ارسالها: 826
#21
Posted: 15 Apr 2012 13:34
هر رودی دریا هر بودی بودا شده بود
هر رودی دریا هر بودی بودا شده بود
بودا شده بود
بودا شده بود بودا شده بودبودا شده بود
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#22
Posted: 15 Apr 2012 13:47
» ترانه سرا
( محسن نامجو )
» آهنگ ساز ( محسن نامجو (بر اساس آهنگی از Nirvana) )
« خواننده : محسن نامجو
« آلبوم : جبر جغرافیایی
« آهنگ : جبر جغرافیایی
دانلود
یک روز از خواب پا می شی می بینی رفتیبه باد
هیچ کس دور و برت نیست همه رو بردی زیاد
چند تا موی دیگه ت سفید شد ای مرد بی اساس
جشن تولد تو باز مجلس عذاس
بریدی از اساس
غوز پشتت بیشتر شد ُ شونه هات افتاده تر
پیرامونت رو ببین با دقت می سوزن خشک وتر
این که زاده ی آسیایی رو می گن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی صبحونه ت شده سیگار و چایی
این که زاده ی آسیایی رو می گن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی صبحونه ت شده سیگار و چایی
ای عرش کبریاییُ چیه پس تو سرت
کی با ما راه میایی ؟جون مادرت!
ای عرش کبریاییُ چیه پس تو سرت
کی با ما راه میایی ؟جون مادرت!
یک روز از خواب پا می شی می بینی رفتیبه باد
هیچ کس دور و برت نیست همه رو بردی زیاد
چند تا موی دیگه ت سفید شد ای مرد بی اساس
جشن تولد تو باز مجلس عذاس
بریدی از اساس
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#23
Posted: 15 Apr 2012 13:47
غوز پشتت بیشتر شد ُ شونه هات افتاده تر
پیرامونت رو ببین با دقت می سوزن خشک وتر
این که دستات رو ُ روی سر می ذارن
این که باهات هیچ کاری ندارن
این که تو بازیشون راهت نمیدن
این که سربه سرت میذارن
این که زاده ی آسیایی رو می گن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی صبحونه ت شده سیگار و چایی
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#24
Posted: 16 Apr 2012 04:27
» ترانه سرا
( ترانهی کُردی قدیمی )
» آهنگ ساز ( محسن نامجو )
« خواننده : محسن نامجو
« آلبوم : جبر جغرافیایی
« آهنگ : شیرین
دانلود
هَه ژارِه ی شاوان کاری پیم کِه ردَن ئازی زِم
ئاجِز لَه دِل بیم راضی وَ مِه ردِن هِی ها وار
شی رین شی رینَه شی رین شَه مامَه
ساتی نَه دیه نَم خاوِم حَه رامَه
شی و وَه ی دِل بَه ری وَه تو تَه مامَه
هِه ی داد هِه ی بی دَه رد کَه س دی یار نی یَه ئا زی زِم
کَه س لَه دَه ردِ کَه س خَه وَه ر دار نی یَه ئا زی زِم
شی رین شی رینَه شی رین شَه مامَه
ساتی نَه دیه نَم خاوِم حَه رامَه
شی و وَه ی دِل بَه ری وَه تو تَه مامَه
خُه وَم کِه رماشانی یارِم قَه ص ریَه ئازی زِم
خاطهِ ر خای بی مَه تَه ق صی رِه م نی یَه هِه ی هاوار
شی رین شی رینَه شی رین شَه مامَه
ساتی نَه دیه نَم خاوِم حَه رامَه
شی و وَه ی دِل بَه ری وَه تو تَه مامَه
های گَه رای شی رین گَه رای های گَه رای یَه بازهَه م گَه رای های گَه رای یَه
شی رین گَه رای گَه رای گَه رای گَه رای گَه رای های گَه رای یَه
هه ا ها هه ا یای
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#25
Posted: 16 Apr 2012 04:33
» ترانه سرا
( احمد شاملو )
» آهنگ ساز ( محسن نامجو (بر اساس آهنگی از John Lee Hooker) )
« خواننده : محسن نامجو
« آلبوم : جبر جغرافیایی
« آهنگ : بیابان را...
دانلود
بیابان را
سراسر
مه گرفتهست
بیابان را
سراسر
مه گرفتهست
چراغ قریه پنهان است
موجی گرم،
در خون بیابان است
بیابان راسراسر
مه گرفتهست
بیابان خسته
لب بسته
نفس بشکسته
در هذیان گرم مه
عرق میریزدش آهسته از هر بر...
بیابان خسته [بیابان خسته]
لب بسته [لب بسته]
نفس بشکسته در هذیان گرم مه...
عرق میریزدش آهسته از هر بر...
سگان قریه خاموشند
در شولای مه پنهان
میگوید به خود عابر
بیابان را سراسر مه گرفتهست
بیابان را
سراسر
مه گرفتهست
چراغ قریه پنهان است
موجی گرم [موجی گرم]
در خون بیابان [در خون بیابان] است
بیابان خسته
لب بسته
نفس بشکسته
در هذیان گرم مه
عرق میریزدش آهسته از هر بر... [آهسته از هر بر...]
بیابان را
سراسر
مه گرفتهست
با خود فکر میکردم
که مه گر همچنان تا صبح میپایید
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#26
Posted: 16 Apr 2012 04:34
مردان جسور از خفیگاه خود
به دیدار عزیزان
باز میگشتند
سگان قریه خاموشند
در شولای مه پنهان
میگوید به خود عابر
بیابان را سراسر مه گرفتهست
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#27
Posted: 16 Apr 2012 04:38
» ترانه سرا
( احمد شاملو / سعدی / حافظ / محسن نامجو )
» آهنگ ساز ( محسن نامجو )
« خواننده : محسن نامجو
« آلبوم : جبر جغرافیایی
« آهنگ : ای کاش
دانلود
دست بردار از این میکدهی سر به سری
پای بگذار به اون راهی که فکر کنی بهتری...
که فقط،
فکر کنی بهتری...
دست بردار و برو، ول کن این خم ساغری
ای عشق با تو حرف میزنم، ای رنج مگرآجری...
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است...
ای دهر تو بخور این راه را کلاً، که ما نخواستیم داوری...
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...
کاشکی، کاشکی، کاشکی...
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی...
در کار، در کار، در کار...
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم، دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
[ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...]
حلقه بر در میزنیم، ما که خود فی نفسه چون حلقه بر دریم
[کاشکی، کاشکی، کاشکی...
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی...
در کار، در کار، در کار...]
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#28
Posted: 16 Apr 2012 04:39
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...
حلقه بر در میزنیم، ما که خود فی نفسه چون حلقه بر دریم
دست بردار از این میکدهی سر به سری
پای بگذار به اون راهی که فکر کنی بهتری...
که فقط،
فکر کنی بهتری...
دست بردار و برو، ول کن این خم ساغری
ای عشق با تو حرف میزنم، ای رنج مگرآجری...
زمانه به ما هیچ ندادهست یاوری (زمانه به ما هیچ نکردهست داوری)
خورشید به ما هیچ نکردهست مادری
درد میپیچد در دلمان یکهو،
درد میپیچد،
که هیچ نداریم انگار چیزی در سر
چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم؟
شکایت کجا بریم؟
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...
کاشکی، کاشکی، کاشکی...
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی...
در کار، در کار، در کار...
[گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من]
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم...
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...
کاشکی، کاشکی، کاشکی...
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی...
در کار، در کار، در کار...
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#29
Posted: 16 Apr 2012 04:41
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...
کاشکی، کاشکی، کاشکی...
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی...
در کار، در کار، در کار...
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...
کاشکی، کاشکی، کاشکی...
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی...
در کار، در کار، در کار...
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه
اما یگانه بود و هیچ کم نداشت
کاشکی، کاشکی، کاشکی...
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی...
در کار، در کار، در کار...
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
در کار، در کار، در کار...
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی...
کاشکی، کاشکی، کاشکی...
داوری، داوری، داوری...
کاشکی، کاشکی، کاشکی...
ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری، داوری، داوری...
ای کاش، ای کاش، ای کاش، ای کاش، ای کاش...
داوری... قضاوتی...
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت
ارسالها: 826
#30
Posted: 16 Apr 2012 04:46
» ترانه سرا
( آرزو خسروی / ترانهی فارسی قدیمی)
» آهنگ ساز ( محسن نامجو (بر اساس آهنگی از David Bowie) )
« خواننده : محسن نامجو
« آلبوم : جبر جغرافیایی
« آهنگ : مرغ شیدا
دانلود
آتش در دل فکن
برپا کن صد شَرَر
سوزان کوبان شکن
برکش جامی دگر
زین شام و زین پگاه
جانی دیوانه خواه...
با من [با من]
بیگانهای [بیگانهای]
خویشم خوان و خموش [خویشم خوان و خموش]
زهرش،در خون من،
بادا هماره نوش
در سکوتی ماتمافزا
من کناری و مرغ شیدا
با من دلخسته گوید
از چه بنشستهای تو تنها
عشق یاری در دل دارم
میدهد هر دم آزارم
شکوهها تا بر دل دارم
میگریزم از رسوایی
میستیزم با تنهایی
جام نوشین بر لب دارم
مرغ شیدا بیا بیا
شاهد نالهی حزینم شو
با نوایی به روز و شب
همصدای دل غمینم شو
ای صبا گر شنیدهای
راز قلب شکستهام امشب
با پیامی به او رسان
رهگذار دل حزینم شو
لحظهای آسمان تو بنگر
چهرهی ارغوانیام
با غم عشق او خزان شد
نوبهار جوانیام
بــه کــوتــاهــی آن لحــظــه شــادی کــه گذشــت،
غصــه هــم خــواهــد رفــت