ارسالها: 12930
#181
Posted: 17 May 2015 16:55
'اسلامی یا آریایی؛ نام ارکستر مهم نیست'؛ گفتگو با فرهاد مشکات، رهبر ارکستر
فرهاد مشکات را همه آن ها که به موسیقی پیشرو علاقه دارند، می شناسند. حتی آن ها که او را روی صحنه ندیده و نشنیده باشند، با نام او آشنا هستند.
او که تحصیلات موسیقی خود را در آمریکا گذرانده بود، پس از بازگشت به ایران به مدت ۶ سال رهبری ارکستر سمفونیک تهران را برعهده داشت و در جریان نوسازی آن، درهای بسته مانده به روی موسیقی پیشرو را گشود و کوشید رپرتواری متعادل و متناسب با نیازهای زمانه پدید بیاورد.
کارهای مشکات نیز مثل هر هنرمند پیشرو و نوآور دیگری مورد انتقاد پای بندان به سنت و عادت قرار می گرفت ولی در عزم جزم او خللی وارد نمی آمد. در آن سال ها با او گفتگویی کردم که در مجله رودکی منتشر شد.
پس از انقلاب اسلامی، فرهاد مشکات نیز جای امنی در اروپا برای خود پیدا کرد. سال های اول را نزد مادرش در ژنوِ سوئیس گذرانید و پس از آن رهسپار ایالات متحده آمریکا شد. ولی موسیقی و رهبری را رها کرد و به کار تجارت پرداخت.
در این مدت دراز از او بی خبر بودم تا یکی دو هفته پیش از آشنای مشترکی تلفن او را در نیویورک گرفتم و با او گفتگو کردم. انتشار محتوای این گفتگو زمان مناسبی پیدا کرده است. در این روزها که ادغام ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران جر و بحث هایی را برانگیخته، حرف های فرهاد مشکات اهمیت ویژه ای پیدا می کند.
پس از چهل سال صدای او را می شنوم. تغییر نامتعارفی در صدا و گفتار پیدا نشده، گوئی هنوزش آب در جوی جوانی است. یادم می آمد که او در آخرین گفتگو، در چهل سال پیش، از بحران در موسیقی پیشرو و راه های گریز از آن سخن گفته بود. پس بد نیست این گفتگو را نیز با بحران آغاز کنم.
آیا بحران همچنان ادامه دارد؟
"نسل موسیقیدانان پیشرو آن سال ها آن قدر سرگرم نظریه ها و ابداعات خود بودند که از مخاطبان خود دور مانده بودند. نسل امروز ولی برعکس می خواهد خودش را به آن ها نزدیک کند. گسترش موسیقی پاپ و حضور کسانی که می خواهند بین موسیقی پاپ و موسیقی سنفونیک قرار بگیرند اوضاع را عوض کرده. امروز بیشتر به فکر بازار هستند. از یک طرف می خواهند ایده های خود را با مردم در میان بگذارند و از طرف دیگر..."
فرهاد مشکات مکثی می کند و سخن خود را جور دیگری بیان می کند:
"بتهوونی که شما گوش می کنید میان سمفونی ها و کوارتت هایش خیلی تفاوت وجود دارد. برای این که بتهوون نخستین آهنگساز پیشرو تاریخ بوده است. زبانی که برای سمفونی به کار می برد خیلی ساده تر است از زبان مثلا کوارتت های زهی او. برای این کوارتت ها می خواست با مخاطبان دیگری صحبت کند. سونات های آخری بتهوون آن قدر پیچیده بودند که کسی جرئت نمی کرد به سراغ آن ها برود."
در مکث کوتاهی که پیش می آید فرصت طرح پرسش دوم را پیدا می کنم که مربوط به کار اصلی او یعنی رهبری ارکستر است. علاوه بر ارکسترهای بین المللی او شش سالی ارکستر سمفونیک تهران را زیر مدیریت و رهبری داشته است.
آیا نقش رهبری را مثل گذشته مهم تلقی می کند؟
"در رهبری هم مثل آهنگسازی تغییراتی پیدا شده. چیزهای تازه ای پیش آمده که در رهبری نیز باید آنها را در نظر گرفت. آخرین اجراهای "کلودیو آبادو" را نگاه کردم، دیدم که چقدر فرق کرده است. نوازندگان ارکستر مثل ارکستر مجلسی رفتار می کردند. همه تکه ها را می شناختند و آبادو را هم خیلی دوست داشتند. به این ترتیب یک رابطه عاطفی پر از معنا میان خودشان به وجود آورده بودند. این چیزها در سال های اخیر پیش آمده. چون نوازنده ها زیاد شده اند و رهبری امکان انتخاب دقیق تری دارد. نه تنها از نظر فنی که از نظر معنوی و عاطفی نیز به کیفیت دیگری رسیده اند. رهبر ارکستر فیلارمونیک برلین می خواهد نوازندگانش جاز هم بنوازند. این پیشآمدها را من خیلی سازنده می بینم."
صحبت از ارکستر و رهبری آن که پیش آمد، حرف ارکستر سمفونیک تهران را پیش می کشیم که تحولات اخیر در آن، مسئله روز شده است. او خود می گوید چون سال هاست که در ایران نیست، آگاهی کاملی از وضعیت امروز ارکستر ندارد و می افزاید:
"از علیرضا مشایخی یکی دو صفحه دارم که ارکستر آن را خیلی خوب اجرا کرده است.ببینید ارکستر خوب ارکستری است که علاوه بر نوازندگان خوب، حامیان آگاه و فهمیده ای داشته باشد. کسانی که پشت سر ارکستر هستند باید واقعا ادامه کار آن را بخواهند. چطور می شود انتظار ارکستر خوب داشت در حالی که با نوازندگانش بدرفتاری می شود. نوازندگانی که هیچ وقت مطمئن نیستند که کارشان ادامه پیدا کند، زندگی شان خوب بچرخد. همین دلواپسی ها وحدت میان اعضای ارکستر را مختل می کند."
از فرهاد مشکات می پرسم آیا تغییرات مستمر رهبر دائمی سبب تضعیف ارکستر نمی شود؟
می گوید: "البته که می شود. من قبل از رفتن به تهران با فیلارمونیک نیویورک کار کرده بودم. در آن جا متوجه شدم که مدیریت اداری ارکستر چه تاثیری در نتیجه کار ارکستر دارد. نوازندگان غالبا دستمزدشان پائین است و وقتی به پول احتیاج داشته باشند، باید قربان صدقه مدیران ارکستر بروند. این به غرورشان بر می خورد. ایران که مثل آلمان نیست که هر گروه از نوازندگان اتحادیه صنفی دارند که از پیش آمدن این مشکلات جلوگیری می کند. در ایران که اتحادیه ای وجود ندارد. چه کسی باید از حقوق نوازندگان دفاع کند؟"
فرهاد مشکات کمی مکث می کند و یاد زمانی می افتد که می خواستند دوباره او را به ارکستر برگردانند ولی همزمان با ارسال قرارداد به او گفته بودند که موسیقی اگر به طور کلی ممنوع شود، ارکستر هم تعطیل می شود.
"رهبر ارکستر که مصونیت شغلی نداشته باشد، بر سر نوازندگانش چه خواهد آمد؟ مثل این می ماند که وزیر کشاورزی بگوید اگر سیاست ایجاب کند گندم بی گندم! همه گندم ها را از بین می بریم!"
رسیده ایم به جائی که می شود از ادغام اخیر ارکستر سمفونیک تهران با ارکستر ملی صحبت کرد. اولین گام رهبر تازه تغییر نام ارکستر است از تهران به ایران. خیلی ها این کار را درست نمی دانند. چون ارکسترهای سمفونیک را در همه جای دنیا شوراهای شهری و فرهنگی راه می اندازند و هزینه هایش نیز برعهده همان شوراهاست. به همین جهت هم نام شهرها بر پیشانی آن ها می نشیند.
ارکستر سمفونیک تهران نیز در آغاز به همت موسیقیدانان جوان (پرویز محمود، روبیک گرگوریان و مرتضی حنانه) در تهران پایه گذاری شد. بعدها حاکمیت آن را زیر نظارت و مدیریت خود گرفت. فرهاد مشکات ولی این مسئله را خیلی مهم نمی داند و می گوید:
"به نظر من این چیزها زیاد مهم نیست. ارکستر خوبی باشد کافی است. حالا می خواهند نامش را اسلامی یا آریائی بگذارند فرقی نمی کند. اینها مهم نیست. مهم در جاهای دیگری است. اینها فقط دارند به ظاهرش نگاه می کنند. مهم هنرستان موسیقی است. چی دارند درس می دهند، با چه کیفیتی دارند درس می دهند. چه استادانی دارند، چه سازهایی دارند و تعداد شاگردان هر سال چقدر است؟ چون از طریق هنرستان هاست که ارکسترها را می شود درست کرد و تقویت کرد. همه جای دنیا این قاعده کار است. ولی در حاکمیت امروزی این تمایل را نمی بینیم که بخواهد در این راه سرمایه گذاری کند."
فرهاد مشکات طی ۶ سال رهبری ارکستر سمفونیک تهران، هواداران و مخالفانی برای خود فراهم آورد. موافقان نواندیشی و نوآوری های او را می ستودند و مخالفان روش های مدیریتی او را نکوهش می کردند و گزینش های رپرتواری او را. گروه دوم می گفتند او ارکستر سنفونیک تهران را با اخراج نوازندگان ایرانی و استخدام مستمر نوازندگان خارجی به یک ارکستر غربی تبدیل کرده است.
از سوی دیگر می گفتند او تمایلی به اجرای آثار موسیقیدانان برجسته ایران ندارد.
فرهاد مشکات درباره انتقاد اول می گوید: "اولا من کسی را اخراج نکردم. یک هیئت داوران برگزیده، نوازندگان ضعیف را از قوی جدا می کرد. قوی ها را در ارکستر نگاه داشتیم چون هدف اصلی بالا بردن کیفیت کار ارکستر بود که می خواست خود را به سطح جهانی برساند. نمی شد بیست سی نوازنده ضعیف را در یک ارکستر هفتاد نفره نگاه داشت. تازه اینها را من اخراج نکردم. من از آقای پهلبد خواهش کردم برای موسیقی پشت پرده در کاخ ها گروهی از آن ها را به کار بگیرند، جوری نباشد که درآمد آنها قطع شود. همین کار را هم آقای پهلبد انجام داد."
پرسش دوم پاسخ کوتاهی دارد: "آثار ایرانی در رپرتوار ارکستر جای همیشگی داشته است. بستگی به این دارد که چه کسانی را برجسته به حساب می آوریم. آیا ملیک اصلانیان، علیرضا مشایخی، هوشنگ استوار و هرمز فرهت برجسته نیستند یا حتی ایرج صهبائی که آن زمان جوانی بود در پاریس؟ من از خدا می خواستم کارهای این ها را اجرا کنم. من همیشه دنبال کارهای تازه بوده ام."
فرهاد مشکات که از رهبری نیز دست کشیده بود، تصمیم خود را برخاسته از هرج و مرجی می داند که پس از فروافتادن پرده آهنین در عرصه موسیقی و رهبری آن پیش آمده است:
"پرده که فرو افتاد خیل هنرمندان اروپای شرقی روانه غرب شدند. درها به روی همه کسانی هم که رهبر خوبی نبودند گشوده شد. اینها و نیز مدیران اجرائی برنامه ها، که همه چپ سیاسی بودند و تکیه گاه های خود را از دست دادند دیگر حقوق خوب پرداخت نمی شد. تعداد ارکسترها را نیز کم کردند و بودجه ها را نیز تنزل دادند. در نتیجه کیفیت کارها پائین آمد. رهبری هم دیگر به زحمتش نمی ارزید. با این همه گاهی ارکسترهای کوچک دوستان را رهبری کرده ام و بیش از آن در کنفرانس های موسیقی شرکت می کنم."
از فرهاد مشکات می پرسم اگر به فرض محال از او برای رهبری ارکستر سمفونیک دعوت شود، خواهد پذیرفت؟
پاسخ خنده بلندی بود و یک جمله آرام. "فکر نمی کنم چنین چیزی پیش بیاید."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#182
Posted: 18 May 2015 08:35
پادشاه کولی ها در تهران
بحرالعلومی با بیان اینکه اعضای جیپسیکینگز فامیلی پیوند خانوادگی با هم دارند، گفت: مردم در این کنسرت قطعاتی را میشنوند که برای آنها آشنا خواهد بود. در حال حاضر نیز فقط در انتظار مجوز ادارهی اماکن هستیم و روادید اعضای گروه صادر شده است.
به گزارش پارسینه ، مدیر اجرایی کنسرت «جیپسیکینگز فامیلی» از حضور 15 نفر از اعضای این گروه از دو خانوادهی بالیاردو و ریس در تهران خبر داد.
شاهرخ بحرالعلومی با اعلام این مطلب به ایسنا، گفت: بهجز نیکلاس ریس، همه اعضای جیپسیکینگز (پادشاه کولیها) به تهران خواهند آمد و سه شب اجرا خواهند داشت.
او ادامه داد: پیتر جیکو، مدیر فنی گروه و تونی، تهیهکننده همه آثار قدیمی گروه نیز همراه آنها خواهند بود تا در تالار وزارت کشور اجرا داشته باشند. اعضای این گروه، صدابردار خود را همراه میآورند تا مردم بتوانند قطعات را با کیفیت بالا بشنوند.
بحرالعلومی با بیان اینکه اعضای جیپسیکینگز و جیپسیکینگز فامیلی پیوند خانوادگی با هم دارند، گفت: مردم در این کنسرت قطعاتی را میشنوند که برای آنها آشنا خواهد بود. در حال حاضر نیز فقط در انتظار مجوز ادارهی اماکن هستیم و روادید اعضای گروه صادر شده است.
مدیر اجرایی این کنسرت از حمایت دفتر موسیقی وزارت ارشاد برای برگزاری چنین اجرایی قدردانی کرد.
وزارت ارشاد پیش از این اعلام کرده بود که زمان پیشبینیشده برای حضور اعضای این گروه در تهران 26 تا 30 اردیبهشتماه است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#183
Posted: 20 May 2015 11:41
"امت حزبالله" ماهشهر از برگزاری دو کنسرت موسیقی جلوگیری کردند
تقاطع: در ادامهی لغو کنسرتهای موسیقی در ایران، گروهی موسوم به "امت حزبالله شهرستان ماهشهر" با حمایت "امامجمعه" این شهرستان از برگزاری دو کنسرت موسیقی سنتی و پاپ جلوگیری کردند.
این گروه، عصر روز دوشنبه (۲۸ اردیبهشت-۱۸ می)، با تجمع چندساعته در مقابل فرمانداری ماهشهر، مانع از برگزاری کنسرت مهدی احمدوند، خوانندهی پاپ در این شهرستان شدند. معترضان میگفتند که «کنسرتهای پاپ هرگز نباید به صورت مختلط برگزار شوند».
این در حالی است که به نوشتهی وبسایت "موسیقی ما"، این کنسرت «تمام مجوزهای لازم» را از دفتر موسیقی وزارت ارشاد دریافت کرده بود.
این وبسایت یک روز پیشتر نیز از لغو کنسرت مسعود شعاری و حسین علیشاپور در ماهشهر در شامگاه شنبه (۲۶ اردیبهشت) خبر داده و نوشته بود که گروهی از "افراد خودسر" با تجمع در مقابل سالن اجرای این کنسرت، از ورود "فرماندار" و "رییس انجمن موسیقی اهواز" و نیز حدود ۳۰۰ نفری که بلیت این برنامه را خریداری کرده بودند، به سالن جلوگیری کردند. معترضان، همچنین با نزدیک شدن به "اذان مغرب"، در محل تجمعشان، نماز جماعت برگزار کردند.
گفته شده که مخالفت اصلی تجمعکنندگان با حضور آزاده وحدتی، به عنوان نوازنده سهتار در این کنسرت بود.
در این برنامهی موسیقی، مسعود شعاری، آهنگساز و نوازنده مطرح سهتار قرار بود ابتدا یک کارگاه تخصصی آموزشی برگزار کند و پس از آن، کنسرت موسیقی سنتی-تلفیقی ایران و هند را با خوانندگی حسین علیشاپور به روی صحنه ببرد.
لغو این دو کنسرت به دنبال هشدار "امامجمعه" ماهشهر به مقامات محلی در خصوص "تبعات" برگزاری کنسرتهای موسیقی در این شهرستان صورت میگیرد.
"حجتالاسلام عبدالحسین غبیشاوی" در "نماز جمعه" روز ۲۵ اردیبهشت ماهشهر گفته بود که «مجوز وزارتخانه وحی منزل نیست» و «هرگونه تبعاتی را که در اجرای این برنامهها رخ دهد، خود مسوولین باید پاسخگو باشند».
وی با بیان اینکه «این کنسرتها در برخی شهرهای بزرگ، حد یقفی ندارد» افزوده بود: «برخی دوستان توجیه میکنند که ما جو را کنترل میکنیم. قطعا بعد از مدتی هم شاهد این خواهیم بود که به همین قانع نمیشوند و میگویند "زنان باید برای ما خوانندگی کنند"، بعد از مدتی میگویند "نه، باید با رقص باشد" و در آینده نزدیک باید شاهد اباحهگریها باشیم.»
غبیشاوی اضافه کرده بود «اگر مردم ببینند این قصه همچنان پابرجا است، وظیفه خودشان را میدانند».
در تایید این اظهارات، "آیتالله محسن حیدری"، عضو مجلس خبرگان رهبری و "امامجمعه" موقت اهواز، به وبسایت محلی "رهیابنیوز" گفته که «مجوزهای وزارت ارشاد درباره کنسرتها عملا با روح اسلام سازگاری ندارد».
وی همچنین با استناد به فتوایی از رهبر جمهوری اسلامی، ترویج موسیقی را «ناسازگار با اهداف نظام» خوانده و افزوده «مردمی که به کنسرتها اعتراض میکنند، درد دین دارند».
حیدری با بیان اینکه در این کنسرتها «مسائل ضداخلاقی، اختلاط و بیعفتیها به وفور دیده میشود»، مدعی شده که پسران و دختران شرکتکننده در آنها «با شنیدن صدای تار و تنبک تحریک میشوند» و «حوادثی اتفاق میافتد که مطلوب نیست».
وی خطاب به "مسئولان اجرایی" گفته که اگرچه «موسیقی مطلقا حرام نیست» اما «در عمل ثابت شده که اگر خیری هم در آن باشد شرش بیشتر است».
لغو کنسرتهای موسیقی در بندر ماهشهر، به فاصلهی دو هفته از لغو کنسرت گروه "راز نو" در "باغ فین" کاشان اتفاق افتاده است.
آنگونه که محمدفرزین ذوالقدر سرپرست این گروه به خبرگزاری "ایسنا" گفته، مجوز این کنسرت که در ارتباط با زندگی امیرکبیر است، از دو سال پیش برای اجرا در "باغ فین" گرفته شده بود و قرار بود در تاریخهای ۱۰ و ۱۱ اردیبهشت برگزار شود اما در نهایت با مخالفت "شورای تامین کاشان"، اجرای آن لغو شد.
گفتنی است وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی عصر دوشنبه (۷ اردیبهشت) در حاشیه افتتاح بازار فیلم در پردیس ملت تهران در پاسخ به پرسشی در باره لغو برخی کنسرتها گفت: «با وزیر کشور در این خصوص گفتوگوهای لازم صورت گرفته و وی نیز دستورات لازم را به نیروی انتظامی ابلاغ کرده است.»
گفتنی است از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی در مردادماه سال ۱۳۹۲ تا کنون، بیش از ۲۰ کنسرت و اجرای موسیقی در تهران و شهرستانها با وجود اخذ مجوزهای لازم به دلایلی چون وجود خوانندگان و نوازندگان زن لغو شده است که این تعداد بیشتر از کل اجراهای موسیقی لغوشده در دوران هشتسالهی دولت محمود احمدینژاد است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#184
Posted: 20 May 2015 11:43
محسن چاووشی راز کنسرتهایی را که برگزار نمیکند، فاش کرد
خواننده پاپ که سالهاست مخاطبانش در انتظار برگزاری کنسرت او هستند، دلیل برگزار نکردن این برنامه را عنوان کرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، همواره در این سالها یکی از پرسشهای طرفداران محسن چاووشی این بوده که چرا او کنسرت برگزار نمیکند. براساس متنی که روزنامه «جوان» منتشر کرده است، چاووشی دلیل برگزار نکردن کنسرت را توضیح داده است.
چاووشی میگوید: «در ایران کنتسرت بیشتر شبیه جنگ شادی است تا کنسرت موسیقی، برف شادی میزنند و یکباره از توی جعبه در میآیند و روی سن ظاهر میشوند.»
این خواننده همچینین میگوید: «صدابردار خوب هم که نداریم. برای همین در اغلب کنسرتها نه هارمونی وجود دارد، نه آن صداهایی که لازم است مخاطب موسیقی از سازها بشنود و صدابرداری شود. فقط یک کار باری به هر جهت ارائه میدهند که من اهلش نیستم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#185
Posted: 3 Jun 2015 12:36
فرامرز آصف: توسل به حرم امامرضا برایم حکم دوپینگ را دارد
تقاطع: فرامرز آصف، خوانندهی ایرانی مقیم لسآنجلس و قهرمان و رکورددار پیشین پرش سهگام ایران در گفتگویی با هفتهنامهی "اطلاعات فرهنگی" (متعلق به موسسهی دولتی اطلاعات)، تمایل خود را برای بازگشت به ایران اعلام کرد.
آقای آصف در این گفتگوی مفصل، انتقادهای تندی را نسبت به سازمان ورزش و فدراسیون دومیدانی در رژیم پیشین ایران بیان کرده و مدعی شده که آنها مانع استفادهاش از بورس تحصیلی دانشگاههای امریکا و همینطور کسب مدال طلای بازیهای آسیایی شدند.
او با وجود اینکه در نهایت از بورسیه دانشگاه "نوادا" استفاده کرد، از امریکا به عنوان «مزخرفترین کشور دنیا برای ورزشهای دانشجویی» یاد کرده و گفته که بعد از رفتن به این کشور، «تمام تابستانها در شیکاگو بستنی میفروخته تا پنج یا شش هزار دلار درآمد داشته باشد تا خرجهای اضافی زندگیاش را جبران کند».
وی در بخشی از این گفتگو همچنین از اعتقاد فراوان خود به مشهد و آرامگاه امام هشتم شیعیان در این شهر سخن گفته و اظهار داشته که که «توسل به حرم امام رضا» برایش «حکم دوپینگ» را دارد.
فرامرز آصف دربارهی بازگشت خود به ایران نیز چنین گفته است: «نه در زمان شاه و نه در حال حاضر از فدراسیون دوومیدانی با من تماس نگرفتند که فرامرز آصف به ایران بیا و چند ورزشکار را تمرین بده. زمان شاه حتی به من نگفتند یک تابستان کار نکن و بیا ایران ما خرج تو را میدهیم. مرا به طور کلی در آن زمان رها کردند و من برای دل خودم ورزش میکردم. مگر از من تکنیکیتر در ایران وجود داشت؟! تا همین امروز هم به من پیشنهادی ندادهاند. خرج من بیشتر است یا آن مربی روس؟! کدام مربی روس خوبی، کشورش را رها میکند و برای حقوق بسیار ناچیز به ایران میآید؟! چه فردی بهتر از من که ایرانی هستم، وطنم را دوست دارم و کارم به همه اثبات شده است میتواند برای ورزشکاران ایرانی مفیدتر باشد؟!»
انتشار گفتگوی "آصف" با "اطلاعات هفتگی" پس از آن صورت میگیرد که بهرام افشارزاده، مدیرعامل باشگاه استقلال تهران و از مدیران ورزشی پرنفوذ در جمهوری اسلامی در گفتگویی با "خبرآنلاین" از او به عنوان یک "قهرمان ملی" یاد کرد و گفت: «چون خوب مدیریت نشد و نتوانستیم حفظش کنیم از ایران رفت و بعد در غربت تبدیل شد به یک خواننده اگرچه از قدیم تهصدایی داشت.»
آصف در این گفتگو از دوستی قدیمیاش با افشارزاده در زمانی که وی مسوول تیم ژیمناستیک دانشگاه تهران بود خبر داده و گفته که مدتی زیر نظر او تمرین کرده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#186
Posted: 3 Jun 2015 15:29
بدبیاری انریکه ایگلسیاس در حین اجرای کنسرت
انریکه ایگلسیاس، خواننده سرشناس اسپانیایی در جریان اجرای کنسرتی در مکزیک از ناحیه دست دچار جراحت شد.
این حادثه زمانی اتفاق افتاد که این خواننده قصد داشت پهپاد حامل دوربین را که از جمعیت فیلمبرداری می کرد، با دست بگیرد.
بر اساس این گزارش دو انگشت این خواننده پس از تماس با این پهپاد دچار جراحت شد.
با وجود این جراحت او قبل از آن که برای مداوا به لس آنجلس منتقل شود، همچنان به اجرای برنامه ادامه داد.
تصاویری که از انریکه پس از کنسرت در شبکه های اجتماعی منتشر شده او را در حالی که دست راستش باندپیچی شده و تی شرت سفیدش خون آلود است، نشان می دهد.
نماینده مطبوعاتی این خواننده سرشناس اسپانیایی گفته است هر چند که او دچار جراحت شده بود و از ناحیه دست خونریزی داشت، اما به مدت ۳۰ دقیقه با همان وضعیت اجرای برنامه را ادامه داد.
انریکه ایگلسیاس که یکی از معروفترین خوانندگان آمریکای لاتین است اخیرا موفق به دریافت ۹ جایزه بیلبورد موسیقی لاتین شده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#187
Posted: 8 Jun 2015 11:34
دادگاه مجید درخشانی و اعضای گروه "ماهبانو" روز ۲۵ خرداد برگزار میشود
تقاطع: مجید درخشانی، آهنگساز مطرح ایرانی به همراه اعضای گروه موسیقی "ماهبانو" روز ۲۵ خردادماه (۱۵ ژوئن) به اتهام انتشار موزیکویدئوهایی با تکخوانی زنان بر روی اینترنت، محاکمه میشوند.
آقای درخشانی و اعضای گروه تحت سرپرستیاش در ماههای گذشته به دلیل انتشار این موزیک ویدئوها بارها مورد بازجویی قرار گرفته و همچنین با حکم بازپرس پرونده، ممنوعالخروج شدهاند که این موضوع باعث لغو کنسرتهای از قبل برنامهریزیشدهی گروه "ماهبانو" در خارج از کشور شده است.
این نوازندهی چیرهدست تار و سهتار خبر فشار بر خود و اعضای گروهش را پس از آن رسانهای کرد که در روز ۱۴ دی ماه، گذرنامهاش در هنگام سفری چند روزه به دوبی، ضبط شد و ماموران از سفر وی جلوگیری کردند.
وی یک روز بعدتر، در مصاحبهای با روزنامهی "اعتماد" چاپ تهران فاش کرد که در ماههای پیش از آن، به همراه اعضای گروه "ماهبانو" به دلیل استفاده از خواننده زن و انتشار گسترده کلیپهای موسیقی این گروه در اینترنت و شبکههای ماهوارهای تحت بازجویی بوده است.
مجید درخشانی، در اسفندماه گذشته نیز در مصاحبهای با وبسایت "موسیقی ما" گفت که علاوه بر این فشارها، کنسرتهایش در سیرجان و شیراز لغو شده و "حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی" نیز از پخش جدیدترین آلبوم موسیقیاش با عنوان "حریر شبنم" جلوگیری کرده است.
او در این گفتگو به سوالی دربارهی پروندهی قضاییاش نیز اینگونه پاسخ داده بود: «تا به حال این قانون وجود نداشت که ضبط یک کلیپ که قرار است در شبکههای اجتماعی منتشر شود، نیاز به دریافت مجوز دارد، اما این موضوع عنوان یک جرم برای گروه ما شناخته شد.»
سمانه باروتی، ﺷﯿﻮﺍ ﺍﺣﻤﺪﯼ، حنانه سعیدی، سحر کمالوند، زهرا رنجپور، هستی فرحی، سارا رضازاده، نازنین غنیزاده و سحر محمدی، اعضای گروه "ماهبانو" را تشکیل میدهند.
این گروه پیش از اعمال فشارهای امنیتی و قضایی، دو موزیکویدئو به نامهای "جان عاشق" و "ما را بس" را بر روی اینترنت منتشر کرده بود که هر دوی این آثار، با استقبال گستردهای در شبکههای اجتماعی روبهرو شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#188
Posted: 8 Jun 2015 11:36
شغل باور نکردنی رضا یزدانی قبل از خوانندگی
هدیه ای که رضا یزدانی در دوران دانشجویی اش از دوستی گرفت ، باعث شد که خواننده شود.
همه آدم ها از گرفتن هدیه خوشحال می شوند، اما بعضی از هدیه هاست که سرنوشت زندگی ما را تغییر می دهد، نمونه آن هم هدیه ای بود که رضا یزدانی در دوران دانشجویی اش از دوستی گرفت و باعث شد که خواننده شود. خودش می گوید شاید اگر دوستم آن گیتار را برایم از آلمان نمی فرستاد من هرگز به سمت موسیقی و خوانندگی نمی رفتم چرا که بستر ورود به این حرفه برایم فراهم نبود. با رضا یزدانی از چگونگی ورودش به عرصه خوانندگی ، همکاری با مسعود کیمیایی و دغدغه های این روزهایش حرف زدیم. با ما همراه شوید.
از دندان پزشک شدن فرار کردم
به خاطر حرفه پدرم، «دندان پزشکی» موضوع تحصیل در خانواده مان حرف اول را می زد. پدرم به شدت به تحصیلات اهمیت می داد، اما من به شدت از درس و مدرسه فراری و شیفته خوانندگی بودم. آرزو داشتم که تمام وقتم را با موسیقی بگذرانم؛ اما جو جامعه ما در آن شرایط، به دلیل جنگ، به گونه ای نبود که بخواهم به سمت موسیقی بروم. به همین خاطر، بیشتر وقتم را با ورزش، به ویژه فوتبال، می گذراندم.
انصافا هم دروازه بان خوبی بودم و سال ها گلری می کردم، تا این که زمان دانشگاه شد. یکی از دوستانم از آلمان گیتاری برقی را برایم سوغات آورد. در آن زمان، گیتار در ایران خیلی کم بود و چون قیمت بسیار بالایی داشت ،من با پول توجیبی ام نمی توانستم از عهده خرید آن برآیم. پدرم هم، چون تاکیدش بر درسم بود، زیر بار خریدن گیتار برای من نمی رفت. در هر حال، گیتاری که دوستم برایم خرید جرقه نوازندگی را در من زد و باعث شد به شکل جدی موسیقی را دنبال کنم.
دندان پزشک تجربی ام
تابستان ها، چون اوقات فراغتم زیاد بود، به عنوان دستیار با پدرم همکاری می کردم و در آن مدت آن قدر پیشرفت کردم که به اندازه یک دندان پزشک تجربی از عهده کارها بر می آمدم. هیچ وقت یادم نمی ورد وقتی پدرم کار جراحی را انجام می داد ،بخیه هاش را انجام می دادم. با این حال، هیچ علاقه ای به این کار برای شغل آینده ام نداشتم؛ به همین خاطر، تصمیم گرفتم که در دانشگاه، رشته ای دیگر درس بخوانم و بعد از آن هم به فراگیری موسیقی پرداختم.
ترانه، شناسنامه کار من است
هر خواننده ای شیوه و دیدگاه خودش را در انتخاب ترانه دارد. من دوست دارم ترانه هایی که اجرا می کنم بیانگر تفکراتم باشد، به همین خاطر در زمینه ترانه بسیار سخت گیر هستم. به نظرم، ترانه مهم ترین بخش یک آهنگ است. من در یک آلبوم برای انتخاب یک ترانه، بیچاره می شوم. واقعا برای انتخاب ترانه زحمت می کشم، مخصوصا الان که دیگر با یک ترانه سرا کار نمی کنم و از ترانه سراهای گوناگون ترانه می گیرم. به نظرم «ترانه» شناسنامه یک کار است و این همه زحمت برای انتخاب سوژه ترانه به نتیجه ای که به دنبال دارد، می ارزد.
پاداش سرکشی
اگر به من بگویند پررنگ ترین خصوصیات اخلاقیت چیست؟ بی تردید می گویم قدرت ریسک پذیری ام. در طول این سال ها، همیشه سعی کردم دست به ریسک بزنم و می خواهم تا آخر عمرم هم با ریسک های بزرگ، زندگی کنم و ترسی هم از این بابت ندارم. اعتقاد دارم کسی که در عالم هنر ریسک نکند خیلی زود فراموش می شود و سرکشی و خطرکردن است که باعث ماندگاری یک هنرمند می شود!!
پانزده سال در اوج
من از سال ۷۸ به واسطه آلبوم «شهر دل» وارد عرصه موسیقی شدم و حالا با گذشت پانزده سال، شاید جزو معدود خواننده هایی باشم که هنوز مانده ام و کار می کنم و نه تنها نسبت به آن دوران شروع کارم، افتی نداشتم، بلکه پیشرفت هم کردم. شاید دلیل این موضوع به این خاطر است که موسیقی ام را در یک سطح نگه نداشتم و بنا به شرایط روز جامعه آن را جلو بردم و تغییرات زیادی را در ترانه، ملودی و تنظیم آن ایجاد کردم.
مسعود کیمیایی از من قول گرفت
آشنایی من با مسعود کیمیایی نقطه عطف زندگی من به شمار می رود، چرا که همکاری او باعث شد من مسیر متفاوتی را در عرصه موسیقی و به دنبال آن در بازیگری طی کنم. او فضای موسیقی را به خوبی می شناسد و به همین جهت دقیقا می داند که در فیلمش باید از چه موسیقی ای استفاده کند، هیچ وقت یادم نمی رود وقتی فیلم حکم در آستانه اکران بود، ایشان گفتند که طی یادداشتی نظرشان را در مورد من می نویسند، ایشان در آن یادداشت نوشتند: «صدای رضا یزدانی، صدای نسل امروز ماست.» وقتی خواست امضا کند، مکث کرد و گفت: «رضا شیش و هشت نخونی آبرومون رو ببری!» دارم امضا می اندازم پای اسمت، همان جا بود که در چشم های استاد نگاه کردم گفتم خیالتان راحت راحت باشد. کاری نمی کنم شرمنده شوید.
تماشاگر قهار فیلم هستم
به سینما و تماشای فیلم همیشه علاقه داشتم و فیلم دیدن جزو برنامه های ثابت زندگی من است. از این جهت من را می توان تماشاگر قهار فیلم دانست. آرشیو بسیار مفصلی از فیلم های مطرح دنیا دارم. معمولا فیلم ها را در سبک و سیاق های مختلف دنبال می کنم. این موضوع باعث می شود که با فیلم ها در سبک های مختلف آشنا شوم و در جریان آثار روز دنیا قرار بگیرم.
آدم خاطره بازی هستم
من آدم خاطره بازی هستم و نوستالژی در زندگی ام نقش پررنگی را ایفا می کند. فکرکردن به چیزهای قدیمی به من حس آرامش و امنیت را منتقل می کند. آدم از مرز چهل سالگی که رد می شود، حس نوستالژی اش بیشتر گل می کند و احساس می کند، قدیم ها چقدر بهتر بود. برای من بافت قدیمی خانه ها جذاب تر از آپارتمان های امروزی هستند. ترانه برج را که خواندم، گوشه هایی از ذهنم همین بود که این ساختمان های بلند در ته کوچه های باریک قدیمی چه می خواهند. آنها بخشی از هوای تنفس و چشم انداز مرا گرفته اند.
گاهی وقت ها که دلم می گیرد ناخودآگاه سر از منطقه های قدیمی تهران در می آوردم. با زل زدن به این ساختمان خاطرات قدیم جلوی چشمم رژه می رود و حالم خوب می شود. وقتی ترانه لاله زار را می خواندم با تمام وجودم واژه به واژه آن ترانه را حس می کردم هرچند که سن من به دوران طلایی لاله زار نمی رسد اما خاطرات طلایی از آن دوران در ذهنم حک شده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#189
Posted: 9 Jun 2015 13:42
تصویر متفاوت مایلی سایرس بر روی جلد شماره تابستان مجله پِیپر
تقاطع: مایلی سایرس، خوانندهی جوان و جنجالی امریکایی با ژستی برهنه و در عین حال متفاوت، تصویر روی جلد شمارهی تابستان مجلهی پرتیراژ "پیپر" (Paper) را به خود اختصاص داده است.
مایلی ۲۲ ساله که به عنوان یک الگوی رفتاری برای بسیاری از همسالان خود شناخته میشود، در این عکس، حیوان خانگی خود را که خوکی به نام "بابا سو" (Bubba Sue) است در آغوش گرفته و بدنش هم کمی رنگآمیزی شده است.
او در این شمارهی "پیپر" که قرار است روز ۲۲ ژوئن (۱ تیر) بر روی دکهی روزنامهفروشیها قرار بگیرد، بیشتر دربارهی بنیاد خیریهی تازهتاسیسش با عنوان "هپی هیپی" که در آغاز سال ۲۰۱۵ برای کمک به کودکان بیخانمان و دگرباش جنسی راهاندازی شده صحبت کرده است.
عنوان روی جلد این شماره نیز "از صدایتان استفاده کنید" است که از چهرههای مشهور دعوت میکند از شهرت خود برای برجسته کردن مشکلات و معضلات پیرامونشان استفاده کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#190
Posted: 9 Jun 2015 13:44
فرهنگ شریف برای تامین هزینههای بیماری، سازش را فروخت
تقاطع: یک روزنامهنگار حوزهی موسیقی در ایران میگوید "فرهنگ شریف" استاد قدیمی تار در ماههای گذشته بدون هیچ حمایتی با بیماری دست و پنجه نرم کرده و برای تامین هزینههای بیماریاش مجبور شده یکی از سازهایش را بفروشد.
به نوشتهی خبرگزاری "ایسنا"، فروغ بهمنپور که در نشست منتقدان "خانه موسیقی" سخن میگفت، با بیان اینکه «فرهنگ شریف مدتی هم در کما بوده»، اظهار داشت: «ایشان برای بیمه مشکل داشت و در نهایت، این استاد بزرگ مجبور شد برای تأمین هزینههای بیماری خود یکی از سازهایش را بفروشد. متأسفانه هیچ مسوولی از هنرمندان پیشکسوت حمایت نمیکند.»
خانم بهمنپور سپس در انتقادی شدید از "خانه موسیقی" اضافه کرد: «میخواهم در این مراسم اعلام کنم، اگر خدای نکرده اتفاقی برای استاد فرهنگ شریف بیفتد و ایشان از دنیا بروند، اعضای خانه موسیقی حق ندارند بالای سر پیکر ایشان بیایند و از خودشان و سایر آقایان مسوول تشکر کنند.»
فرهنگ شریف ۸۴ ساله از جمله استادان صاحب سبک تار ایران به شمار میرود. او نوازندگی تار را از ۴ سالگی نزد استادان بنام آن زمان، عبدالحسین شهبازی و مرتضی نیداوود فرا گرفت و در ۱۲ سالگی، نخستین تکنوازی خود را به صورت زنده در رادیو اجرا کرد.
این استاد چیرهدست موسیقی ایرانی در بیش از هفت دهه فعالیت هنری خود، با خوانندگان مطرحی چون محمدرضا شجریان، ایرج، و اکبر گلپایگانی (گلپا) همکاری کرده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