انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
موسیقی ایرانی
  
صفحه  صفحه 1 از 15:  1  2  3  4  5  ...  12  13  14  15  پسین »

Farhad Mehrad | فرهاد مهراد


مرد

 

درود


درخواست ایجاد تاپیک در تالار موسیقی ایرانی را دارم


نام تاپیک: فرهاد مهراد | Farhad Mehrad





آپلود سنتر : solidfiles.com



کلمات کلیدی: دانلود فول آلبوم فرهاد مهراد + بیوگرافی فرهاد مهراد + دانلود موزیک ویدئو فرهاد مهراد + دانلود آهنگ های فرهاد مهراد + دانلود آلبوم های فرهاد مهراد + متن آهنگ های فرهاد مهراد + دانلود فول آلبوم + دانلود آهنگ + دانلود آلبوم + دانلود موزیک ویدئو + دانلود فول آلبوم + متن آهنگ
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
«فـــــــــهــــــــــرســــــــــتـــــــــــ»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
بـــیـــوگـــرافـــیــــــــــ


Official Website

Facebook

ترانه‌شناسی

  • زادروز : ۲۹ دی ۱۳۲۲ تهران
  • درگذشت : ۹ شهریور ۱۳۸۱ پاریس
  • پیشه : خواننده، آهنگ‌ساز ، نوازنده
  • سبک : موسیقی پاپ فارسی، راک ایرانی و نوازنده سازهای پیانو و گیتار
  • لقب : ری چارلز ایران
  • سال های فعالیت : ۱۳۴۲-۱۳۵۷ ، ۱۳۷۲-۱۳۸۱

فرهاد مِهراد (۲۹ دی ۱۳۲۲ در تهران — ۹ شهریور ۱۳۸۱، پاریس) معروف به فرهاد؛ خواننده، آهنگ‌ساز و نوازندهٔ پاپ راک اهل ایران بود.اصالت او به شهر لنگرود گیلان باز می گردد.

وی از خوانندگان صاحب‌ نام راک ایرانی بود که نخستین آلبوم راک اند رول انگلیسی ایران را منتشر کرد.

آنچه او را از دیگر همدوره‎ای هایش متمایز می‎کند، خواندن ترانه‎های اجتماعی است که در موسیقی او متبلور شده‎است. این عنصر در مضامین تمامی ترانه‌های او کاملاً به چشم می‌خورد.

همچنین او را به عنوان یکی از سیاسی‌ترین خوانندگان ایران نیز می‌شناسند. وی در اوایل دهه ۱۳۵۰ ترانه هایی با مضامین سیاسی، انتقادی می‌خواند و در زمستان ۱۳۵۷ ترانه انقلابی «وحدت» را خواند،اما پس از انقلاب تا سال ۱۳۷۲ از ادامه کار منع شد.

از معروف‌ ترین آهنگ‌های او می‌توان به «مرد تنها»، «جمعه»، «آیینه‌ها»، «خسته»، «اسیر شب»، «هفته خاکستری»، «شبانه۱و۲»، «گنجشکک اشی مشی»، «کودکانه»، «سقف»، «آوار»، «وحدت»، «نجواها»، «کوچ بنفشه‌ها»، «برف»، «مرغ سحر»، «گل یخ»، «شب تیره» و... اشاره کرد. وی آهنگ‎هایی نیز به زبان‎های غیرفارسی دارد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
کودکی و نوجوانی



فرهاد مهراد در ۲۹ دی ماه سال ۱۳۲۲ در تهران متولّد شد. پدرش کاردار وزارت خارجهٔ ایران در کشورهای عربی بود. علیرضا امیرقاسمی مالک و مجری تلویزیون تپش خواهرزاده وی می باشد. او که کوچک‌ترین عضو خانواده بود، خصوصیّات رفتاری اش به گونه‌ای با هم‌سالانش متفاوت بود که از دید دوستان و آشنایان و خانواده به مقلّد بزرگسالان تشبیه می‌شد. سه‌ساله بود که گرایش ویژه‌اش به موسیقی باعث شگفت اطرافیان شد، به طوری که از او دیده می‌شد ساعت‌ها در پشت اتاق برادرش مشغول گوش دادن به تمرینات ویلن او و دوستانش شود، که به گفتهٔ خود وی: «با وجود اینکه نمی‌دانست این صداها چیست امّا گوش او از همان کودکی با موسیقی آشنا می‌شد.» بعد از اینکه علاقه وی به موسیقی توسط دوست برادرش مورد توجّه قرار می‌گیرد، خانواده‌اش را ترغیب به فراهم نمودن سازی برای او می‌کند. به هر ترتیب یک ویلن سل برای او تهیه شده و سرآغازی برای یادگیری دانش موسیقی وی می‌شود. امّا مدّت زمان یادگیری او بیشتر از سه جلسه دوام نمی‌آورد و دستگاه می‌شکند؛ که وی بعدها دربارهٔ آن حادثه اینچنین می‌گوید: «به هر حال سازی تهیه می‌شود و سپس توسط همان‌هایی که تهیه شده بود شکسته می‌شود، که در آن لحظه ساز صد تکه و روح من نیز به همراه آن هزار تکه می‌شود.» پس از آن واقعه باز هم تنها دلخوشی او گوش سپردن به همان تمرینات موسیقی برادر بزرگ و داشتن ساز هم تبدیل به یکی از محالات می‌شود.در دوران مدرسه پی به علاقه و توانایی‌اش در رشته‌های ادبیات فارسی و زبان انگلیسی می‌برد و در کنار موسیقی دل به این دو رشته سپرده و تبدیل به دیگر دغدغه‌هایش می‌شود و او را مایل به ادامه تحصیل در رشته ادبیات می‌کند؛ ولی با مخالفت عموی بزرگ که در غیاب پدر سرپرستی خانواده را برعهده داشت روبرو شده و مجبور به ادامه تحصیل در رشتهٔ طبیعی می‌شود؛ نتیجهٔ علاقمند نبودن به این رشته و دروس آن دلیلی بر ترک تحصیل او در کلاس یازدهم می‌شود.

آغاز فعالیّت هنری با کار نوازندگی



بعد از ترک تحصیل به دنبال علاقهٔ دوران کودکی، یعنی نوازندگی و کار موسیقی رفته و به دلیل اجازهٔ نداشتن ساز از سوی پدر خانواده، برای یادگیری نواختن به خانهٔ دوستان و همسایگان ارمنی خود می‌رود تا بتواند از سازهایی که در منزل آنها بود استفاده کند. زیرا به گفته وی: «ارمنی‌ها در آن دوران نسبت به خانواده‌های دیگر آزاد تر بوده و انواع موسیقی‌های جهان را گوش می‌دادند و همچنین سازهایی نیز در منزل خود داشتند.» به این ترتیب به صورت خودآموز نوازندگی را یاد می‌گیرد و چندی بعد توسط همان هم محلی‌های ارمنی، گروه چهار بچه جن (به انگلیسی: The four elfs) را تشکیل می‌دهد و در آن گروه به کار نوازندگی و اجرای برنامه در کلاب‌های گوناگون مشغول می‌شود. چندی بعد این گروه برای اجرای برنامه‌ای که توسط مدیریت هتل خورشید که برای کارکنان باشگاه شرکت نفت ترتیب داده شده بود راهی اهواز می‌شود. در اجرای شب اوّل برنامه، رهبر ارکستر به علّت عدم حضور خواننده گروه از وی می‌خواهد که علاوه بر نوازندگی به عنوان خواننده نیز گروه را همراهی کند و او نیز با یکبار دوره کردن متن ترانه و آهنگ، برنامه را به روی صحنه می‌برد.(وی در اَدا کردن درست واژگان و عبارات حساس بود و همچنین اطلاعات جامعی در رابطه با موسیقی جهان داشت. همین امر باعث می‌شد که وقتی ترانه‌ای را به زبانی دیگر و از آهنگ‌های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی و... به آواز درآورد کمتر کسی باور کند که به زبان دیگری تکلّم دارد) چنین وسواسی برای گروهی که به زبان‌های ارمنی و انگلیسی برنامه اجرا می‌کردند مفید واقع شده و برای اجرای خوبشان مورد استقبال قرار می‌گیرند و مدّت اجرای برنامه نیز برای چند شب متوالی تمدید می‌شود. همچنین به گفته منوچهر اسلامی، نوازنده ترومپت و عضو سابق گروه بلک کتس: «وی چون از کودکی به منزل دوستان ارمنی خود برای بهره‌گیری از سازهای آنان بصورت پنهانی در آمد و شد بود کاملاً به زبان ارمنی نیز تسلّط داشت.»
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
شروع همکاری با گروه بلک کتس به عنوان خواننده و نوازنده گیتار و پیانو



