انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
موسیقی ایرانی
  
صفحه  صفحه 6 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

Fereydoun Farrokhzad | فریدون فرخزاد


مرد

 
مــــــــــتن و دکلــــــــمه و دانــــــــلــــود آهنــــــگ دوست

حافظ می گوید:
یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوست داران را چه شد
دوست نام ترانه ایست که سعید برای شما می خونه
شعر و آهنگ این ترانه از منه یا از من است
و همونطور که گفتم آرمیک با گیتارش سعید رو همراهی می کنه


دل مرد ز تنهایی ای دوست کجایی تو
وقت است که باز آیی ای دوست کجایی تو
در شیشه ی عمر من جان نیست دگر آهم
لیک آنچه درون کوه است پیش نظرت خواهم
من خسته ز دیداری دیوانه ی خوابیدن
در خواب تو را جستن در خواب تو را دیدن

من آب روان هستم بگذشته ز جان هستم
هم ساکن و هم گرداب هم این و هم آن هستم
تو جوی نمی بینی تو خوی نمی بینی
مبهوت همه کلی از جزء چه می بینی
دردم همه درد توست چون درد براندازد
از عشق نظر گیرم در تو نظر اندازد

از چیست که می نالم از چیست که دلگیرم
من در پی نوشیدن در عطر تنت سیرم
گر گرد دلم گردی در دایره ی پرواز
ویرانه بسی بینی بر آن نظری انداز
دل مرد ز تنهایی ای دوست کجایی تو
وقت است که باز آیی ای دوست کجایی تو
دل مرد ز تنهایی ای دوست کجایی تو
وقت است که باز آیی ای دوست کجایی تو
وقت است که باز آیی ای دوست کجایی تو
وقت است که باز آیی ای دوست کجایی تو

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دکلــــــــمه و دانــــــــلــــود آهنــــــگ دریچه

هر وقت که کلمه ی دریچه رو بکار می برم
یاد شعر معروف اخوان ثالث می افتم که می گوید:
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
دریچه نام آهنگیست که من ساختم
شعرش رو هم من گفتم
و سعید برای شما می خونه
این اولین آهنگ و شعریست که من برای سعید ساخته بودم
و چندمین آهنگیست که در این نوار می شنوید


شب اگر دریچه ای داشت به سوی تو باز می شد
ز پس هزار پرده سخن تو ساز می شد
تو سلام صبح زودی
تو عطوفت درودی
تو صدای پای خورشید
آبشار هرچه رودی
الف هزار اول کمری شکسته دارد
قد تو چو سرو بیند لب خویش بسته دارد
من اگر شکسته بالم
قلمی شکسته دارم
نگه تو نور راهم
سخن تو کوله بارم
نگه تو نور راهم
سخن تو کوله بارم

همه اشک به حرفت که نشسته بر زبانم
به که گویم این سخن گر نرسد به استخوانم
واسه خشکی زمین آب
واسه وسعتش حصاری
واسه حاتم مثل بخشش
واسه من یه جان نثاری
تو سلام صبح زودی
تو عطوفت درودی
تو صدای پای خورشید
آبشار هرچه رودی
الف هزار اول کمری شکسته دارد
قد تو چو سرو بیند لب خویش بسته دارد
من اگر شکسته بالم
قلمی شکسته دارم
نگه تو نور راهم
سخن تو کوله بارم
نگه تو نور راهم
سخن تو کوله بارم
نگه تو نور راهم
سخن تو کوله بارم

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ محلی

دل زارم فغان کم کن
و اشک از دیدگان کم کن
غم و ناله ز جان کم کن
وای چه ناله ها که از دل به راهت نمودم من
بهره ای از آن به عمرم به جز غم ندیدم من
مرا کشته نگاه تو
نشینم چشم به راه تو
که بینم روی ماه تو
گشته سجده گاه من
ماه من کعبه رویت
دل شده اسیر دام خم و تاب گیسویت

باز آ بنشین یک دم که به لب آمد جان عزیزم از انتظارت
قهر و جدایی بس کن که بسته دامم غم و دلم شد شکارت
بهر تو می سوزد دل ولی تو نداری ز حال زارم خبری
آه جگر سوزم را به دل تو زیبا به چه نبود اثری
بیا بر من بیا و ببین که آمده بی تو چه به سر من
مه پیکر من سیمین بر من بیا و ببین تو چشم تر من
جان بت دیرین
جان شب پیشین
جان که به خوابم ماهی آمد
جان شده آگاه
جان دلم ای ماه
جان که تو پیشم خواهی آمد
جان گذری کن
جان نظری کن
جان که خوش اندام و شیرینی
جان دل ما را
جان تو دل آرا
جان ز وفا ده تسکینی
جان بت دیرین
جان شب پیشین
جان که به خوابم ماهی آمد
جان شده آگاه
جان دلم ای ماه
جان که تو پیشم خواهی آمد
جان گذری کن
جان نظری کن
جان که خوش اندام و شیرینی
جان دل ما را
جان تو دل آرا
جان ز وفا ده تسکینی

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دکلــــــــمه و دانــــــــلــــود آهنــــــگ عشــــــــــق

مولوی راجع به عشق بسیار صحبت می کنه
در یکی از زیباترین اشعارش می گوید:

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
تو کعبه ای هرجا روم قصد مقامت می کنم
هرجا که هستی حاضری از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم

عشق نام ترانه ایست که سعید برای شما می خونه
و آرمیک با گیتارش او رو همراهی می کنه
شعر عشق رو من گفتم
با تجربیاتی که از دوران کودکیم راجع به عشق داشتم
آهنگ این ترانه خارجیست و سعید اون رو برای شما می خونه


عشق تا روی جاده اش پا می گذارم
تا در عمق غمش ره می سپارم
پر از گل های سرخ انتظارم
عشق چیزی همچون گرمای تیر و مرداد
چیزی که نیمه ای دیگر به من داد
آفتابی که روی ابرم افتاد
آرامش عشق مانند دریاست
بعد از جذب مدی دوباره
مانند موجیست روی دست من
غرق پولک های ستاره
عشق تو هرچه هست غرق آرامش است
عشق من عشق من طغیان خواهش است

عشق کاغذ رنگی های عهد شباب است
پیغام قاصدک رویای خواب است
تصویر آسمان در عمق آب است
عشق دردی مانند درد تلخ غربت
شعری بین حرف و نجوا و صحبت
نوری بی پایان تا پایان عمرت
آه ای پرنده که نامت عشق است
و سینه ات دشت آواز است
چیزی شبیه آن لحظه هستی
که لحظه ی شوق پرواز است
عشق تو هرچه هست غرق آرامش است
عشق من عشق من طغیان خواهش است

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ هـفت ۷

» ترانه سرا ( فریدون فرخزاد )
» آهنگ ساز : ( فریدون فرخزاد )
» تنظیم : ( آرمیک )


هفت کوه و هفت تا دریا
هفت جنگل و هفت تا صحرا
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا دیوار سنگی
با هفت تا دیو زنگی
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا آسمون تاریک
هفت کوره راه باریک
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا طلسم جادو
تو هفت تا برج و بارو
اگه نخوان ما باهم باشیم
می جنگیم باهاشون
با همه هفت تاشون
نقابو بر می داریم
از میدون نمی ریم
هفت تا جون می گیریم
عشقو به دست میاریم
هفت تا گل سرخ میشه
هفت روزه هفته ی ما
بهار میشه لحظه لحظه ها
وقتی به هم رسیدیم
باهم بهارو دیدیم
خنده میشه گریه های ما
هفت تا گل سرخ میشه
هفت روزه هفته ی ما
بهار میشه لحظه لحظه ها
وقتی به هم رسیدیم
باهم بهارو دیدیم
خنده میشه گریه های ما

هفت کوه و هفت تا دریا
هفت جنگل و هفت تا صحرا
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا دیوار سنگی
با هفت تا دیو زنگی
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا آسمون تاریک
هفت کوره راه باریک
اگه نخوان ما باهم باشیم
خورشیدو در میاریم
پا توی راه می ذاریم
که زندگی توی دست ماست
بازم مثل همیشه
ماه رو درش وا میشه
بهار ما پشت دیواراست
تو فردای روشن
ای هم غصه ی من
باهم به هفت می خندیم
دستامون داغ میشه
دنیامون باغ میشه
به اون که رفت می خندیم
هفت تا گل سرخ میشه
هفت روزه هفته ی ما
بهار میشه لحظه لحظه ها
وقتی به هم رسیدیم
باهم بهارو دیدیم
خنده میشه گریه های ما
هفت تا گل سرخ میشه
هفت روزه هفته ی ما
بهار میشه لحظه لحظه ها
وقتی به هم رسیدیم
باهم بهارو دیدیم
خنده میشه گریه های ما
خنده میشه گریه های ما
خنده میشه گریه های ما

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ شب بود بیابان بود...

شب بود بیابان بود زمستان بود

بوران بود سرمای فراوان بود

یارم در آغوشم هراسان بود

از سردی افسرده و بی‌جان بود


از بهر آن سیمینبر خوشگل

از جسم و جان خود بودم غافل


میکوشیدم بهرش از جان و دل

میبردمش با خود سوی منزل


گیسویش، از باد و باران گشته آشفته

در مویش گویی مروارید غلتان خفته


طی شد راه دشوار، آخر بر من و یار

با بوسه‌ای گرمی به او دادم

با لبهای چون قند، بر رویم زد لبخند

برد آنهمه رنج و غم از یادم

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ چــــــــشم تو

فوقالعاده کار زیابی هستش


چشات بس که قشنگه، واسه من شهر فرنگه
واسه پنجره هواست، وای وای وای وای چه هوایی
صورتت پر از ستاره‌ست، واسه من غرق اشاره‌ست
واسه بی‌زبون صداست، وای وای وای وای چه صدایی
جهان، در سخن تو، پر از باغ و بهاره
صدا، در نگه تو، چقدر روشنی داره
واسه من چراغ میاری، وسط چشام می‌ذاری
می‌گی شب تموم شده، وای وای وای وای چه کلامی
می‌گی باز بهار رسیده، میون اتاق دمیده
موسم سلام شده، وای وای وای وای چه سلامی
چشات بس که قشنگه، واسه من شهر فرنگه
واسه پنجره هواست، وای وای وای وای چه هوایی
صورتت پر از ستاره‌ست، واسه من غرق اشاره ست
واسه بی‌زبون صداست، وای وای وای وای چه صدایی
شب بی‌ستاره گم شد، دم بی‌اشاره گم شد
همه جا پر از سلام و خنده‌های عاشقانه‌ست
آسمون پر از سپیده، دلهامون پر از امیده
دیگه گریه و عزا و ناامیدی یک بهانه‌ست
واسه من چراغ میاری، وسط چشام می‌ذاری
می‌گی شب تموم شده، وای وای وای وای چه کلامی
می‌گی باز بهار رسیده، میون اتاق دمیده
موسم سلام شده، وای وای وای وای چه سلامی
جهان، در سخن تو، پر از باغ و بهاره
صدا، در نگه تو، چقدر روشنی داره
تو چه آتیشی میاری، روی قلب من می‌ذاری
بیا باز سفر کنیم، وای وای وای وای چه بهاری
چشات از کجا می‌دونن، که همه باید بخونن
توی چشات چی چی داری، وای وای وای وای چی چی داری
چشات بس که قشنگه، واسه من شهر فرنگه
واسه پنجره هواست، وای وای وای وای چه هوایی
صورتت پر از ستاره‌ست واسه من غرق اشاره‌ست
واسه بی‌زبون صداست، وای وای وای وای چه صدایی
شب بی‌ستاره گم شد، دم بی‌اشاره گم شد
همه جا پر از سلام و خنده‌های عاشقانه‌ست
آسمون پر از سپیده، دلهامون پر از امیده
دیگه گریه و عزا و ناامیدی یک بهانه‌ست
واسه من چراغ میاری، وسط چشام می‌ذاری
می‌گی شب تموم شده، وای وای وای وای چه کلامی
می‌گی باز بهار رسیده، میون اتاق دمیده
موسم سلام شده، وای وای وای وای چه سلامی

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ شهر من

شهر من ، شهر من ، شهر خوب من ، شهر تهران
قلب من ، قلب من ، دور از تو می میرد این سان
آوای تو هر دم طنین می افکند در گوشم
اما من دور از تو چنین پژمرده و خاموشم
شهر من ، چه شهریست ، شهر کودکی و افسانه
شهر من ، چه شهریست ، شهر مادر است و خانه
شهر من ، شهر من ، شهر خوب من ، شهر تهران
قلب من ، قلب من ، دور از تو می میرد این سان
زمانی ، گذشته را در خاطرم می آوری
زمانی ، آینده را با غم ها و شادی ها

شهر من ، شهر من ، دلم هوای تو را دارد
عشق من چون باران روی آسمانت می بارد
گه تلخی ، گه شیرین ، گه اندک و گهی بسیاری
گه چون غم یا شادی ، درون سینه ام جا داری
اکنون من آوازی برای شهر خود می خوانم
این آواز ، آوازیست که من از شهر خود می دانم
شهر من ، شهر من ، شهر خوب من ، شهر تهران
قلب من ، قلب من ، دور از تو می میرد این سان
زمانی ، گذشته را در خاطرم می آوری
زمانی ، آینده را با غم ها و شادی ها

آه ، تهران
تهران ، تهران ، تهران
کجایی تهران
ایران ، ایران

زمانی ، گذشته را در خاطرم می آوری
زمانی ، آینده را با غم ها و شادی ها
زمانی ، گذشته را در خاطرم می آوری
زمانی ، آینده را با غم ها و شادی ها

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ هوسم عشق

تو از دیار من آمدی
سکوت جان را بر هم زدی
کتاب غم شد دوباره باز
چو نغمه ای بیش و کم زدی
صدای من شد صدای تو
هوای من شد هوای تو
تپیدن قلب به خاطرت
کشیدن درد برای تو

نفسم عشق
هوسم عشق
تب و تاب قفسم عشق

به خاطر تو گذشتم از جسم
گذشتم از نام گذشتم از اسم
رسیدن ما به هم محال است
عشق من و تو خواب و خیال است

نفسم عشق
هوسم عشق
تب و تاب قفسم عشق

اطاق خانه ز غم تکیده
به جای شادی به غم رسیده
نهایت عشق رنج و عذاب است
نقش من و تو نقشی بر آب است

نفسم عشق
هوسم عشق
تب و تاب قفسم عشق

تو از دیار من آمدی
سکوت جان را بر هم زدی
کتاب غم شد دوباره باز
چو نغمه ای بیش و کم زدی
صدای من شد صدای تو
هوای من شد هوای تو
تپیدن قلب به خاطرت
کشیدن درد برای تو

نفسم عشق
هوسم عشق
تب و تاب قفسم عشق

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
مــــــــــتن و دانــــــــلــــود آهنــــــگ حرف من

همه حرفامو شنیدی
همه حرفاتو شنیدم
همه تقدیر زمان بو
د که من از تو نبریدم
تو زمانی ز سر عشق
به سوی شاخه پریدی
تو دل شاخه شکستی
تو غم شاخه ندیدی
هدف این بود که مرا
روی زمینم بفشانی
سخن این بود که چراغی
به زمینم برسانی
ولی افسوس که به جز غم
به مشامم ندمیدی
غم و اندوه مرا
در قفس خانه ندیدی
همه حرفامو شنیدی
همه حرفاتو شنیدم
همه تقدیر زمان بود
که من از تو نبریدم
تو زمانی ز سر عشق
به سوی شاخه پریدی
تو دل شاخه شکستی
تو غم شاخه ندیدی
کمکم کن که نمیرم
کمکم کن که بمانم
کمکم کن که پس از تو
نفسی بیش نتوانم
من و این پوچی بودن
تو و این باغ رهایی
کمکم کن که تبسم
ندهد بوی تباهی
من و این پوچی بودن
تو و این باغ رهایی
کمکم کن که تبسم
ندهد بوی تباهی

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
صفحه  صفحه 6 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
موسیقی ایرانی

Fereydoun Farrokhzad | فریدون فرخزاد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA