ارسالها: 3119
#31
Posted: 10 Nov 2011 05:19
بیوگرافی گوگوش
فائقه آتشین ملقب به گوگوش در ۱۸ بهمن ۱۳۲۹ در خیابان سرچشمه تهران از پدر و مادر آذربایجانی که از مهاجران آذربایجان شوروی سابق بودند متولد شد.
در سن دو سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند . گوگوش یک برادر تنی کوچکتر داشت که در سن ۲۴ سالگی براثر رماتیسم قلبی درگذشت و سه برادر ناتنی ازپدرش و یک برادر و یک خواهر ناتنی از مادرش که بعد از جدایی با یک مر دکلیمی ازدواج کرده بود دارد. درهمسایگی آنها یک خانواده ارمنی زندگی می کردند که او را ازکودکی با نام گوگوش صدا می زدند ، با اینکه گوگوش اسم مردانه ارمنی است اما این اسم برای همیشه ماندگار شد و بعدها که اوکار هنری را شروع کرد همین اسم را روی خودش گذاشت.
پدر او صابرآتشین درکار نمایش بود و در آن سالها در سقاخانه ها برنامه اجرا می کرد در سالهای کودکی ، گوگوش همراه پدرش به محل کار او می رفت وتا سه سالگی همکار پدرش در عملیات آکروباتیک روی صحنه بود . در سه سالگی شیرین زبانی و استعداد زیادی از خودش نشان داد که چگونه می تواند کارآوازه خوانان و رقصندگان حرفه ای را تقلید کند وکم کم در برنامه های پدرش نقش اصلی را پیدا کرد و دو برابر پدرش دستمزد می گرفت. گوگوش در سن ۸ سالگی کارخوانندگی را در برنامه های « صبح جمعه رادیو ایران » شروع کرد پس از آن در سنین نوجوانی شروع به اجرای برنامه درکاباره های بزرگ تهران کرد. اولین کاری که به طور مستقل اجرا کرد ترانه« قصه وفا» ساخته« پرویزمقصدی » بود. دراوخر دهه پنجاه همراه باگسترش استفاده از تلویزیون و برنامه های موسیقی و رقص ، فضای جدیدی برای هنرنمایی های گوگوش بوجودآمد و او از این طریق توانست به مشهورترین خواننده آن دوران تبدیل شود. دامنه شهرت گوگوش و محبوبیت او خیلی سریع از مرزهای ایران گذشت و درکشورهای پارسی زبان دیگر مثل افغانستان و تاجیکستان محبوبیت زیادی پیدا کرد. برای خیلی از مردم و علاقمندان در این کشورها گوگوش یکی از برجسته ترین سمبل های هنرایرانی و هنرمندی بودکه راه را برای شناسایی دیگران بازکرد. در دوران پربار اما کوتاه فعالیت های حرفه ای گوگوش درعرصه موسیقی پاپ در ایران او با ترانه سرایان و آهنگسازان متعددی همکاری کرد که اکثرآنها شاید بهترین آثارخود را به زبان گوگوش و با کمک خلاقیت و توانایی های ویژه او توانستند به آهنگ های به یادماندنی تبدیل کنند.« واروژان ، پرویزمقصدی ، جهانبخش پازوکی ، حسن شمائی زاده ، شهریارقنبری و ایرج جنتی عطائی » هریک دوره ای کوتاه یا بلند اما بسیار موفق از همکاری با گوگوش را تجربه کرده اند.
گوگوش بعد از انقلاب ازصحنه هنر دور شد و با وجود همه فشارها و شایعات ازایران خارج نشد و حتی یکبار نیزکه برای دیدن فرزندش کامبیزقربانی از ایران خارج شد ولی مجددا به ایران بازگشت تا اینکه در سال ۱۳۷۹ بعد از۲۲ سال سکوت ، اولین کنسرت خود را در ترنتوای کانادا به روی صحنه برد و با آلبوم« زرتشت » شعری از« نصرت فرزانه » و آهنگی از خود گوگوش وگیتار« بابک امینی» به عالم هنر بازگشت.
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
ارسالها: 8724
#32
Posted: 10 Nov 2011 05:28
بیوگرافی - عماد رام
متولد 1309 ساری و متوفی در سال 1382 آلمان.
تولّد اسفند 1309 در ساری. لیسانش دانشسرای کشاورزی. از اوان نوجوانی نیهای خود رو را سوارخ می کرد و در آنها می دمید. در سال 1317 در دبستان با ساختمان فلوت پیشاهنگان آشنا شد. عماد نزد خود و بی استاد نواهای محلّی را در فلوت می دمید و بعدها که به رادیو آمد، آهنگهایی را که با ویلن در رادیو اجرا می کردند، با فلوت تقلید می کرد. در شهریور 1322 به تئاتر روی آورد و علاوه بر نقش کمدینها، پیش پرده می خواند و فلوت می زد. در تهران مجید محسنی، حمید قنبری و جمشید شیبانی از سالهای 1320 پیش پرده خوانی را شروع کرده بودند و پرویز خطیبی و ابوالقاسم حالت، اشعار فکاهی آن را می سرودند. پیش پرده خوانی چندین سال مُد بود. به هر حال به قول عماد رام، نخستین مربی غیر رسمی اش سن تئاتر بود. در سال 1335 به تهران آمد و به اداره هنر های ریبا رفت. نت، سازشناسی و ارکستراسیون ا نزد محمد علی خادم میثاق، و ردیفها را نزد حسن رادمرد فرا گرفت. مدتی نزد نورعلی برومند و "حاج آقا محمد ایرانی مجرد" آموزش دید. در سال 1339 برای اولین بار در ارکستر حسن رادمرد کنسرت داد. در تلویزیون، ارکستر سه نفره ای متشکّل از حسین تهرانی، فرامرز پایور و عماد رام پا گرفت ... از سال 1350 به سرپرستی یکی از ارکسترهای فرهنگ و هنر منصوب شد. 25 سال پیش در پی انقلاب اسلامی در ایران مانند بسیاری از هنرمندان ایرانی ناگزیر از ترک وطن شد و سرانجام در سال 1382 در کشور آلمان دار فانی را وداع گفت.
عماد رام می گوید:"منحنی هنر نسبت به پیشینیان سقوط کرده بود، کار اساتیدی همچون درویش خان، رکن الدین خان و صبا و ... چون مکتبی بود پس از سالها همچنان پا برجا مانده است و کار بعضی از شبه هنرمندان چون سرابی بود، اثری از آثارشان باقی نمانده. مکتبیها به دنبال هنر بودند، دود چراغ می خوردند و دو زانو دستِ ادب بر سینه در برابر استادان می نشستند، لذا آثارشان نیز پایدار ماند و شبه هنر مندان از لوح دلها زدوده شدند. من گاهی برای اینکه آموزش فرهنگی و اخلاقی بگیرم نزد شادروان اسماعیل مهرتاش می رفتم، روزی نقل کرد "در هنگام جوانی که من و علی اکبر شهنازی برای مشق تار خدمت درویش خان می رفتیم، روزی از قسمت روابط فرهنگی ایران و فرانسه پاکتی آوردند که محتوی یکصد تومان بود. در آن زمان یکصد تومان فوق العاده ارزش داشت و اگر کسی در کوچه ای صد تومان پول داشت آن کوچه به کوچه صد تومانیها معروف می شد. درویش خان گفت:"گمان نمی کنم که فرهنک و کار فرهنگی پاداش داشته باشد." و از قبول پول امتناع ورزید. پس از ساعتی در همان جلسه رو کرد به حاجی علی اکبر خان که نسبتآ ثروتمند بود و ماهانه سه تومان بابت حق التدریس می پرداخت و گفت: "پول داری حق التدریس ماه آینده خود را بپردازی؟" و پس از اینکه سه تومان را که مبلغ نسبتآ قابل توجهی بود گرفت، نوکرش را صدا زد و گفت:"این سه تومان را بده این همسایه ارمنی که امروز زنش مرده و پول کفن و دفنش را ندارد." حالا شما این را مقایسه کنید با کسانی که اسم خود را هنرمند گذارده بودند و شبها به کاباره ها و ... هجوم می آوردند برای انباشتن جیب خود. و این تفاوت بود که هنر امثال درویش خان را ماندنی کرد و هنر اینان را به زباله دانی فرستادند."چهرهای موسیقی ایران؛ شاپور بهروزی؛کتابسرا؛ صص 3 - 280 )
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#33
Posted: 10 Nov 2011 05:32
بیوگرافی - ویگن
"ویگن دردریان" در 29 نوامبر سال 1929 میلادی برابر با 2 آذر سال 1308شمسی در همدان به دنیا آمد.وی از کودکی به موسیقی علاقه مند بود در همان دوران خردسالی اولین گیتارش را از یک سرباز روسی خرید وبا غلبه بر همه مشکلات در راه موسیقی استوارانه قدم نهاد و آنچنان پیشرفت کرد که به عنوان آغازگر موسیقی پاپ در ایران مطرح گشت و با لقب "سلطان جاز ایران" جاودانه گشت.
او با صدایی متفاوت از صداهای معروف آن زمان و با موسیقی متفاوتی نسبت به انچه در موسیقی سنتی غالبا به کار گرفته می شد و عامه مردم شنیده بودند به تدریج خود را معرفی کرد و طولی نکشید که مردم ازآلبوم های او استقبال کردند و در آسمان موسیقی ایران درخشید.
سبک و لحن خاص او در موسیقی و شعر و موسیقی خاصی که در آثارش به کار می گرفت او را ازدیگر خوانندگان متمایز کرد و با وجود انتقادات احتمالی به تدریج همه کارشناسان به تحسین او واداشت و این مقبولیت و تمجید تا آنجا پیش رفت که (همانطور که قبلا اشاره شد)به او لقب "سلطان جاز ایران "را دادند.
ویگن علاوه بر خوانندگی بازیگر توانمندی بود و در فیلمهای معروفی مانند "آتش و خاکستر"(نقش اول) "آرامش قبل از طوفان "،"اعتراف"،"تپه عشق"،"خون و شرف"و ... بازی کرد . وی همچنین در فیلمهای زیادی به عنوان خواننده همکاری کرد مانند "آسمون جل "(همراه با پوران و نخست)،"بازی عشق"،"شب نشینی در جهنم"(همراه با دلکش)،"دنیای پول"(همراه با عارف پوران ایرج بهشته)"،بیوه های خندان"و ...
وی در طول بیش از نیم قرن زندگی هنری اش آثار جاودانی خلق کرد و با بزرگان زیادی همچون پوران ، دلکش ، سیما ، عارف همکاری کرد .
ژاکلین دختر ویگن میگوید :" ویگن اینقدر فدائی مردم بود که بخاطر کنسرتهای اروپایش قرار جراحیشو عقب انداخت و به این خاطر سرطان پیشرفت کرد . بعد از اینکه مثانه اش رو برداشتن هم فایده ای نکرد و سرطان رسید به استخوانش "
"ولی تا آخرین لحظه نگذاشت که ما روحیه مون رو ببازیم. مثل یک قهرمان با دردش جنگید و حتی آه نکشید."
"ویگن روزهای آخر رو با خانواده گذروند و فقط در این دوران بود که ما حس کردیم که پدر داریم چون بیشترعمرش رو مثل یک هنرمند زندگی کرد و همیشه با مردم بود."
"ویگن تا آخرین لحظه آرزو داشت که آخرین کنسرتش رو در ایران در میدان شهیاد ( آزادی) اجرا کنه ولی هیچوقت به آرزوش نرسید."
ویگن سلطان جاز ایران جوانان را به کوشش و مقاومت در مقابل مشکلات زندگی توصیه می کرد و آنان را از مواد مخدر بر حذر می داشت .برای او رنگ و نژاد مردم فرقی نمی کرد او همه دوست داشت و با تمام وچود برای آنان هنرمندی می کرد.
ویگن سلطان جاز ایران سرانجام به دلیل سرطان پروستات و در نتیجه از کار افتادن ریه ها در سال 2003 میلادی در لس آنجلس در گذشت.
روحش شاد
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 353
#34
Posted: 4 Feb 2012 06:03
زندگی نامه کامران و هومن:
کامران و هومن جعفری 2 برادر که درتهران به دنیا اومدن که البته یه خواهر هم دارن به اسم کتایون یا همون کتی که کتی از کامران و هومن کوچیکتره و از نظر قیافه خیلی شبیه هومنه که اگه دقت کرده باشین میتونین اون رو در آهنگ کت من یا من تورومیخوام دیده باشین .
کامران متولد 25 نوامبر 197۵ و هومن متولد 23نوامبر 1980 است همون طور که گفتم در تهران به دنیا اومدن و در منطقه گیشا زندگی میکردن تا زمانی که کامران 12 سالش بوده از ایران به کانادا میرن مدتی در مونترال بودن و سپس به ونکوور میرن و همونجا هم درس میخونن و بزرگ میشن در همون ونکوور هم با رامین زمانی آشنا میشن و به گفته ی خودشون رامین مثل برادر بزرگ کامران و هومنه هر دو از همون بچگی عاشق موزیک بودن و کامران چون بزرگتر بود بعد از اتمام تحصیلات کار موزیک رو شروع میکنه .
در کانادا با گروههای مختلفی کار میکنه و طبق گفته خود کامران زمانی که یه جا برنامه داشتن به مسئول اونجا میگه برادر من صداش خیلی خوبه بذارین بیاد بخونه بالاخره راضی میشن که هومن هم بیاد و بخونه ولی وقتی هومن که اون زمان تازه 15 سالش بوده رو میبینن با اخم به کامران میگن مگه بچه بازیه؟! مدتی میگذره و هومن هم درسش رو در زمینه موسیقی به خصوص پیانو ادامه میده در این زمان کامران با گروهی به نام پروازبا 2نفر دیگه که الان هر کدوم هنرمندای خیلی مشهور و محبوب ما هستن به نام هنگامه و فریدون کار میکرده و همین موقع بود که گروه بلک کتس و کنسرتشون در ونکوور سرنوشت کامران و هومن رو بکلی تغییر میده
جریان از این قرار بود که کامران بعد از اتمام کنسرت با شهبال شبپره موسس گروه بلک کتس راجع به خودش و هومن صحبت میکنه و شهبال هم وقتی علاقه کامران و عشقش رو به موسیقی میبینه بهش میگه باید نمونه کارهات رو ببینم و به این ترتیب کامران تصمیم میگیره آهنگ ایران ایرانم رو که با گروه پرواز خونده بود به صورت موزیک ویدئو دربیاره پس کامران هنگامه و فریدون پولهاشون رو روهم میذارن و موزیک ویدئوی زیبای ایران رو میسازن کامران خاطره بامزه ای از ساختن این ویدئو تعریف میکنه: همون طور که میدونین بچه هایی که توی این ویدئو میدون همشون لباس سفید تنشونه و چون هومن هم اون زمان تقریبا بچه بوده قرار بوده که اونم با بچه ها بدوه ولی وقتی میره و وایمیسه تا کارگردان دستور حرکت میده هومن یه دفعه میگه من نمیام من نمیدوم همه تعجب میکنن ولی وقتی خوب نگاه میکنن میبینن تمام بچه ها تا کمر هومنن یعنی هومن قدش خیلی از همشون بلندتر بوده .
خلاصه شهبال از این ویدئو خوشش میاد و بهشون میگه باید کارشون رو به صورت زنده ببینه و بالاخره شهبال به خونه کامران و هومن میاد و اتفاقات خیلی خنده دارو بامزه ای اون روز می افته شهبال میره خونه کامران و هومن رامین زمانی هم اونجا بوده و با هم میرن توی اتاق هومن و رامین با گیتارش آهنگ نرو رو میزنه و کامران میخونه هر دوشون خیلی هول شده بودن هومن میگه من اینقدرnervous بودم که اصلا نمیدونستم چی باید بگم و کامران با خنده میگه هومن هی میرفت هی میومد میگفت سلام فکرکنم تا زمانی که شهبال خونمون بود هومن 20 بار بهش سلام کرد و هردوشون غش کردن از خنده. خلاصه شهبال از این 2تا برادر گل خوشش میاد و اونا رو به گروه جاودانه blackcats دعوت میکنه و به این ترتیب کامران و هومن میشن خواننده رسمی گروه گربه های سیاه.
اولین اهنگی که قرار شد برای اولین آلبومشون بخونن آهنگ سوگند از ساخته های رامین
زمانی بود که این اولین بار بود برای هومن که در عمرش میخواسته بره توی استودیو و بخونه .
احساس هومن رو در اون زمان از زبان خودش میشنویم:"من خیلی ناراحت و عصبی بودم
همش به کامران میگفتم کامران این آهنگ خیلی قشنگه ولی نمیدونم من میتونم اون طوری که باید اجراش کنم یا نه بعد دیگه با کامران خیلی تمرین کردیم " و کامران در ادامه میگه:"جای تعریف نباشه ولی هومن جان عالی بود خیلی خوب از پسش بر اومدی" و بعد با خنده میگه:داداش گلمه بش افتخار میکنم" و هردوشون میخندن. و خلاصه با این آهنگ بسیار قشنگ کامران و هومن جعفری کار رسمی خودشون رو در دنیای موسیقی ایرانی آغاز میکنن و بعد از 2سال البوم زیبای سیندرلا رو به بازار میدن و در همین زمان بود که ما در شوهای تلویزیونی یه دفعه 2تا جوون خوشگل و خوش تیپ رو دیدیم که برای اولین بار با آهنگ افتاب لب بومه روی صحنه اومدن و دقیقا همین آهنگ کامران و هومن رو به اوج برد و باعث شد یه شبه یه جورایی ره صد ساله رو طی کنن که واقعا لیاقتش رو هم داشتن یعنی لیاقت خیلی خیلی بیشتر از این رو داشتن از این آلبوم تقریبا همش به صورت ویدئو در اومد البته ویدئوهای خیلی معمولی .
و تقریبا 2سال بعد بود که آلبوم بسیار زیبای pop father به بازار اومد که البته اول قرار بود اسم این آلبوم cat man باشه به دلیل آهنگی که به همین نام در این آلبوم بود اما بعدها به دلایلی اسم آلبوم تغییر کرد که از این آلبوم اهنگ بسیار زیبای rendezvous که شعرش از کامران است شهرت جهانی پیدا کرد به طوری که از طرف mtv جایزه گرفت و این برای اولین بار بود که یک موزیک ویدئوی ایرانی از mtvپخش میشد و گروه گربه های سیاه اولین گروه ایرانی بودند که اسمشون روی سی دی طلایی mtv حک میشد در ضمن در حاشیه بگم که اگر ویدئوی بگو منو کم داری رو دیده باشین اون دستی که روی کاغذ شعر مینویسه دست کامران نیست دست شهباله.(فکر کردی دست کامرانه؟ یه لحظه.....:-P )
بعد از این آلبوم کامران و هومن تصمیم گرفتن به صورت مستقل کار کنن و دلیلش هم اینه که به گفته ی شهبال شب پره بلک کتس یک مدرسه است هر کسی میاد یه چیزی یاد میگیره و بعد خواه نا خواه باید بره بعد از جداشدنشون از بلک کتس کنسرتهای مختلفی در سرتاسر دنیا با بزرگای موسیقی ایران برگزار کردن و حدود ماه ژانویه بود که آهنگ من تو رو میخوام به عنوان اولین آهنگ صوتی کامران و هومن در دسترس علاقمندان به این 2تا برادر گل قرار رفت و بعد از ماه ها انتظار آلبوم بسیار زیبای 20 با صدای کامران و هومن در سراسر دنیا مثل بمب منفجر شد که البته اسم این آلبوم هم از اول 20 نبوده به خاطر اینکه در همون زمان یکی دیگه از هنرمندای ایرانی آلبومی به اون اسم بیرون میده کامران و هومن اسم آلبوم رو تغییر میدن و اون آهنگی رو هم که از ساخته های مریم حیدرزاده بوده و اسم اون آهنگ روی آلبومشون بوده از این آلبوم حذف میکنن و با مریم حیدرزاده صحبت میکنن که اسم آلبوم رو چی بذاریم مریم هم بهشون میگه چرا نمیذارین 20؟ اونا هم میگن اونوقت همه فکر میکنن ما این 20 رو به خودمون دادیم مریم هم میگه نه توی اون آهنگه که میگه نمره 20 کلاس نمیخوام و رامین میگه نه اون اسمش من تو رو میخوامه و مریم هم به همین دلیل شعر بسیار زیبای 20رو میگه و به این ترتیب این آلبوم قشنگ تهیه میشه چیزی که توی این آلبوم جلب توجه میکنه شعرهای بسیار زیبای مریم حیدرزاده شاعر خوب و توانای کشورمونه شعرهای که فقط شعر نیستن پر از احساس و لطافت هستن بسیار عاشقانه و با معنی.
به تازگی نیز آلبوم رمیکس کامران و هومن بیرون اومده که با 6 آهنگ جدید و زیباهمه را میخ کوب کرده .
کامران و هومن جعفری چه جور آدمایی هستن؟
کامران و هومن خیلی همدیگه رو دوست دارن هومن به عنوان یه برادر کوچیکتر همیشه احترام کامران رو داره و به حرفاش گوش میده و کامران هم به عنوان برادر بزرگتر خیلی هوای داداش کوچیک تر از خودش رو داره و در تمامی زمینه ها حمایتش میکنه.
کامران از دختری خوشش میاد که اولا ایرانی باشه چون به گفته خودش من عاشق دخترای ایرانی هستم و دختری باشه که توی اجتماع رفت و آمد کنه یه ذره شیطون باشه قیافه و پول هم اصلا مهم نیست.که ظاهرا این دختر خانم مورد علاقه کامران کسی نیست جز شقایق هنرمند خوشگل و توانای کشورمون. (البته خبر اومده بود از هم جدا شدن ولی خب بالاخره یه زمانی با هم بودن که!)
هومن هم از دختری خوشش میاد که از عشق نترسه بدونه هنرمند بودن کار سختیه کامران با خنده میگه :"یعنی درکش کنه" هومن هم میخنده و میگه آره یعنی درکم کنه.
هومن از تمام غذاها فسنجون و همبرگر و کامران قورمه سبزی رو دوست داره .و در آخر اضافه میکنم که کتی خواهر کامران و هومن از هر 2شون کوچیکتره و در اهنگ اون با من هم میتونید ببینیتش که جریان ورود کتی به این موزیک ویدئو هم این طوری بوده که کتی با کامران و هومن میره برای ضبط ویدئو و کارگردان این موزیک ویدئو هم که کانادایی بوده به کامران و هومن میگه باید توی این ویدئو چند تا دختر هم باشن که برقصن چون میگه سینیوریتا.
و حدود 50 یا 60 تا دختر بودن که میرقصیدن کتی هم بینشون بوده و کارگردانه به همه میگه شما از تصویر خارج بشین فقط تو بمون (یعنی کتی) میگه اسمت چیه اونم میگه کتی. کارگردانه هم نمیدونسته که خواهر کامران و هومنه وقتی میفهمه خیلی تعجب میکنه بهش میگه یه بار دیگه برقص و وقتی کتی خودش تنهایی میرقصه همه خیلی خوششون میاد پامیشن و همه برای کتی دست میزنن خود کامران و هومن هم نمیدونستن که خواهرشون میتونه اینقدر قشنگ برقصه و خیلی تعجب میکنن و در عین حال خیلی هم خوشحال میشن .این بود از زندگی نامه کامران و هومن امیدوارم لذت برده باشید
دلم برای هم آغوشیِ صمیمیِ تنها یمان
برای نوازش
برای صدا کردنهای تو
برای حرفهای خوب
تنگ شده
صدایم کن!
دلم برای دوست داشتنهای بی انتها
برای شبهای تا صبح ... بدون خواب
برای خودم
برای خودت
پنجرهها و مهتاب
تنگ شده
صدایم کن!
ارسالها: 353
#35
Posted: 4 Feb 2012 06:11
مازیار فلاحی متولد ۲۶ مهر ماه ۱۳۵۳ تهران است ، وی نوازندگی گیتار را از سال ۱۳۶۸ آغاز نمود ، در سال ۱۳۷۱ در رشته مهندسی صنایع وارد دانشگاه شد.
همزمان در مرکز آموزش های هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کرج دوره کارگردانی سینما را در سال ۱۳۷۴ با رتبه عالی به پایان رسانید ، فیلم کوتاه مطرود حاصل اولین تجربه کارگردانی وی می باشد.
پس از آن در سال ۱۳۷۶ مجموعه داستان های کوتاهش را تحت عنوان «کلاغ – پاییز کودکی» منتشر نمود ، این کتاب ریشه قصه های ترانه های او شد.
در سال ۱۳۸۰ به عضویت گروه کر دانشگاه تربیت مدرس به رهبری «الیپس مسیحی» درآمد.
تئوری موسیقی ، سلفژ ، ارکستراسیون و موسیقی مکتوب را نزد استادش حمیدرضا دیبازر به مدت ۶ سال متوالی فرا گرفت ، در همین حال به عضویت گروه کر بهمن به رهبری «مهدی قاسمی» درآمد.
دروس آواز جمعی و تکنیک های آواز را نزد «ناربه چولاکیان» و «شقایق الهیاری» گذراند ، گیتار کلاسیک را نزد سرکار خانم «فرزانه رجایی» و خانم «آیلین ارجمند» و نوازندگی پیانو را نزد «علیرضا حشمتی افشار» ادامه داد.
در اسفند ماه ۱۳۷۶ به دعوت «قاسم جعفری» آهنگ ها و ترانه های فیلم «مجنون لیلی» را نوشت که آغاز فعالیت خوانندگی رسمی وی در عرصه سینما و موسیقی می باشد ، از جمله کارهای دیگر وی می توان به موارد زیر اشاره کرد.
ساخت موسیقی متن ، ترانه ها و خوانندگی فیلم های دو را حل برای یک مساله (به سفارش یونیسف) ، مدرسه ای برای دیگران ، نبش قلب ، ققنوس (تلویزیون) ، تیتراژ سریال لحظه دیدار (شبکه جام جم) ، فیلم های به دنبال خوشبختی ، دلواپسی ، بی ستاره ، سر سپرده (هدایت فیلم) ، تیتراژ فیلم سینمایی دختران و سریال قلب یخی اشاره کرد.
موسیقی متن فیلم سینمایی پروانگی آخرین کار اوست ، آلبوم “قلب یخی” اولین آلبوم رسمی موسیقی وی آماده انتشار می باشد.
دلم برای هم آغوشیِ صمیمیِ تنها یمان
برای نوازش
برای صدا کردنهای تو
برای حرفهای خوب
تنگ شده
صدایم کن!
دلم برای دوست داشتنهای بی انتها
برای شبهای تا صبح ... بدون خواب
برای خودم
برای خودت
پنجرهها و مهتاب
تنگ شده
صدایم کن!