مدّتی بعد وی از آن گروه جدا شده و به صورت مستقل فعالیّت‌هایش را در زمینه موسیقی آغاز می‌کند و در اوّلین قدم در سال ۱۳۴۲ به برنامه‌ای تلویزیونی، تحت عنوان (واریته استودیو ب) می‌رود و در آنجا نیز آهنگ‌های غیر فارسی را اجرا کرده و طرفدارانی می‌یابد. از این رو یعنی بعد از دیده شدن در این برنامه و مورد توجّه قرار گرفتن توسط مخاطبین، چندی بعد از وی برای اجرای برنامه در کنسرت بزرگی به مناسبت سالروز محمدرضاشاه پهلوی که توسط مدیریت (مجله اطلاعات جوانان) در استادیوم امجدیه صورت گرفته بود دعوت می‌شود و او در آن کنسرت نیز چند ترانه غیر فارسی را با گیتار می‌نوازد و می‌خواند و مورد استقبال مردم و تماشاچیان قرار می‌گیرد. از قضا در این کنسرت، ویدا قهرمانی هنرپیشه سینما که به همراه همسرش مالک رستوران کوچینی بودند نیز حضور داشت و به دلیل اجرای زیبای وی او را به گروه بلک کتس که هر شب در رستوران کوچینی برنامه داشتند معرفی می‌کند. از سال ۱۳۴۵ همکاری او با بلک کتس آغاز می‌شود و در آنجا به دلیل اجراهای انگلیسی‌اش که به گفته دوستان و مخاطبانش از اجرای اصل آهنگ نیز بهتر بود، به گونه‌ای که آمریکایی‌های مقیم ایران به رزرو صندلی‌های جلو برای نزدیک بودن به وی سر و دست می‌شکستند به «فرهاد بلک کتس» معروف شده و حتّی توسط نشریات آن زمان و افرادی که از مخاطبان او در کوچینی بودند، لقب «ری چارلز ایران» را نیز می‌گیرد.[۲۰]او در این گروه به خواندن آوازهایی از گروه‌های معروف موسیقی آن زمان از جمله بیتل‌ها و خوانندگان سرشناسی مانند: الویس پریسلی، ری چارلز،تام جونز و... می‌پردازد. منوچهر اسلامی عضو سابق و نوازنده ترومپت در گروه بلک کتس از وی به عنوان پایه اصلی این گروه یاد می‌کند و می‌گوید: «او با آنکه نت نمی‌دانست و موسیقی را از راه گوش و به صورت تجربی آموخته بود نیاز چندانی به تمرین نداشت و با یکبار زمزمه کردن ترانه‌های انگلیسی صدا و سازش را با اعضای گروه هماهنگ می‌کرد و در واقع به احترام سایر اعضا به جلسات تمرین می‌آمد.» همچنین ابی دیگر خواننده پاپ که در آن زمان هنوز فعالیّت حرفه‌ای خود را بصورت جدی آغاز نکرده بود به مدّت دو سال با گروه بلک کتس همکاری کرد که همیشه از این دو سال و در کنار فرهاد مهراد بودن به نیکی یاد می‌کند و آن دو سال را به عنوان یک دوره آموزشی قلمداد کرده و می‌گوید: «هر آنچه که در آواز خواندن یاد گرفته‌ام مدیون فرهاد هستم.»همچنین از سوی مردم بر دیگر خواننده پاپ فریدون فروغی نیز در اوایل فعالیّت هنری اش به دلیل تأثیر پذیری از فرهاد مهراد خرده گرفته می‌شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
اجرای اوّلین ترانه به زبان فارسی در دوبله یک فیلم



فرهاد، منوچهر اسلامی، شهبال شب پره و هامو در کوچینی

در همین زمان، یعنی در اوج فعالیّت بلک کتس بود که استاد علی کسمایی مدیر دوبلاژ، ملقّب به پدر دوبله ایران به دنبال صدایی برای ترانه (With a little bit luck)(به فارسی: با یه کمی شانس) برای فیلم انگلیسی بانوی زیبای من می‌باشد و با توجه به معروف شدن فرهاد مهراد در کلاب کوچینی و معرفی وی از سوی تورج نگهبان او را به عنوان صدای دوبله کننده این ترانه انتخاب می‌کند؛ و در واقع این ترانه اولین ترانه‌ای است که وی آن را به زبان فارسی می‌خواند. چندی بعد وی از بلک کتس جدا شده و برای دیدار خواهرش به انگلستان می‌رود. امّا سفری که قرار بود دوماهه باشد بیش از یک سال به طول می‌انجامد. در این سفر وی برای کسب درآمد مدّتی را به اجرای برنامه در کلاب‌های لندن می‌پردازد که یکی از تهیه کنندگان مطرح انگلیسی با شنیدن آواز او انتشار آلبومی را به زبان انگلیسی به وی پیشنهاد می‌کند، ولی به دلیل بیماری و مشکلات شخصی انتشار آلبوم در حد حرف باقی می‌ماند. پس از بازگشت به ایران وی اوّلین اجرای موسیقی خود را در هتل ریمبو در خیابان ایرانشهر تهران اجرا می‌کند و سپس برای مدّت کوتاهی به اجرای برنامه در رستوران کوچینی ادامه می‌دهد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
آغاز فعالیّت حرفه‌ای با اجرای ترانه‌ای نوین در اوّلین موسیقی متن فیلم



در سال ۱۳۴۸ وی توسط اسفندیار منفردزاده که در آن زمان به دنبال صدای جدیدی برای ترانهٔ «مرد تنها» (با آهنگی از خودش و شعری از شهیار قنبری) برای فیلم رضا موتوری (به کارگردانی مسعود کیمیایی) بود انتخاب می‌شود و پیشگام از خوانندگان دیگر، سرآغازی برای اجرای ترانه‌ای نوین با مضمونی اجتماعی در اوّلین موسیقی متن فیلم می‌شود. در ابتدا وی به دلیل آنکه از اوّلین اجرای فارسی خود در فیلم (بانوی زیبای من) رضایتمند نبود شرط می‌کند در صورتی که بعد از اجرا از نتیجه کار راضی نباشد منفردزاده آهنگ را پاک کرده و منتشر نسازد. امّا بعد از اتمام کار از نتیجه بدست آمده ابراز رضایت می‌کند و این ترانه در سال ۱۳۴۹ هم‌زمان با اکران فیلم به شکل صفحهٔ موسیقی منتشر شده و تبدیل به پر فروش ترین‌ها می‌شود. زیرا به گفته خود او: «تنها مایل به اجرای ترانه‌هایی بود که بتواند آنها را حس کند و زبان حال او باشد و یا اینکه دارای پیام و بیانگر معضلی از اجتماع باشد.»

بعد از این ترانه در سال ۱۳۵۰ ترانهٔ «جمعه» (کار منفردزاده و قنبری) را برای فیلم خداحافظ رفیق (به کارگردانی امیر نادری) می‌خواند و باز هم مورد توجّه قرار گرفته و به عنوان صدای اعتراض شناخته می‌شود. بعد از آن یعنی در همان سال ترانه آیینه‌ها (کار شماعی زاده و اردلان سرفراز) را باز هم با متن ترانه‌ای متفاوت با ترانه‌های آن دوران اجرا می‌کند و دارای سبک خاصی در موسیقی با مُهر و امضای کاری خود شده و همچنین باعث ترغیب خوانندگان دیگر به اجرای ترانه‌های اینچنینی می‌شود. بعد از اجرای موفقیت آمیز این آهنگ و استقبال مردم از این نوع موسیقی پاپ با ترانه‌ای متفاوت، دلیلی بر همکاری دوباره این گروه سه نفره متشکل از خواننده و ترانه سرا و آهنگساز می‌شود تا آهنگ دیگری نزدیک به مضمون ترانه آیینه‌ها بنام مرداب برای وی ساخته و با صدای او تمرین شود. خسرو لاوی مسئول انتشار کارهای قبل از انقلاب این هنرمند در مستند (جمعه‌های فرهاد) در این رابطه می‌گوید: «این آهنگ در ابتدا برای صدای فرهاد ساخته و تمرین شده بود و در آخرین اجرای تمرینی این کار نیز خود من حضور داشتم و شاهد تمرین این آهنگ توسط فرهاد بودم و باید بگویم هنگامی که فرهاد پشت پیانو می‌نشیند و شروع به نواختن این آهنگ و خواندن آن می‌کند از زیبایی آن اثر مو بر تنم سیخ می‌شود و می‌گویم که این کار می‌تواند یکی از بهترین کارهای فرهاد شود که متأسفانه بعد از این اجرا به دلایلی که هیچگاه مشخص نشد آهنگساز کار، خود تصمیم به اجرای ترانه را می‌گیرد و اجرا با صدای فرهاد منتفی می‌شود.» منوچهر اسلامی می‌گوید: «افراد دور و بر فرهاد آدم‌های خیرخواهی نبودند، البته به جز سرپرست گروهی که فرهاد کارش را با او در کوچینی آغاز کرده بود، چون او استعداد و توانایی فرهاد را کاملاً می‌شناخت. فرهاد هم از لحاظ روحی بسیار آسیب پذیر بود و نمی‌توانست خیلی چیزها را تحمّل کند.» پس از آن و در سال ۱۳۵۱ ترانهٔ «خسته» کاری از (تورج نگهبان و محمد اوشال) را برای فیلم زنجیری به آواز در آورد و در سال‌های بعد نیز ترانه‌های اسیر شب، شبانه ۱ و ۲، هفته خاکستری، گنجشکک اشی مشی، سقف، آوار، کودکانه، وحدت و نجواها را تا قبل از انقلاب سال ۵۷ به اجرا در می‌آورد. همچنین به دلیل گزیده کار بودن وی، آثار او در یک دوره فعّال نه ساله، یعنی از اجرای اوّلین آهنگ (مرد تنها) در سال ۱۳۴۹ تا آخرین اجرای وی تا انقلاب یعنی (نجواها) در سال ۱۳۵۸ مجموعه آثار او تنها به سیزده کار می‌رسد، زیرا وی کاری را که از لحاظ محتوایی مناسب نمی‌دانست اجرا نمی‌کرد و اعتقادی نیز به همیشه در صحنه بودن یک هنرمند تحت هرگونه شرایطی و با ارائه دادن هر نوع کاری نداشت و علّت اینکه با شمار زیادی از افراد سرشناس آن دوران در زمینه شعر و موسیقی کار کرد امّا در مجموع نوعی وحدت و یکپارچگی در محتوای آثار وی دیده می‌شود نیز به همین دلیل می‌باشد. وی همچنین در اواخر دهه ۱۳۵۰ با پوران گلفام ازدواج می‌کند که تا پایان عمر نیز با او زندگی کرد. تا سال ۱۳۵۷ و انقلاب ایران کنسرت‌هایی را در داخل و خارج از کشور برگزار کرد و یک روز بعد از انقلاب در ایران، یعنی در روز ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ سیاوش کسرایی ترانهٔ وحدت را به اسفندیار منفردزاده می‌سپارد و در همان روز صدای فرهاد در ستایش آزادی و آزادگی در تلویزیون ملّی طنین انداز می‌شود که در واقع اوّلین خواننده‌ای بود که صدایش بعد از انقلاب نیز شنیده می‌شد. امّا پس از انقلاب مدّت‌ها از کار منع گردید تا سرانجام در سال 1373 آلبوم خواب در بیداری از وی منتشر شد که چند ترانهٔ فارسی و چند ترانهٔ انگلیسی را به همراه داشت. در این آلبوم وی تنها با نواختن یک آلت موسیقی، یعنی پیانویی که خود آن را می‌نواخت آهنگ‌سازی ترانه‌های فارسی و انگلیسی اش را برعهده گرفته بود که برای اوّلین بار چنین شیوه‌ای که آهنگ یک اثر موسیقی با ساده ترین شکل خود، یعنی نواختن تنها یک ساز مانند پیانو یا گیتار به اجرا درآید توسط او صورت گرفت که در اجراهای کنسرتی اش نیز پایدار ماند. در سال ۱۳۷۴ نیز اوّلین کنسرت بعد از انقلاب خود را در کلن آلمان اجرا کرد که اوّلین کنسرت پاپی که بعد از انقلاب مجوز اجرا در خارج از کشور را گرفت محسوب می‌شد. در سال ۱۳۷۶ آلبوم وحدت وی نیز توسط فردی ناشناس منتشر شد که شامل ترانه‌های دههٔ ۱۳۵۰ او بود. همچنین در سال ۱۳۷۷ نیز توانست در هتل شرق تهران کنسرتی را اجرا کند و آلبوم برف را نیز منتشر کرد.[
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
مرد

 
مرگ



پس از انتشار آخرین آلبوم وی بنام «برف»، او درصدد تهیه آلبومی با نام «آمین» بود که ترانه‌هایی از کشورها و زبان‌های مختلف را در بر می‌گرفت. امّا از سال ۱۳۷۸ بیماری او شدّت گرفت. وی به بیماری هپاتیت سی مبتلا بود و در نتیجهٔ عوارض کبدی ناشی از آن در خرداد ۱۳۸۱ برای درمان به لیل فرانسه رفت و در ۹ شهریور همان سال پس از مدّتی اغما در بیمارستان، ساعت ۱ صبح روز شنبه در سن ۵۹ سالگی درگذشت و در ۱۳ شهریور در گورستان تیه (قطعه ۱۱۰، ردیف ۷، سنگ ۲۳) در پاریس دفن شد. پس از درگذشت او مجموعه آثار و فیلم‌های مستندی چون «آمین»، «برف» و «جمعه‌های فرهاد» از او منتشر شد.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
موزه خانهٔ فرهاد



در سال ۱۳۹۱ به کوشش همسر این هنرمند، موزه‌ای از وسایل شخصی او تحت عنوان «خانهٔ فرهاد» در موزه سینما واقع در تهران، خیابان ولیعصر (پهلوی سابق) باغ فردوس دایر گردید تا میزبان دوستداران این هنرمند باشد. خانه‌ای که در سالن سه به این هنرمند اختصاص داده شده است و گوشه دنجی است که در آن صدای وی رساتر از هرجای دیگری به گوش می‌رسد و در این گوشه دنج بخشی از آثار به جامانده از او، از جمله: عبای شکلاتی، شال گردن سیاه که وی در بسیاری از اجراهایش بر گردن داشت، بخشی از کتابخانه شخصی اش به چشم می‌خورد. همچنین عینک، ساعت، پیانو، گیتار و دست نوشته‌هایی با خطی خوش و همچنین قرآن شخصی اش بخش دیگری از آثار موجود در این موزه است که در این خانه به نمایش گذاشته شده است. پشت این خانه، حیاط قدیمی و زیبایی با کاشی و حوض آبی ساخته شده که صدای این هنرمند را با موسیقی آب می‌آمیزد و گل‌های شمعدانی و یاس‌های سفید که فضا را پر کرده است. همسر این آوازخوان درباره به یادگار گذاشتن خانهٔ فرهاد در موزهٔ سینما می‌گوید: « اینجا خانه واقعی فرهاد است. اینجا فرهاد را احساس می‌کنم و امیدوارم روزی چه باشم و چه نباشم اینجا خانهٔ فرهاد باقی بماند و دوستداران او به اینجا بیایند و خاطراتشان را تجدید کنند.» همچنین باید خاطر نشان کرد که طراحی و اجرای خانهٔ فرهاد را بهروز غریب پور کارگردان تئاتر و سینما انجام داده است.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  
مرد

 
جایگاه شعر و ترانه از نگاه فرهاد



آخرین اثر فرهاد در قبل انقلاب ترانه نجواهابا دستخط خودش در موزه خانه فرهاد

با تأمل در ترانه‌های این هنرمند، نکته‌ای که بیش از هر چیز نظر شنونده را به خود جلب می‌کند، جایگاه شعر و ترانه از دیدگاه اوست. وی به درک و فهم شعر بسیار معتقد بود. حس شعر و مفهوم آن را به خوبی در می‌یافت و به ترانه‌ای که انتخاب می‌کرد اعتقاد داشت. درک حس واژگان و ضرباهنگ آنها و نحوه ادای آکسان‌ها و ویبراسیون‌ها جهت تبلور حس کلمات و مفهوم ترانه در آثار به جای مانده از او قابل تأمل است. شهیار قنبری ترانه سرا می‌گوید:

«فرهاد در کنار نوازندگان، نه دورتر از نفس‌های واروژان و اسفندیار، کلمه‌هایم را می‌گریست.»
تمام ترانه‌هایی که وی حاضر به اجرای آنها شد از زبان حال خود و به نوعی از زبان حال مردم و جامعه بود. به عارف قزوینی ارادت داشت و او را اوّلین شاعری می‌دانست که شعرهای اجتماعی گفته است. وی به اشعار دیگر بزرگان عرصه شعر و ادب نیز توجه داشت. قصیده طولانی «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» سروده مهدی اخوان ثالث را با دادن تغییراتی از خود و «کوچ بنفشه‌ها» سروده دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی را با تغییراتی از خود به عنوان ترانه‌هایی برای اجرا انتخاب کرد. همچنین وی به آثار ادبیات کلاسیک مغرب زمین نیز توجّه داشت و از جملهٔ آنها اجرای «ریچارد دوم» اثر ویلیام شکسپیر با ترجمه دکتر حسین الهی قمشه‌ای بود. نگاه متعهدانه و مسئولانه او به شعر و ترانه، رسالت حرفه‌ای و در حقیقت قداست موسیقی را از منظر وی هویدا می‌ساخت. موسیقی برای او مقدّس بود و از طریق تغنّی و ترنّم به خدا می‌رسید. موسیقی از دیدگاه او عارفانه بود نه مطربی و بدین جهت موسیقی را برای دگرگونی و تبلور روح طلب می‌داشت. او با موسیقی پروردگارش را راز و نیاز می‌کرد. یک حس عمیق عبودیّت و عرفان که از علاقه و عشق او به موسیقی مذهبی در سبک کلاسیک مغرب زمین ریشه گرفته بود. وی به ملودی و موسیقی خوب اعتقاد داشت ولی نه به گونه‌ای که گوش شنونده را از توجّه به کلام منحرف سازد. صدای او بیانگر غم و اعتراضش بود و به قول دکتر الهی قمشه‌ای وی هیچ دریچه‌ای را به روی خود نبست و آن فریاد، فریادی بود که از تمام وجودش بر می‌خاست. فریاد وی، فریاد عشق و انسانیّت بود و عاقبت همانگونه که دوست داشت در تابستان برای همیشه رفت و گرم و زنده بر شن‌های تابستان زندگی را بدرود گفت.اگر ترانه‌های غالب آن روزگار را می‌شد در خشم و حزن خلاصه کرد، صدای وی جز این‌ها القاکنندهٔ مجموعهٔ متنوعی از حس‌ها بود: از وحشت و تردید تا حماسه. وسواس او در گزینش شعرها و خوانش هوشمندانه‌اش از آن ترانه‌ها نقطه عزیمت او برای یکه‌سواری و جدا شدن از جمع هم‌قطارانش بود. مهم‌تر از این‌ها یکپارچگی و همگونی معنایی بی‌نظیری است که در مجموعهٔ کارهای او قابل‌رهگیری است؛ از آن ترانه‌های انگلیسی‌زبان آغازین تا آلبوم برف. این یکدستی و پیوستگی در مجموعه آثار هم‌نسلانش ابداً به چشم نمی‌خورد و گاه با عدم‌تجانس حیرت‌انگیزی روبه‌رو می‌شویم. رویکرد متنوع و اندیشیدهٔ وی به ادبیات را در ترانه‌هایش براساس آثاری از خیام، نیما، شاملو، خویی، اخوان ثالث، شفیعی کدکنی و متون ادبی غرب و شرق (از شکسپیر تا متون روسی) می‌توان دریافت. ترانه‌های او فارغ از فرمالیسم و سانتی‌مانتالیسمِ غالب موسیقی پاپ دههٔ پنجاه علاوه بر بازتابی از عصیان و نقد اجتماعی، نگاهی فلسفه‌جویانه و هستی‌شناسانه دارند. او به‌خوبی بر آنچه می‌خواند واقف بود و کارهایش نسبتی آشکار با اندیشه‌ای مشخص و هیجان‌گریز داشت. راز پایداری تمامی آثارش هم جز این نمی‌باشد و به گونه‌ای مصداق ترکیب دل‌نشین و حزن‌انگیز «جوانی بدون جوانی» بود.
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
     
  ویرایش شده توسط: sepanta_7   
صفحه  صفحه 1 از 15:  1  2  3  4  5  ...  12  13  14  15  پسین » 
موسیقی ایرانی

Farhad Mehrad | فرهاد مهراد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA