ارسالها: 1782
#802
Posted: 21 Apr 2018 22:38
saeed_tahranchi: سلام مای فرنز
سلام و صلوات بر پوسی من
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 1782
#805
Posted: 13 Jul 2018 01:31
king_tigers: یادش بخیر وژدانن چقدر اینجا گردوخاک کردیما
اون سینای لش با اون پراک وای وای
جوون بودیم و جاهل جون داداش
ناموسا یادش بخیر
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 1782
#806
Posted: 13 Jul 2018 10:09
king_tigers: Evil_Dead
چطوری تو
میبینم که زنده ای
اونجام تو اونجات
سبک کل کل م رو عوض کردم مودب شدم
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 145
#808
Posted: 12 Nov 2018 18:48
Khashayarshad
ی نفرو دیدم گف برو ب خشایار جونم بگو دوس دخترت منم
دود اگر بالا نشیند کسرشأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
ارسالها: 8967
#809
Posted: 1 Jan 2019 10:44
مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پركاه بر شاش خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتی میراند و میگفت: من بکن علم دريانوردی و كشتیرانی خواندهام. در اين كار بسيار تفكر كردهام. ببينيد اين دريا و اين كشتی را و مرا كه چگونه كشتی میرانم. او در ذهن کیری خود بر سر دريا كشتی میراند آن شاش خر، دريای بیساحل به نظرش میآمد و آن برگ كاه كشتی بزرگ, زيرا آگاهی و بينش او اندک بود. جهان هر كس به اندازه ذهن کیری خود اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس کوسخول است. و ذهنش به اندازه درک کیر و شاش الاغ و برگ كاه.
#تلنگر
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم