انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
موسیقی ایرانی
  
صفحه  صفحه 11 از 21:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  20  21  پسین »

Aref | عارف


مرد

 
۲-تپش






بین این همه غریبه تو به آشنا می مونی
حرفهای تلخی که دارم من نگفته تو می دونی
من پر از حرفهای تازه عاشق گفتن و گفتن
تو با درد من غریبه اما تشنهء شنفتن

صدای ترد شکستن مثل گریه با صدامه
تلخی هق هق گریه طعم تلخ خنده هامه

گرمی دست نوازشگر تو
مرهم زخمای کهنه ی منه
تپش چشمه ی خون تو رگ من
تشنهء همیشه با تو بودنه

مل مل ابری دستات پر رحمت مثل بارون
ساکت نجیب چشمات پر غربت بیابون
واسه این تن برهنه ناز دست تو لباسه
حس گرم با تو بودن مثل رویا ناشناسه

مثل حس کردن و دیدن عاشق منظره هایی
دشمن ساده و پاک پردهء پنجره هایی

گرمی دست نوازشگر تو
مرهم زخمای کهنه ی منه
تپش چشمه ی خون تو رگ من
تشنهء همیشه با تو بودنه







این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۳-مادر بزرگ





گیس سفید ابروسفید مادر بزرگ
سیاه بختِ رو سفید مادر بزرگ
بیصدای نا امیدِ گوشه گیر
قصه گوی دیگه لب بسته پیر

قصه های تو هنوزم یادمه قصه ساده نارنج و ترنج
قصه خارکن و دیو و پیرزن قصه سیمرغ و اژدها و گنج

تو تموم قصه هات حرف من اومده بود
روی لوح هر طلسم اسم من حک شده بود

وقتی از دختر چین حرف می زدی خودمو تو رویا سردار می دیدم
خودمو با دختر خاقان چین سوار یه اسب بالدار می دیدم

شیشه عمر دیوو تو رویاهام
به خود شاه پریون می دادم
آدمای شهر سنگستون اگه
جوم می خواستن بهشون جون می دادم

تو تموم قصه هات حرف من اومده بود
روی لوح هر طلسم اسم من حک شده بود

رو سفید مادر بزرگ مو سفید مادر بزرگ
قصه هات دود شدن دیوا نابود شدن
نه دیگه چشمه آب دیگه نه شهر بهار
نه دیگه تیغ طلا دیگه نه اسب و سوار

این منم مادر بزرگ مرد بندی طلسم
شاعری بدون حرف عاشقی بدون اسم
چیزی که مادر بزرگ حالا باید بشکنه
نه دیگه طلسم دیو شیشه عمر منه

رو سفید مادر بزرگ مو سفید مادر بزرگ









این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۴-عشق تو نمی میرد






بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگر گذشتم
دیگر تو هم بیگانه شو چون دیگران با سرگذشتم
میخواهم عشقت در دل بمیرد
میخواهم تا دیگر در سریادت پایان گیرد
بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگر گذشتم
دیگر تو هم بیگانه شو چون دیگران با سرگذشتم

کوته کنم این قصهء بیهوده را
چون عشقه تو سازد رها جان مرا

هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق تو نمیمیرد
باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمیگیرد








این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۵-نامهربان





ای دو چشمت سبزه زاران گریه ات اشک بهاران
میروم غمگین و نالان اشک غم دیگرمیافشان
ای سراپا مهربانی ای نگاهت آسمانی
در دل نامهربانم شوق ماندن می نشانی

ترسم آخر در کنارم خسته وآزرده گردی
با همه خوبی و پاکی در خزان پژمرده گردی
میروم تا نشنوم آواز باران دو چشمت
میروم چون می هراسم شعله ایی افسرده گردی

ای که در خوبی و پاکی چلچراغ آسمانی
قلب سردم را چه بی حاصل به سویت میکشانی

عاشق و چشم انتظاری پاک و روشن چون بهاری
هرچه گفتم باورت شد حیف از احساسی که داری
چشمه ایی خشک و سیاهم خسته ایی گم کرده راهم
بگذر از من چونکه دیگر زشت و سرتاپا گناهم

ترسم آخر در کنارم خسته وآزرده گردی
با همه خوبی و پاکی در خزان پژمرده گردی
میروم تا نشنوم آواز باران دو چشمت
میروم چون می هراسم شعله ایی افسرده گردی

ای که در خوبی و پاکی چلچراغ آسمانی
قلب سردم را چه بی حاصل به سویت میکشانی

قصه تلخ مرا کاش از نگاهم خوانده بودی
من گنهکارم تو خوب و مهربانی
مهربانی








این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۶-قلب چوبی






ستاره های آسمون میدونن گُلای سرخه دشتستون میدونن همه خارای بیابون میدونن
که شبای مهتابی با من چه رازی داشتی
اگه یک بوسه میدادم دو بوسه جاش میذاشتی

حالا بگو نامهربون چی شده باز بی وفائی سر وعده نمی آیی

به کوه گفتم دردمُ سر گرون شد به ابرای آسمون گفتم بارون شد
به چشای آهو گفتم گریون شد به یه چوپون گفتم مثله ...... کرد
غم من رو مثال بغض تو گلوش پنهون کرد

حالا بگو ای سازِ من ز حدیثِ منِ خسته
دل چوبیت نشکسته







این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۷-تشنه







بس دویدم در پیِ قطرهء آبی جلوه گر شد پیش چشم من سرابی
چی بگم با کی بگم این دل تنها هاج و واج بین مرگُ التهابی

کاشکی این نطفه میخشکید تا میمُرد
این همه زخم دَمادم نمی خورد

زندگی درد و دشنه خوردنه تشنه رفتن پای چشمه مُردنه
رنج .... توی دست فشردنه زیر بار غصه جون سپردنه

کاشکی این نطفه میخشکید تا میمُرد
این همه زخم دَمادم نمی خورد

آرزو جون رو به لب رسوندنه زخم خنجر توی دل نشوندنه
خسته از امروز و فردای سیاه عمری پشت درِ بسته موندنه

کاشکی این نطفه میخشکید تا میمُرد
این همه زخم دَمادم نمی خورد







این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۸-شریک پرواز





امشب بیا درد منه غم زده بشنو
یک قصه از این دل ماتم زده بشنو
دو مرغ عاشق دو مرغ تنهابا هم میخواستن که برن لونه بسازن
با خنده هاشون با نغمه هاشون طلسم خوشبختی تو اون خونه بسازن

یه روز فلک آتش به بال و پرشون زد
غم جدایی بلا به جون غم آشیون زد
قناری ها مرغ جدا مانده ز یارم
که درد دوری به ناصبوری پرم به خون زد

دلم گرفته تو مرغک منبیا تا بار دگر با تو بخندم
بیا و باش ای گل من شریک پروازم
که دل غم زده بر مهر تو بندم







این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۹-اشک بلور





سرم را روی زانویت گذاشتم دیگه گریه به من مهلت نمیداد
تو می خواستی که بگریزی هراسان ولی اشکم به تو فرصت نمیداد

چرا آمدی چرا آمدی آمدی باز بخندی به روز و روزگارم
برای خندهء تو دیگه اشکی ندارم

من از پشت بلوره اشک دیدم که میخندی به روز و روزگارم
غرورم را به دست اشک دادم ولی تو رفتی مغرور از کنارم

چرا آمدی چرا آمدی آمدی باز بخندی به روز و روزگارم
برای خندهء تو دیگه اشکی ندارم







این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۱۰-شاید بدونی





اگه از پنجرهء چشمهای من چشم تو هر چی که دیدم ببینه
اگه دلتنگیه ابرای غروب توی آسمون سینت بشینه

تازه مثل من میشی که همش بدی دیدم
شاید اون روز بدونی چه عذابی کشیدم

اگه کوه غصه پشتت شکست
تورو انگشتای غم نشونه کرد
هر چی داشتی آسمون ازت گرفت
تورو با دست خالی روونه کرد
تورو با دست خالی روونه کرد

اگه وقته گریه بغضت وا نشد
گریه هم از تو چشات پر زد و رفت
اگه خوشبختی سراغتو گرفت
اما بی خبر اومد در زد و رفت
اما بی خبر اومد در زد و رفت

تازه مثل من میشی که همش بدی دیدم
شاید اون روز بدونی چه عذابی کشیدم









این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
۱۱-قصه کتابها





همه میخوان دل مارو خون کنن با حرفاشون از هم جدامون کنن
من و تو رو دشمن کنن با همدیگه خونهء عشق مارو ویرون کنن
بیا تا مثل قصه ی کتابا
من وتو هم لیلی و مجنون بشیم
با همدیگه از دست حرف مردم
آوارهء کوه و بیابون بشیم

چه خوب میشه عشقمو باور کنی عاشق بشی شادی رو نوبر کنی
چه خوب میشه دست بزاری تو دستم گل غمو با خنده پرپر کنی
بیا تا مثل قصه ی کتابا
من وتو هم لیلی و مجنون بشیم
با همدیگه از دست حرف مردم
آوارهء کوه و بیابون بشیم

چه خوب میشد سنگ صبورم بودی
شب که میشد دریای نورم بودی
حالا که من ماهی دور از دریام
چه خوب میشد تنگ بلورم بودی

بیا تا مثل قصه ی کتابا
من وتو هم لیلی و مجنون بشیم
با همدیگه از دست حرف مردم








این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
صفحه  صفحه 11 از 21:  « پیشین  1  ...  10  11  12  ...  20  21  پسین » 
موسیقی ایرانی

Aref | عارف

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA