:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  18  19  پسین »

Singer Biography | بیوگرافی



 
محمّد علیزاده (زادهٔ ۲۳ دی ۱۳۶۰) خواننده موسیقی پاپ، آهنگساز و ترانه‌سرای ایرانی است.
زندگی شخصی

محمد علیزاده در ۲۳ دی سال ۱۳۶۰ در کرج به دنیا آمد. وی در حال حاضر در تهران زندگی می‌کند و برای نخستین‌بار در ۴ سالگی خوانده‌است. تحصیلاتش ربطی به موسیقی ندارد، او مهندس کشاورزی است اما علاقه شدیدی به موسیقی دارد. آنطور که خودش نقل می‌کند در سن ۱۹ سالگی برای نخستین‌بار عاشق شده‌است و به آن افتخار می‌کند. محمد علیزاده علاقه خاصی به قرآن دارد و سه سال پیاپی مقام اول قرائت قرآن را توانسته کسب کند. وی همچنین دو ترانه فکرشم نکن و جز تو را جزو محبوبترین ترانه‌هایش می‌داند.

فعالیت هنری

اولین آلبوم رسمی محمد علیزاده با نام همخونه در سال ۱۳۸۷ منتشر شد که آهنگ و تنظیم این آلبوم توسط امیر حسین سرگزی انجام شده‌است. این آلبوم دارای شماره مجوز (۴/۴۹۴۲ت) و شماره کتابخانه ملی (۸۹۱۸و) می‌باشد. این آلبوم نتوانست محمد علیزاده را آنطور که باید معرفی کند، چندین سال پس از انتشار این آلبوم که فروش پایینی هم داشت یک آلبوم دیگر از وی با نام سوپرایز در آستانهٔ انتشار قرار داشت که به صورت اینترنتی پخش شد ولی با این حال موفقیت فوق‌العاده‌ای پیدا کرد و جزو بهترین آلبوم‌های موسیقی سال کشور به‌شمار می‌رفت. آخرین آلبوم محمد علیزاده در نیمه دوم اسفند ماه ۹۱ با نام «دلت با منه» به بازار عرضه شد که فروش بسیار خوبی در بازار موسیقی ایران داشت. در این آلبوم، ترانه‌های آلبوم سورپرایز که به صورت اینترنتی منتشر شده بود نیز قرار داشت.

وی سال‌های زیادی تلاش کرد تا بتواند در عرصه موسیقی ایران نام آشنا شود. وی مدت‌های زیادی به همراه بسیاری از خواننده‌های مشهور کشور نظیر رضا صادقی در رادیو جوان به اجرای برنامه پرداخته‌است. اجرای وی در رادیو جوان و آشنایی علیزاده با فرزاد حسنی باعث شد تا او آهنگ «خداحافظ» با شعری از فرزاد حسنی را برای تیتراژ برنامه کوله پشتی که در سال ۱۳۸۵ پخش شد را اجرا کند.

محمد علیزاده یکی از پرکارترین خواننده‌هایی است که با صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران همکاری داشته‌است. از جمله این ترک‌ها می‌توان از ساخت تیتراژ برای برنامه کوله پشتی، سریال سراب، شهر باران ۹۰ و ۹۱، ماه عسل ۸۹وماه عسل ۹۶، مسابقه قرآنی تسنیم، جشن رمضان ۹۱ و ۹۲، صبحی دیگر، سریال خروس، میشه نگاه کنی و بر آستان جانان و سریال‌های زخم و برادر نام برد. این تعداد همکاری با سازمان صدا و سیما ایران در کمتر خواننده‌ای مشاهده شده‌است با این حال علیزاده بازهم قطعاتی را برای این سازمان در دست تهیه دارد.

اولین برنامه رسمی

محمد علیزاده اولین برنامه رسمی اش بر روی صحنه را در بیست و هشتمین جشنواره موسیقی فجر در سال ۱۳۹۱ برگزار کرد. وی آخرین برگزارکننده کنسرت در سی آمین جشنواره موسیقی فجر در سال ۱۳۹۳ بود که اجرای وی در این جشنواره مورد توجه علاقه‌مندان قرار گرفت. این دومین باری بود که جشنواره موسیقی فجر با کنسرت محمد علیزاده به پایان می‌رسید. علیزاده هم اکنون رکوردار کنسرت‌های ایران است.

محمد علیزاده در کنار پدر و مادرش در روز تولد 36 سالگ‌اش
کنسرت

محمد علیزاده از فعال‌ترین برگزار کنندگان کنسرت در میان خوانندگان پاپ اهل ایران است. وی فقط در سال ۹۳ بالغ بر ۴۰ اجرای زنده در ده‌ها شهر ایران از جمله تهران، قزوین، لاهیجان، همدان، کیش، زنجان، آستارا، شهریار، آمل، شیراز، گرگان، بوشهر، اراک، کرمان، تبریز، بندرعباس، چالوس، ساری، محمودآباد، گنبد و شهرستان شفت داشته‌است.

اعضای گروه محمد علیزاده را در کنسرت‌هایش امیرحسین اوویسی (پیانو و سرپرست گروه)، سعید عباسی (کیبورد)، اشکان موسوی (ویولون)، محمد شعبانی (پرکاشن)، علی شهبازی (گیتار الکتریک)، بهمن میرزازاده (بوزوکی)، عظیم روحانی (گیتار آکوستیک)، ایمان ذاکری (درامز)، علی پورنگهبان (گیتار بیس) و اشکان صدیق آذر (سیتی سایزر) تشکیل می‌دهند.

کنسرت محمد علیزاده به عنوان بهترین کنسرت جشنواره موسیقی فجر ۱۳۹۱ در بخش پاپ انتخاب شد. همچنین وی در سال ۹۳و۹۴ با برگزاری کنسرت‌های متعدد ... رکورد دار کنسرت در ایران است. به گونه‌ای که او در سال ۹۴ با برگزاری ۳۰ سانس کنسرت آنهم فقط در تهران نفر اول موسیقی کشور بود
     
  

 
یگانه فرزند شهید است.

این روزها در فضای موسیقی پاپ کمتر کسی است که درباره محسن یگانه حرف نزند.

در عوض بسیاری از حقایق زندگی‌اش مخفی مانده است. با هم هفت پرده از زوایای مختلف زندگی، کار، هنر، شخصیت و آینده محسن یگانه را مرور می‌‌کنیم، مطمئن هستیم این هفت نکته را هرگز نه خوانده و نه شنیده‌اید. این شما و این نکات جالب از محسن یگانه.
● متولد اردیبهشت سال ۶۴

اگر بخواهیم سن و سال محسن یگانه را از روی غذای ترانه‌هائی که می‌سراید و پختگی آهنگ‌ها و ملودی‌هائی که می‌سازد حدس بزنیم، بدون دیدن چهره این خواننده محبوب تصور می‌کنیم یگانه باید لااقل در مرز ۳۰ سالگی باشد اما این خواننده خوش‌صدا هنوز ۲۲ ساله هم نشده و همین که در سن و سال پائین آثار پرمغزی را می‌سازد، نشان می‌دهد خواننده مستعدی است و به ‌درستی توانسته استعدادهای خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد. محسن یگانه متولد ۲۳/۲/۱۳۶۴ است. او که در شهرستان گنبد متولد شده، می‌گوید مثل اغلب متولدین اردیبهشت آدمی احساساتی است. به شما توصیه می‌کنیم تاریخ تولد یگانه را به خاطر بسپارید چرا که به زودی ۲۳ اردیبهشت یکی از روزهای ماندگار خواهد شد؛ روز تولد یک ستاره پاپ
● فرزند یک شهید بسیجی

محسن یگانه زیاد دوست ندارد درباره پدر شهیدش صحبت کند چرا که می‌ترسد عده‌ای به اشتباه فکر کنند او دنبال بهره‌بردرای از موفقیت "پدر هیمشه زنده در یاد" خودش است. یگانه که زیاد اهل مصاحبه نیست، حتی در صحبت‌های خصوصی با دوستانش هم فرزند شهید بودن خود را مخفی می‌کند اما به هر حال محسن فرزند یک شهید بسیجی است. شهیدی که زمان دفاع مقدس، جذب نیروهای بسیج شد و داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل رفت تا کنار هم‌سنگرانش حافظ این مملکت مقدس باشد. یگانه می‌گوید: "می‌خواهم طوری در موسیقی فعالیت کنم که روح پدر بزرگوارم از من راضی باشد". جالب است بدانید وقتی به یگانه پیشنهاد شد به لس‌آنجلس برود، جواب داد: "مملکتی که پدرم در راهش شهید شد را ترک نمی‌کنم".

● اهل موسیقی در محیط دانشگاهی و پزشکی

محسن یگانه در حالی به موسیقی روی آورده و آهنگساز و ترانه‌سرا و خواننده پاپ شده که در خانواده‌اش هیچ‌گونه گرایشی به موسیقی وجود ندارد. او که در دوران کودکی و نوجوانی گرایش شدیدی به نمایش و کارهای هنری داشته، بعدها جذب موسیقی می‌شود بدون آنکه مشوقی در خانواده داشته باشد. البته حالا دیگر او موفق شده رضایت خانواده‌اش را جلب کند. مادر محسن استاد دانشگاه است و خواهران بزرگش هم پزشک و دندانپزشک هستند. در چنین خانواده‌ای طبیعی است خود محسن هم علاوه بر کار موسیقی، دنبال تحصیل در دانشگاه باشد. محسن یگانه دانشجوی مهندسی صنایع است و با اینکه این اواخر به شدت سرش در دنیای موسیقی گرم شده، قصد ترک تحصیل ندارد و نمی‌خواهد تحصیلات دانشگاهی را نیمه‌کاره رها کند.
● چراغعلی مدیر برنامه‌های یگانه است

خیلی از جوانان بااستعداد در عرصه موسیقی و هنر به این دلیل که مشاور خوبی نداشتند و راه درست پیشرفت را پیدا نکردند، خیلی زود از خاطره‌ها محو شدند. یگانه برای آنکه پدیده‌ای نباشد که زود ناپدید می‌شود، یک مدیر برنامه حرفه‌ای برای خودش انتخاب کرده به نام علی چراغعلی. یگانه می‌گوید در دنیای موسیقی آدم سالم، حرفه‌ای و خوش‌فکر مثل چراغعلی کم پیدا می‌شود. چراغعلی به لطف تجاربی که در عرصه هنر دارد، این روزها در حال برنامه‌ریزی برای آلبوم مجاز یگانه و همچنین برگزاری کنسرت‌های داخلی و خارجی ین خواننده محبوب است. با تلاش چراغعلی جلوی سوءاستفاده‌هائی که تا به حال عده‌ای از اسم و آثار یگانه می‌کردند، گرفته شده است. چراغعلی به فکر رو کردن پدیده‌هائی دیگر در عرصه موسیقی است، جوانانی مثل رهام‌بخشیان.
● چشم‌های خیس من، بهار ۸۶ در بازار

محسن یگانه آلبوم "سال کیسه" که به‌طور غیرمجاز به بازار آمد و خیلی زود ترانه‌هایش بر سر زبان‌ها معروف شد، شهرت یافت. یگانه اصلاً دوست نداشت وارد بازار غیرمجاز شود اما وقتی چند اثر او به سرقت رفت و یگانه متوجه شد عد‌ه‌ای در حال سوءاستفاده هستند و می‌خواهند کارها او را به اسم خودشان به مردم عرضه کنند، ناچار شد خیلی فوری کارهایش را جمع و جور کند و در آلبوم سال کبیسه به بازار بفرستد. یگانه این بار قصد ورود به بازار مجاز پاپ را دارد و با کمک مدیر برنامه‌هایش در حال گرفتن مجوز است و خوشبختانه در این راه موفق بوده و می‌توان امیدوار بود اولین آلبوم مجاز این آهنگساز خوش‌ذوق و خواننده خوش‌صدا، بهار ۸۶ در بازار باشد. نام آلبوم جدید محسن یگانه به احتمال فراوان "چشم‌های خیس من" خواهد بود.
     
  

 
زندگی نامه سیاوش قمیشی
سیاوش قمیشی متولد 21 خرداد ماه 1324 هجری شمسی برابر با 11 june سال 1945 میلادی صادره از اهواز به شماره ی شناسنامه ی 173 می باشد . پدرش مصطفی قمیشی در شهر دزفول و در روستایی به نام « قمیش » زندگی می کرده است و اصلا متعلق به همانجا می باشد ؛ اکنون فوت شده و در آرامگاه شاه عبدالعظیم در شهر تهران آرمیده است . رود دز از میان شهرستان دزفول می گذرد . در قدیم برای آب رسانی در شهر دزفول در زیر زمین تونل هایی حفر میشد که آب را به تمام نقاط شهر می رساند . در محل های مخصوصی زمین را حفر می کردند تا به این تونل برسند که به این محل ها قمیش ( قمش ) می گفتند . این قمیش ها تا دهه چهل خورشیدی مورد استفاده مردم برای نوشیدن ، شستشو و ... بوده است و پس از آن........................................
سیاوش قمیشی متولد 21 خرداد ماه 1324 هجری شمسی برابر با 11 june سال 1945 میلادی صادره از اهواز به شماره ی شناسنامه ی 173 می باشد . پدرش مصطفی قمیشی در شهر دزفول و در روستایی به نام « قمیش » زندگی می کرده است و اصلا متعلق به همانجا می باشد ؛ اکنون فوت شده و در آرامگاه شاه عبدالعظیم در شهر تهران آرمیده است . رود دز از میان شهرستان دزفول می گذرد . در قدیم برای آب رسانی در شهر دزفول در زیر زمین تونل هایی حفر میشد که آب را به تمام نقاط شهر می رساند . در محل های مخصوصی زمین را حفر می کردند تا به این تونل برسند که به این محل ها قمیش ( قمش ) می گفتند . این قمیش ها تا دهه چهل خورشیدی مورد استفاده مردم برای نوشیدن ، شستشو و ... بوده است و پس از آن به علت گسترش لوله کشی مسدود و در حال حاضر آبی در آنها جاری نمی باشد . اکنون نیز روستاهای زیادی با این نام موجود هستند که به عنوان مثال می توان از « قمیش » ، « قمیشانه » ، « قمیش اصلان » و « قمیش حاجیان » و ... نام برد . سیاوش قمیشی کوچکترین فرزند خانواده ی خویش است و دارای دو برادر به نام های سیامک و سیروس و یک خواهر به نام سیمین می باشد . او نزدیک به 9 ماه بیشتر نداشت که خانواده اش تصمیم گرفتند راهی تهران شوند و به همراه این تغییر محل زندگی ، سیاوش قمیشی نیز توسط خانواده به تهران آورده شد . مادرش به آموختن موسیقی می پرداخت ، پیانو می نواخت و خانمی به نام اُلگا ( که تباری روس داشت ) به وی آموزش میداد . سیاوش که حدود 6 سال بیشتر نداشت از شنیدن صدای نواختن آنها لذت بسیاری می برد و در عین کودکی و با اینکه پایش به پدال های پیانو نمی رسید به پشت ساز مادرش ( پیانو ) می نشست و در عالم بچگی با پدال های آن بازی می کرد . در حین همین بازی ها و به همراه صداهائی که از این ساز خارج میشد احساس خوبی به وی دست میداد و همانجا بود که سیاوش به موسیقی علاقه ای ویژه پیدا کرد . خانواده ی سیاوش قمیشی که علاقه ی او را به موسیقی درک کرده بودند خانمی را برای تعلیم به وی استخدام کردند و او چهار سال زیر نظر این معلم به آموختن زیر و بم موسیقی پرداخت . بعدها گیتاری برایش تهیه کردند و سیاوش از ده سالگی ، شخصا و بدون این که معلمی داشته باشد به نواختن گیتار مشغول شد و در مدت کوتاهی توانست به آن مسلط شود . آن چه از دوران کودکی به نیکی باقی در ذهن سیاوش مانده نوروز ، ماهی قرمز و شمردن پول های عیدی است . کلاس هفتم و هشتم را در تهران و در مدرسه ی البرز به درس خواندن مشغول شد و در همان دوران با کوروش یغمائی صمیمیت فراوانی پیدا کرد . این دو در خلوت دوستانه ی شان به خواندن و نواختن می پرداختند و بعد ها نیز همکاری بیشتری با هم پیدا کردند . سیاوش قمیشی در سن 12سالگی به آن مرحله رسیده بود که می توانست هنر موسیقی اش را در مقابل عموم به نمایش بگذارد . به همین جهت به همراه بندی اجرای موسیقی را شروع کرد . بعد از یک سال چنان پیشرفت خوبی حاصل کرد که از سیزده سالگی در مُتل قو با ارکستری که مخصوص به خودش بود آهنگ های خواننده های معروف آن زمان ( مانند بیتلز و ... ) را می خواند و از این طریق کسب در آمد می نمود . آهنگ قایقران اولین تجریه ی آهنگ سازی سیاوش قمیشی در سن ( 14 سالگی ) بود ، آهنگی که توسط خواننده ای به نام ضیا خوانده شد .

پدر سیاوش قمیشی با گرایش او به سمت موزسیقی مخالف بود و از اینکه پسرش چنین راهی را انتخاب کرده راضی به نظر نمی رسید . به همین علت سیاوش مجبور شد راهش را به تنهایی ادامه دهد و مسیر زندگیش را خودش انتخاب نماید . زمانی که سیاوش در ایران به موسیقی می پرداخت ، برادر و خواهرش در انگلستان به تحصیل مشغول بودند . داستان از این قرار است که وقتی برادرش در فصل تابستان برای دیدار خانواده به تهران آمد به سیاوش قمیشی پیشنهاد داد که همراه او به انگلستان برود و هنرش را در آنجا دنبال نماید . سیاوش نیز پیشنهاد وی را پذیرفت . این چنین شد که سیاوش قمیشی در سال 1959در حالی که هنوز به سن چهارده سالگی نرسیده بود با خوشحالی و شادمانی به نزد برادر و خواهرش در لندن رفت و در انگلستان سکنی گزید . به مدت یک سال در کنار برادرش زندگی کرد اما طرز فکر آنها زیاد با هم متناسب نبود ؛ ( سیاوش زیاد به کلاب می رفت و موزیک گوش میداد و این نوع زندگی مورد تائید برادر و خواهرش نبود ) . به علت همین عدم تفاهم بعد از مدتی از برادرش جدا شد و شخصا به زندگی پرداخت . در سال های 1961 تا 1962 ، حضور او در انگلستان مصادف با زایش گروه های معروف و قدرتمند موزیک مانند بیتلز بود که مسلما تاثیر شگرفی در رشد و شکوفایی هنر وی داشته است . دیپلمش را از high school ( دبیرستان ) در لندن گرفت و بعد از آن به royal academy of arts رفت و تحصیلش را در رشته ی classical jaaz ادامه داد . composition خواند و مدرک arrangment از royal academy of arts اخذ نمود . او با با اعضاء گروه هایی که کنسرت اجرا می کردند دوست بود و همین دوستی باعث شد که بعد از مدتی فعالیت خود را با یکی از همین گروه ها آغاز کند . داستان از این قرار بود که سیاوش ساز می نواخت و اعضا ارکستری که با او دست بودند از این موضوع اطلاع داشتند و وقتی گیتاریست یکی از همین ارکستر ها مریض شد و مدت ها بود که کسی را به عنوان جانشین وی پیدا نمی کردند از سیاوش قمیشی درخواست نمودند تا جایگزین وی شود و این چنین رسما پیشنهاد همکاری به او دادند . این همکاری بسیار خوب شروع شد و پایه گذاری مناسبی بود . سیاوش همکاری خود را به مدت سه سال با این ارکستر ( که insects نام داشـت ) ادامه داد و بعد از آن به مدت چهار سـال با گروهی به نام wingers به ادامه ی فعالیت پرداخـت و سرانجام خودش ارکستر مخصوص خودش را پایه گذاشت ؛ ارکستری که جز خودش باقی نوازنده های آن غیر ایرانی بودنـد . وظیفه ی سیاوش قمیشی در این بند خوانندگی بود و در عین حال به نواختن گیتار هم می پرداخت . بعد از مدتی کیبوردیستشان به دلایلی ارکستر را ترک کرد و سیاوش از آن موقع مسئولیت نواختن کیبورد را نیز پذیرفت و جای خالی کیبوردیستِ رفته را پُر کرد . زندگی سیاوش به همین شکل می گذشت . تا اینکه در سال 1971 یعنی نزدیک به 12 سال بعد و در سن بیست و پنج سالگی تصمیم گرفت محل زندگیش را به تهران تغییر دهد و عازم ایران شود . پس با این تصمیم راهی کشورش ایران شد . در این میان چندین بار به لندن رفت و برگشت . در همین حین همکاری بیشتری نیز با کوروش یغمائی پیدا کرد . بعد از ورود به ایران بندی به نام stars تشکیل داد و در آن گروه به بازخوانی آهنگ های خارجی پرداخت . بعد ها در کنار شهرام شب پره ، کامبیز معینی و همایون جلالی ، در گروهی به نام rebels به همکاری پرداخت . مسئولیت سیاوش قمیشی در این بند خواندن آهنگ های slow بود و شهرام شب پره آهنگ های تند را اجرا می نمود . در همین اثنا سیاوش با شرکت رنگارنگ همکاری نزدیکی پیدا کرد و برای این شرکت آهنگ می ساخت که « وارطان آوانسیان » آهنگ هایش را برای اجرا در اختیار خوانندگان مختلفی قرار میداد و چون سیاوش قمیشی قبل از خواندن آهنگش توسط خواننده ها ، خودش نیز آنها را اجرا می کرد ، به شدت مورد توجه آوانسیان قرار گرفت و این گونه شد که آوانسیان بعد از انقلاب مجموعه ی آثار سیاوش را به صورت مستقل منتشر کرد . سیاوش تا سن 34 سالگی در ایران بود تا اینکه انقلاب صورت گرفت و او نیز شرایط را برای ماندن محیا ندید به همین علت در سال 1978 به آمریکا رفت و در شهر لس آنجلس مشغول به زندگی شد . او در ایران با شخصی به نام « جمال نادر » آشنا شده بود که هر دو می نواختند و می خواندند و وقتی به لس آنجلس رفتند تصمیم گرفتند با همکاری هم آلبومی منتشر کنند . پس با همکای یکدیگر کار روی آلبوم « فرنگیس » را شروع و برای آماده شدنش یک سال و نیم وقت صرف نمودند و در نهایت توانستند در سال 1981 آن را روانه ی بازار نمایند .

در آن دوران کمپانی خاصی برای پخش این آلبوم وجود نداشت به همین علت این آلبوم توسـط مردم کـپی و دسـت به دسـت می شد . اما بـعد ها توسـط چهـار کـمپانی : « آرت کو » ، « آواز » ، « ترانه » و « پارس ویدئو » منتشر شـد که با فـروش بسـیار خوبی نیز روبرو گردیـد . سیاوش قمیشی تاکـید می کند که ارائه ی آلبـوم « فرنگیس » تنها برای سرگرم شدن بوده و او قصد نداشته است تا با این آلبوم تبدیل به یک خواننده شود اما وقتی که در سال 1992 « مسعود فردمنش » به او پیشنهاد داد که کاری مشترک ارائه دهند و چندین شعر ( که بارز ترین آنها به گفته ی سیاوش پرنده های قفسی بود ) در اختیار سیاوش قرار داد انتشار آلبوم جدید را قبول کرد . به این ترتیب سیاوش قمیشی از سن 49 سالگی رسما خوانندگی را آغار نمود و آلبوم « حکایت » را منتشر ساخت که مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفت . درخواست مردم و کمپانی ها بعد از آلبوم « حکایت » و استقبال پرشوری که از آن صورت گرفت ، باعث شد که او حرفه ی خوانندگی را ادامه دهد و علاوه بر آلبوم فرنگیس 15 آلبوم دیگر نیز روانه ی بازار موسیقی نماید که این آلبوم ها شامل : « خواب بارون » ، « حکایت » ، « تاک » ، « قصه گل و تگرگ » ، « شهر خورشید » ، « قصه امیر » ، « هوای خونه » ، « قاب شیشه ای » ، « شکوفه های کویری » ، « حادثه » ، « نقاب » ، « بی سرزمین تر از باد » ، « روزهای بی خاطره » ، « غروب تا طلوع » و « رگبار » هستند . سیاوش قمیشی خوانندگی را بسیار دیر شروع کرد و در یکی از مصاحبه هایش در این مورد گفت که زیاد از شغل خوانندگی یا لااقل در حد میکروفون بدست گرفتن و زنده اجرا کردن خوشش نمی آید ولی به خاطر طرفدارانی که منتظر شنیدن صدای وی هستند به ارائه ی کنسرت می پردازد . او زیاد به رفت و آمد با مردم لس آنجلس نمی پرداخت و در مورد این عدم رفت و آمد و دوری خویش از محیط لس آنجلس « گرفتاری ها » و تنها دلیلش را برای ماندن در لس آنجلس « انجام کارهایش » عنوان می کرد . بعد از آلبوم « نقاب » همه ی توجه ها به طرز ویژه ای به او معطوف شد ، به طور صعودی بر طرفدارانش افزوده گردید و کنسرت هایش رو به فزونی نهاد . سیاوش قمیشی 5 بار ازدواج کرده است و حاصل این ازدواج ها تنها یک فرزند از اولین همسر اوست . نام پسرش علیرضاست که در شیراز زندگی می کند و ظاهرا به خوانندگی هم می پردازد او بیش از 35 سال سن دارد . نام اولین همسر وی « وصال » می باشد . آخرین همسر سیاوش قمیشی « نازنین مرعشی » نام دارد که بیش از سی و پنج سال از وی کوچکتر است و حدودا بیست و پنج سال سن دارد . سیاوش قمیشی بعد از سال های طولانی ماندن در لس آنجلس ( در سال 1385 ) شمسی تصمیم گرفت آمریکا را به قصد اروپا ترک کند و راهی آلمان و ( تحقیقا ) در روستایی به نام akhen ساکن شود . او علت این تغییر مکان ناگهانی را دوری از محیط مسموم و ناجالب لس آنجلس و رسیدن به آرامش بیشتر عنوان کرد ! از گفته های او به نظر میرسد آخرین همسرش همراه او عازم اورپا نشد . اما بعد از مدتی به علت عدم عادت به فضای اروپا مجددا به لس آنجلس برگشت و طی این سال ها به طور مداوم بین اروپا و آمریکا در رفت و آمد می باشد. در حال حاضر یکی از بردانش در مونترال ، دیگری در تهران و خواهرش در لس آنجلس زندگی می کنند . در میان خانواده ی او سه نفر به هنر روی آورده اند یکی بردار زاده اش « ژیان قمیشی » است . او در کانادا شو اجرا می کند . سیاوش موفق به دیدار وی نشده است و پدر او یعنی بردارش را نیز بسیار کم دیده است . دیگری پسرش علیرضاست که در ایران مشغول به خوانندگی است ولی به هیچ وجه مورد استقبال نیست و شخص دیگری به نام « برزا قمیشی » نیز وجود دارد که او هم بردار زاده اش است ، گیتار می نوازد ، راک ان رول می خواند و البته سیاوش قمیشی با او ملاقات داشته است . اصولا سیاوش قمیشی چندان ارتباط نزدیکی با خانواده ی خود ندارد . چندین سال پیش شایعه شده بود که او برای بازگشت به ایران به دولت جمهوری اسلامی نامه ای نوشته است اما بعد از مصاحبه ای این موضوع را تکذیب کرد و شرط خودش را برای بازگشت به ایران آزادی عمل برای انجام کارها و هم چنین کنسرت هایش عنوان نمود و بازگو کرد که از طرف دست اندرکاران پیشنهاداتی برای خواندن در جزیره ی کیش داشته است اما این پیشنهاد را رد کرده و از خواندن در آن جا صرف نظر کرده است . وی در یکی از مصاحبه هایش گفت که تا پنج سال آینده به خواندن ادامه خواهد داد و چون آهنگ ساز است باقی عمر خویش را از طریق آهنگ سازی امرار معاش خواهد نمود . سیاوش قمیشی علاقه دارد تا او را بیشتر به عنوان آهنگساز بشناسند تا خواننده . هر گاه شعر جدید ی به او میرسد و آهنگ زیبائی روی آن قرار می دهد بیشترین لذت را می برد و دوست دارد اگر آهنگساز نبود شاعر یا نقاش میشد . روزی چند ساعت موزیک گوش می دهد ، پیانو می زند و کتاب می خواند . علاقه ی زیادی به چائی بعد از ظهر ، نگهداری و پرورش گیاهان و همچنین گربه ی سیاهش موسول دارد . هیچ شخصی بالاتر از موسیقی او وجود ندارد و می تواند با موزیکش بدون هر شخصی به زندگی بپردازد . به گفته ی خودش او به هیچ وجه اهل تجملات نیست و بسیار کم از کروات استفاده می کند . آرزوی او بازگشت به ایران و بازدید از وطن خویش است.
     
  

 
شادمهر عقیلی متولد 1351/7/11 ملقب به سلطان پاپ

بچه خیابان هاشمی تهران " اصلیت طالقانی " فرزند آخر خانواده " پدرش و برادرانش را در جنگ تحمیلی از دست داد که این مطلب همواره از سوی خود شادمهر

تکذیب شده " در شرایط سخت مالی بزرگ شد " گیتار زدن را از حرکات دست گیتاریست ها یاد گرفت " فوق لیسانس از هنرستان موسیقی " تا 24 سالگی به

خواننده شدن فکر نمیکرد " بی علاقه به موسیقی اصیل و سنتی " اغلب ساعات روز را در اتاق کوچکش به تمرین موسیقی میپرداخت " برای تماشای کلیپ های

خارجی بیتابی میکرد " رفت و آمد های مدام به صدا و سیما برای کار در تلویزیون در سالهای 72و73 اواسط سال 75 چند آهنگ غیر مجاز را در زیرزمین های کرج

خواند " متنفر از تجملات " ویلون را خودش یاد گرفت و استاد سوت زدن هست ، حتی در استودیو " عشا ق بازی بهروز وثوقی " به افراد مختلف القاب مختلف

میداد " هرگز حتی سیگار هم نکشیده ، همانگونه که دیدید شادمهر عقیلی در فیلم شب برهنه حتی سیگار دست گرفتن هم بلد نبود " رفاقت با جوانان سالم را دوست

دارد " با قرض ارگ خرید " کم غذا و تحت تاثیر محبتهای مادرش " با دست مزد اولین کاستش ( بهار من ) یک پراید خرید " از هیچ غذایی بدش نمی آید " مردم

برای خرید آلبوم مسافر او جلوی نوار فروشی ها صف میکشید ند ، که حتی به عده ای هم کاست نمیرسید چون خیلی ها چند تا چند تا این آلبوم را خریداری میکردند و

تمام میشد " خودش را مدیون هیچ کس نمیداند جز مادرش و محمد تقی برادرش " همیشه پشیمان از امضای قرارداد با شرکت پیغام سحر " عاشق اتومبیل بی ام و

بیشتر شعرهای او را نیلوفر لاری پور گفته است " الگوی گیتار : اردشیر فرح " شناگر ماهر ( خصوصا شنای قورباغه ) حساسیت بیش از حد نسبت به دندانهایش

دست به جیب برای دوستان طراز اول " کم حرف " در تهران پاتوق هیشگی نداشته " اختلاف با بهروز صفاریان بعد از آلبوم مسافر " شایعه عمل زیبایی بینیش

رو تکذیب میکنه " هر روز اگر گیتار تمرین نکند پکر میشود " نازانگشتا ( خشایر اعتمادی ) و غزلک (سعید شهروز ) اوج هنر آهنگ سازی او برای دیگران است

" زیاد دوست ندارد با کسی مصاحبه کند " روزی دویست هزار تومان درآمد با بت آموزش و نوازندگی گیتار و ویلن در تهران " هرگز حاضر نشد که در آلبوم هیچ

خواننده ای هم صدایی کند " اختلاف شدید با محمد اصفهانی در تابستان 1379 " ما درش را میپرستد " یک پوستر را با سرمایه شخصی خودش به بازار فرستاد

چشمهایش نسبت به موسیقی سنتی روز به روز ضعیف و ضعیف تر شد " عاشق خرید کفش و بیزار از سیاست " بابت بازی و خونندگی در پرپرواز 10 میلیون

تومان گرفت " نارضی از گریمش در فیلم شب برهنه" درشرایطی به کانادا رفت که مسولین داشتند به خاطر منافع خودشان او را از موزیک پاپ کشور پایین بیاورند

ماهی یک بار به شمال میرفت " آرزو برگذاری کنسرت را در استادیوم آزادی داشت اما باز هم مسولین ارشاد......... ... " خواننده محبوب : ریکی مارتین " اهل

شب نشینی و روزنامه خواندن نیست " استاد کوک کردن سنتور " بعد از سفرش به کانادا فیلم شب برهنه با شکست مالی بدی روبه رو شد " عاشق ماشین عوض

کردن " به پیشنهاد ، دوستش برای راه اندازی فروشگاه جواب منفی داد " نه ازدواج کرده ، و نه به خواستگاری رفته " آلبوم آدم و حوا رو خیلی دوست دارد و این

آلبوم در ایران هنوز توقیف هست " علاقه مند موسیقی ترکی " با چند خانواده در تورنتو دوست است " گرفتن تصدیق بین المللی در کانادا " آموزش خصوصی

گیتار و ویلن در تورنتو " محبوب ترین چهره موزیک پاپ ایران در خارج از کشور " فقط در یک سر شماری کوچک شادمهر 20 ملیون هوا دار داشته " طرح

کلیپهایش را خودش میدهد " خیالی نیست را بدون دست مزد خواند ولی برای آدم فروش دست مزد خوبی گرفت " یک استودیو خانگی در منزلش درست کرده و

مستاجر هست ، البته فعلا " وبلاگ ها ویا سایت های تقلبی در مورد خودش را هیچ گاه تکذیب نکرده و میگوید که هیچ سایت و یا وبلاگی را خودش اداره نمیکند و

اینها همه طرفدارانش هستند " قرار داد با 2 خواننده زن لس آنجلسی که برای آنها آهنگ سازی کند " و روزی 1 یا 2 بار با مادرش در ایران تلفنی صحبت میکند

" قبل از عید سال 83 دست راستش شکست " در تدارک کنسرتهای بزرگ در کشورهای پر جمعیت ایرانی "چند روز قبل با بهروز صفاریان با تلفن صحبت میکند و

آشتی میکنند " هیچ گونه هد ف و یا قصد باز گشت ندارد
     
  

 
ریکی مارتین

انریکه خوزه مارتین مورالس (به اسپانیایی: Enrique Jose Martín Morales) معروف به ریکی مارتین (زادهٔ ۲۴ دسامبر ۱۹۷۱ در سان خوآن) خوانندهٔ برندهٔ جایزه گرمی و جایزه گرمی لاتین و اهل پورتوریکو است.

او خواننده‌ای پاپ آمریکایی لاتین تبار است که ابتدا با عضویت در گروه لاتین Menudo به شهرت رسید و سپس از سال ۱۹۹۱ به عنوان هنرمند سلو مطرح می‌باشد .[نیازمند منبع] از بزرگ‌ترین ستاره‌های دنیای پاپ لاتین است که گفته می‌شود درهای پیروزی را در کشورهای انگلیسی زبان به روی افراد زیادی در این سبک از جمله شکیرا و انریکه ایگلسیاس باز کرده‌است .آهنگ Livin' la Vida Loca او به معنای «زندگی دیوانه وار» به مدت ۵ هفته در صدر جدول‌های موسیقی ایالات متحده قرار داشته‌است و اولین آهنگی از یک خواننده لاتین آمریکایی می‌باشد که در تاریخ بریتانیا شمارهٔ یک شد.

ریکی مارتین بیشتر از ۶۰ ملیون نسخه آلبوم موسیقی در سراسر جهان فروخته‌است.

زندگی نامه

مارتین در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۱ در هاتو ری، پورتو ریکو به دنیا آمد . تنها فرزند انریکه مارتین، یک روانشناس و نردیا مورالس، یک حسابدار که دو فرزند نیز از ازدواج نخست خویش داشت . والدین او وقتی که تنها دو ساله بود از یکدیگر جدا شدند، و با اشخاص دیگری ازدواج کردند که ما حصل ازدواج دوم پدر او سه برادر / خواهر است . گرچه هیچ کس از خانواده او با شو بیزینس ارتباطی نداشت و نور صحنهٔ نمایش مارتین را در کودکی در سن ۶ سالگی به سوی خود کشاند، که به پدر خود گفت که می‌خواهد بر روی صحنه اجرا داشته باشد. ریکی مارتین برای اولین‌بار در تاریخ ۲۹ مارس ۲۰۱۰ میلادی، اعلام کرد که همجنس‌گراست.

وی در وبلاگ خود که خاطراتش را در آن می نویسد، چنین نوشت :

"من افتخار می کنم که بگویم، یک همجنسگرای خوشبخت هستم."

این در حالیست که در سال ۲۰۰۱ و در یک شوی تلویزیونی هنگامیکه " باربارا والترز " در مورد همجنسگرا بودن ریکی از او سوال کرد، وی این شایعه را به شدت رد کرد و گفت که همجنسگرا نیست.

عملکرد اجتماعی

مارتین، سفیر حسن نیت یونیسف، بنیاد ریکی مارتین را در پورتوریکو برای حمایت از رفاه کودکان در سراسر جهان بنیان گذاشت. وی همچنین با سازمان بین‌المللی مهاجرت در کمپین (جلگه) «LIama y Vive» (بیا و زندگی کن) با هدف تسهیل ممانعت از سوداگری انسان و محافظت از قربانیان کم سن وسال، سوداگری کودکان و تعقیب سوداگران، همکاری کرده‌است.
     
  

 
حسن کسائی

حسن کسائی (۳ مهر ۱۳۰۷ -) از استادان برجستهٔ موسیقی ایرانی و نوازندهٔ سرشناس نِی است.

او به گفته خود در تاریخ ۳ مهر ۱۳۰۷ در خانواده‌ای تاجرپیشه به دنیا آمد. پدرش ، «حاج سید جواد کسائی» از تاجران به نام آن زمان اصفهان بود که به دلیل علاقه و انسی که با موسیقی داشت، با اساتید و بزرگان آن زمان مانند سید حسین طاهرزاده، جلال‌الدین تاج اصفهانی، اکبر خان نوروزی، خاندان شهناز (شعبان خان، حسین آقا، علی آقا و جلیل شهناز)، غلامحسین سارنج و ادیب خوانساری رفت و آمد می‌نمود. به طوری که منزل آقا سید جواد، محفلی بود برای تجدید دیدار و نیز ساز و آواز اساتید به نام موسیقی اصفهان. این آمد و شدها موجب شد حسن کسائی از کودکی با موسیقی آشنا شود و به مرور زمان، علاقه زیادی خصوصاً به ساز نِی پیدا کرد (بعد از دیدن یک نوازنده دوره‌گرد) و بر آن شد تا پدر، وی را نزد مهدی نوایی ببرد. وی مدتی آواز و گوشه‌های موسیقی ایران را نزد استاد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری آموخته و نِی را از مهدی نوایی فرا گرفت. وی هر زمان که به تهران می‌رفت از محضر استاد ابوالحسن صبا استفاده می‌نمود.

پس از فوت مهدی نوایی، کسایی همچنان از همنشینی با نوازندگان اصفهانی در جهت تسلط بر نوازندگی نی استفاده کرد. مخصوصاً از همنوازی با جلیل شهناز که به نوعی حق استادی بر گردن او دارد بهره برد. همنوازی با سازهای پرده‌داری مثل تار و سه‌تار او را بیش از پیش با گام‌های مختلف موسیقی ایرانی آشنا کرد، به صورتی که برای اولین بار دستگاه‌های چهارگاه، اصفهان، نوا و راست پنجگاه را با کوک دقیق و به صورت کامل اجرا کرد. کسایی همچنین از محضر ابوالحسن صبا بهره‌های فراوان برد که می‌توان گفت هنر نوازندگی سه‌تار کسائی، یادگار انس با این هنرمند یگانه‌است. سه‌تار نوازی کسائی تلفیقی زیبا از ترکیب نوازندگی تار جلیل شهناز و سه‌تار ابوالحسن صبا است.

حسن کسائی در اصفهان سال‌ها مکتب‌دار موسیقی اصفهان در رشته‌های نی، سه‌تار و آواز بوده‌است. اگرچه بیشتر آثار حسن کسایی بداهه‌نوازی است تا موسیقی پیش ساخته، ولی امروز بخش زیادی از ضربی‌ها و حتی آوازی‌های نوازندگان نی، بهره گرفته از نوازندگی‌های ایشان است.

کسائی امروز در نواختن نِی ایرانی همانند ندارد و در اوقات فراغت به تکمیل سه‌تار می‌پردازد. وی در زندگی هیچ دلبستگی‌ای به جز موسیقی ندار د. وی اکنون در شهر زادگاه خود، اصفهان در کوی عباس آباد زندگی می‌کند. دیده شده که استاد حتی با لوله کردن کاغذی ساده و سوراخ کردن آن اقدام به نواختن نی می‌کند که این در یکی از نوارهای صوتی آموزشی استاد نیز بیان گردیده‌است .

وی که از کودکی علاقهٔ زیادی به موسیقی داشت، از سن دوازده سالگی شروع به نواختن نِی کرد و در سن سیزده سالگی به مکتب استاد نوایی رفت (نوایی از شاگردان نایب اسدالله است و دیگر شاگرد نوایی، یاوری می‌باشد که او هم اصفهانی است). کسایی در محضر استاد صبا به نواختن ردیف‌ها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز می‌نواخته‌است . وی کنسرت‌هایی نیز با ادیب خوانساری و اجراهایی با تاج اصفهانی داشته‌است. کسایی نی را در حد عالی می‌نوازد و هنوز نوازنده‌ای به قدرت او دیده نشده‌است[نیازمند منبع]. ایشان هم اکنون در اصفهان به سر می‌برند. نام استاد کسایی با نی چنان عجین شده که تصور یکی بدون دیگری امری است محال. نی از جمله سازهایی است که در تاریخ موسیقی ایران جایگاه پرفراز و فرودی از دربار پادشاهان ساسانی تا همدم بودن با شبانان داشته؛ ولی هیچ‌گاه نتوانست قابلیت اصلی خود را نشان دهد که بتواند مانند سازهایی از قبیل عود، تار، سنتور و انواع مختلف سازهای آرشه‌ای و مضرابی جایگاه نسبتاً ثابتی در بین موسیقی‌دانان و مردم پیدا کند.

احتمالاً سادگی ساخت (که خود موجب پیدایش الگوهای غیراستاندارد و در نهایت باعث محدود شدن سطح تکنیکی نی شده بود) را بتوان عامل اصلی عدم ثبات در جایگاه اصلی نی دانست. توضیح آنکه، برای توسعه و رشد امکانات فنی و تکنیکی یک ساز، لازم است ابتدا ساختار آن، طبق الگویی دقیق و کارشناسی شده، طراحی و ساخته شود تا نواختن آن با حداکثر قابلیت اجرایی، میسر گردد. بر اساس اطلاعاتی که از ضبط اولین صفحه‌های موسیقی ایرانی در دست است، تکنیک نوازندگی سازهایی همچون تار، ویلن و کمانچه به نسبت نی در سطح بالاتری قرار دارد . تنها ضبطی که در گذشته از نی انجام شده تکنوازی و جواب آواز نایب اسدالله اصفهانی است که بنا به روایتی اولین کسی است که نی را به سبک «دندانی» می‌نواخته (هر چند خلاف این موضوع انکار ناپذیر نیست) . در هر صورت می‌توان با بررسی این چند صفحه ضبط شده، سطح نوازندگی نی را در آن زمان شناخت.

استاد کسائی به طور مستقیم نتوانست از محضر نایب استفاده کند، ولی در دوره‌ای بسیار کوتاه نزد یکی از شاگردان ایشان به نام مهدی نوایی، تمام اندوخته‌های نوایی را فراگرفت . این موضوع از جهتی دلیل بر استعداد فراوان کسائی و از جهتی دیگر، نشان از محدودیت و سادگی تکنیک نوازندگی نی در آن زمان می‌باشد . از این رو حسن کسایی مانند تهرانی در تنبک، احمد عبادی در سه‌تار، بهاری در کمانچه و پایور در سنتور به نوعی از ابتدا شروع به ابداع تکنیک و پیاده کردن تمام دستگاه‌ها در ساز نی نمود.

در گذشته صدای نی، همراه با ناخالصی زیاد بود؛ یعنی نواختن آن به صورتی بود که تفاوت محسوسی بین صداهای اوج، بم و بم نرم نبود، ولی استاد کسایی توانست با تغییر حالت در زبان، در محل استقرار زبان، حالت لب و فرم سر نی، صدایی بسیار شفاف و بدون ناخالصی از نی تولید کند. همین پیشرفت باعث شد تا نی استاد، به رادیو راه پیدا کند؛ تکنوازی‌ها و همکاری با نوازندگان و خوانندگان مشهور آن زمان چون جلیل شهناز، علی تجویدی، احمد عبادی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و... باعث شد تا نی هم‌ردیف سازهای دیگر قرار بگیرد.

بعد از این دوره اغلب ارکسترهای ایرانی شروع به استفاده از ساز نی کردند و این احساس نیاز باعث رشد روزافزون نوازندگان نی شد که حتی امروزه به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاه تدریس می‌گردد. می‌توان گفت، تمام نوازندگان امروز نی، با شنیدن صدای نی استاد کسایی به این ساز علاقمند شدند
     
  

 
دلکش

دلکش (زادهٔ: ۷ اسفند ۱۳۰۳ در بابل - درگذشتهٔ: ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ تهران) خواننده‌ای ایرانی با صدای آلتو بود که در دهه‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ خورشیدی در زمینه موسیقی دستگاهی و پاپ ایران فعالیت داشت.

زندگی

عصمت باقرپور بابُلی در یک خانوادهٔ پراولاد به‌دنیا آمد و در ۱۲ سالگی به تهران فرستاده شد تا نزد خواهرش زندگی کند.


در تهران، آموزگار موسیقی مدرسه به صدای رسایش پی برد و او را به روح‌الله خالقی موسیقیدان سرشناس آن زمان معرفی کرد. عبدالعلی وزیری دیگر موسیقیدان سپس مأموریت یافت تا این استعداد جوان را با زیر و بم موسیقی سنتی آشنا کند. در همین اوان وزیری به خاطر گیرایی و جذبهٔ صدا نام هنری دِلکَش را برای عصمت برگزید.

بانو دلکش در خاطراتش با اشاره به چگونگی گرایش خود به هنر آواز و خوانندگی از دوران کودکی خود هم یاد کرده‌است. دورانی که بعدها در ترانه‌ای نشست. بانو دلکش پس از گذراندن یک دوره آموزشی نزد عبدالعلی وزیری به‌تدریج با دیگر استادان موسیقی هم آشنا شد و همکاری با آنها را پی‌گرفت . مهدی خالدی اما در ساخت ترانه‌های دورهٔ نخست هنری بانو دلکش سهم بیشتری بر دوش داشت. این همکاری از ۱۸ سالگی بانو دلکش آغاز شد و تا سی و یک سالگی ادامه یافت.

ازدواج با شاپور یاسمی فیلمساز، بانو دلکش را به سینما هم کشاند و در مجموع در ۱۰ فیلم ظاهر شد، فیلمهایی که گرچه سرگرم کننده بودند ولی در ردیف آثار تأثیرگذار سینمای ایران قرار نمی‌گیرند. هنر آواز بانو دلکش اما بر عکس تأثیرگذار بود و بسیاری از خوانندگان جوان از دهه ۴۰ خورشیدی به بعد را به سوی خود کشید. یکی از این خوانندگان هایده که در جایی گفته بود:

«من خوانندن آواز و تصنیف را در واقع از طریق رادیو و شنیدن صدای بانوی آواز ایران خانم دلکش آموختم.»

الهه دیگر خوانندهٔ سرشناس که سه سال پس از مرگ بانو دلکش از این دنیا رفت، دلکش را پس از بانو قمر بزرگترین خوانندهٔ زن دانست:

«من برای قمر ملوک وزیری احترام قائلم، برای اینکه قدمی که او برداشت آن شرایطی که کسی نمی‌توانست بیاید بخواند ولی بعد از او همه باید بدانند خانم دلکش خواننده پر قدرت و مسلط بود.»

بانو دلکش که از او به عنوان ملکه ترانه‌های ایرانی هم یاد می‌شود اگرچه پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران زندگی پر جنب‌وجوش و مرفهی داشت، پس از انقلاب اما به گونه‌ای ناخواسته به انزوا رانده شد و برای گذران زندگی تنها به میهمانی‌های خصوصی راه می‌یافت. بانو دلکش سه سال پیش از مرگش چند کنسرت در اروپا و آمریکا برپا کرد و در آغاز هر کنسرت با دوستاران خود این طور سخن گفت:

«اول سلام عرض می‌کنم به تمام هموطنانم. امشب شب خاطرات است. شبی که با آهنگهای من تجدید خاطرات می‌کنید. من با شماها جوان بودم و با شماها پیر شدم و افتخار می‌کنم که امشب در جمع شما هستم.»
     
  

 
الهه

بهار غلامحسینی معروف به الهه (۱۳۱۳ - ۲۴ مرداد ۱۳۸۶) از خوانندگان ایرانی دهه هفتاد میلادی بود. وی نزدیک به پنجاه سال در عرصه موسیقی ایران فعال بود و بیش از یکصد قسمت از مجموعه قدیمی و مشهور برنامه گل‌ها را در رادیو ایران اجرا کرد.

اولین پخش رسمی صدای الهه با نام پریچهر در فیلم «مردی که رنج می‌برد» بود.

الهه در طول دوران خوانندگی خود با آهنگسازانی مثل پرویز یاحقی و همایون خرم و نیز تعداد زیادی از شاعران و ترانه سازان مشهور همکاری کرد.

الهه در طول فعالیت هنریش بیش از ۷۰۰ ترانه اجرا کرد. الهه در بیشتر برنامه‌های موسیقی رادیوی زمان خود حضوری فعال داشته‌است.

وی پس از انقلاب از ایران خارج شد و در کالیفرنیای آمریکا اقامت کرد. مدتی نیز با مجاهدین خلق همکاری می‌کرد که البته چند سال قبل از مرگ از آنان جدا گشت، وی در مصاحبه با خانم سینگلتون اشاره می‌کند که جدایی اش از سازمان مجاهدین خلق هم‌زمان بوده با بازداشت مریم رجوی در فرانسه در بهار ۲۰۰۳ (۱۳۸۲): «بعد از اینکه برخی خودشان را در اعتراض به دستگیری مریم آتش زدند به آنها گفتم که دیگر با من هیچ تماسی نگیرند».

وی سه ماه قبل از مرگ به ایران بازگشت، و در روز چهارشنبه ۲۴ مرداد ماه ۱۳۸۶ در بیمارستان پارسیان تهران به علت ابتلا به سرطان کبد در گذشت.
     
  

 
سوزان روشن

سوزان روشن ( زاده ۱۳۴۶ در تهران) خواننده ایرانی موسیقی پاپ است. وی هم اکنون در لس آنجلس اقامت دارد و به فعالیت می‌پردازد.

زندگی نامه

سوزان در سن ۹ سالگی به همراه خانواده اش به ایالات متحده آمریکا کوچ کرد. وی نخستین بار با آلبوم دروغ نگو خود را به همگان معرفی کرد و با دومین آلبوم خود به نامبی بی عشق در سال ۱۳۷۴ توانست به شهرت دست یابد.
     
  

 
مهوش

مَهوَش(تولد: سال؟ بروجرد - مرگ: ۱۳۳۹ تهران) یکی از خوانندگان زن ایرانی در سبک موسیقی عامیانه در اوائل سده ۱۴ خورشیدی بود. این خواننده از خوانندگان لاله‌زاری بشمار می‌آمد و از چهره‌های کاباره‌ای تهران بود. مهوش در آغاز در نیمه‌کاباره‌ها برنامه داشت ولی بعدها در نخستین کاباره تهران یعنی کافه جمشید به روی صحنه رفت.

نمایش‌های او بر روی صحنه شمار زیادی از افراد معروف به اوباش را به خود می‌کشید که باعث جنگ و جدال میان این افراد نیز بود. از جمله، بزرگ‌ترین دعوا در کافه جمشید میان گروهی به نام هفت‌کچلان با دیگر اوباش، بر سر مهوش، اتفاق افتاد. مهوش در چند فیلم سینمایی نیز بازی کرد.برخی از گارگردانان سینمای آن روز ایران برای تضمین موفقیت فیلم‌های خود حتماً صحنه‌ای از رقص و آواز مهوش را در فیلم خود می گنجاندند. بسیاری از ترانه‌های مهوش تا مدت‌ها سر زبان مردم ایران بود و هنوز نیز گاه اشاراتی به آن‌ها می شنوید که کسی نمی داند این اشاره به چیست. مانند ترانه "مادر شوهر، دشمنته" یا "این دست کجه؟ کی میگه کجه" یا وقتی که از هند اومدم، اینقده بودم و اینقده شدم" یا " غلطه، آی غلطه، غلط غلوط و غلطه".

زندگینامه

مهوش در اوائل سده ۱۴ خورشیدی در بروجرد به دنیا آمد. کودکی را در همین شهر گذراند اما در نوجوانی با خانواده به تهران رفت. وی در تهران به یکی از گروه‌های موسیقی شاد و محفلی پیوست که به اجرای موسیقی زنده در مجالس عروسی و کافه‌ها می‌پرداخت. مهوش بعدها با یکی از اعضای همین گروه به نام حسن زاده ازدواج کرد. حسن زاده نوازنده ویولون بود و بعدها مهوش را در کافه‌های مختلف همراهی می‌کرد. صدای خوش و رقص هنرمندانه مهوش باعث شد تا پای وی به کاباره‌های معروف تهران باز شود. مهوش بعدها به هنرپیشگی در فیلمهای آن زمان (فیلمفارسی) نیز پرداخت که برای وی شهرتی در سطح کشور به دست آورد .

مهوش در یک حادثه رانندگی کشته شد و این خبر رکورد جدیدی از فروش روزنامه در ایران آن زمان را بجای گذاشت. در مراسم تشییع جنازه مهوش عده قابل توجهی از دوستدارانش شرکت داشتند.

پس از درگذشت مهوش، معلوم گشت که وی بخش اعظم درآمد خود را صرف نیکوکاری می‌کرده و هزینه ده‌ها کودک یتیم را تقبل کرده بوده.
     
  
صفحه  صفحه 12 از 19:  « پیشین  1  ...  11  12  13  ...  18  19  پسین » 
موسیقی ایرانی

Singer Biography | بیوگرافی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA