ارسالها: 1095
#351
Posted: 26 Apr 2012 05:40
بوی ترشیدگیامروز که سوار تاکسی شدم ،یکی از دوستای دوره راهنمایی را اتفاقا در تاکسی دیدم همراه با یه پسر بچه 8-9ساله .برای اینکه حرفی زده باشم پرسیدم:پسر خواهرته ؟دوستم ابروهایش را بالاانداخت و با نگاه عاقل اندر سفیهی گفت «نه بابا. پسر خودمه »من هم متعجبانه پرسیدم :واقعا .مگه عروسی کردی ؟ دوستم هم با افتخار تمام گفت :آره .یه بار عروسی کردم طلاق گرفتم .این از ازدواج دوممه .تو دلم گفتم «ما تو یکی ش موندیم ،بعضی دوتا دوتا ...»
پ .ن :بلند شم پنجره ها رو باز کنم .بوی ترشیدگی !عجیبی خونه را گرفته
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#354
Posted: 26 Apr 2012 05:53
زنها مثل چی هستن ؟زن ها مثل توپ هستند :18ساله توپ فوتبال -22نفر دنبالشن 25 ساله توپ والیبال 12نفر دنبالشن 35ساله توپ پینگ پنگ 2نفر دنبالشن 40ساله توپ گلف 1نفر دنبالشه 55ساله توپ هفت سنگ !همه ازش فرار میکنن
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#355
Posted: 26 Apr 2012 06:01
دختری با مادرش در رختخواب
درددل می کرد با چشمی پر آب
گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست
گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟
روی دستت باد کردم مادرم!
سن من از بیست وشش افزون شد
دل میان سینه غرق خون شد
هیچ کس مجنون این لیلا نشد
شوهری از بهر من پیدا نشد
غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته!
مادرش چون حرف دختش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت:
دخترم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن
این همه شوهر یکی را تور کن!
گفت دختر مادر محبوب من!
ای رفیق مهربان و خوب من!
گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و با وقارم هر کجا
کی نگاهی می کنم بر یک پسر
مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با سعیدویاسر وایضا صفر
با سه تاشان رفته بودم سینما
بگذریم از مابقی ماجرا!
یک سری هم صحبت صادق شدم
او خرم کرد آخرش عاشق شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید
مصطفای حاج علی اصغر شله
یک زمانی عاشق من شد،بله
بعد جعفر یار من عباس بود
البته وسواسی وحساس بود
بعد ازآن وسواسی پر ادعا
شد رفیقم خان داداش المیرا
بعد او هم عاشق مانی شدم
بعد مانی عاشق هانی شدم
بعدهانی عاشق نادر شدم
بعد نادر عاشق ناصر شدم
مادرش آمد میان حرف او
گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!
گرچه من هم در زمان دختری
روز و شب بودم به فکر شوهری
لیک جز آن که تو را باشد پدر
دل نمی دادم به هرکس اینقدر
خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی
واقعا که پوز مادر را زدی
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1784
#356
Posted: 26 Apr 2012 06:24
شباهت پسرا با خط تالیا:
۱- خیلی ارزون هستن.
۲- زیاد اعتبار ندارن.
۳- دل خوش کن هستن.
۴- کلاستو اساسی میارن پایین.
۵- مال بد بیخ ریش صاحبش......
با پوزش از خدمت آقایون
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 1784
#357
Posted: 26 Apr 2012 06:37
شباهت پسرا با سوسک
۱- کثیفن
۲- سیاهن
۳- ترسوان
۴- تو کوچه ها ولن
۵- بی عرضه ان
۶- از سر و کول دخترا بالا میرن
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 1095
#358
Posted: 26 Apr 2012 06:59
شباهت دخترها با سوسک
هر جفتشون مزاحمن..
چندش آورن...
خوراکشون دمپائیه..
از تاریکی خوششون میاد.
جیر جیر میکنن..
شبها میان بیرون..
همه جا سرک میکشن..
جمعیتشون روز به روز زیاد میشه
همه جا پیدا میشن..
هیچ سمی نمیکشتشون..
انواع مختلف دارند.
بهشون دست بزنی فرار میکنن.
جفتشون از نعمت فکر محرومند
از هر دو تاشون باید ترسید !!
هر دو تاشون شاخکای تیزی دارن
هر دوتاشون بی تقصیرند خوب چی کنند ...
از اول همین جوری خلق شدن
احتمالا اون اول هم ....که اینو انتخاب کردن
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 6216
#359
Posted: 26 Apr 2012 07:52
این مطلبو بخونین به عمق فاجعه پی ببرین
مامان، اجازه هست ابروهامو بر دارم؟
-مامان: نه
-مامان، اجازه هست موهامو زیتونی کنم؟
-مامان: نه
-مامان، اجازه هست تنیک صورتی بپوشم؟
.-مامان: نه
-مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم؟
-مامان: نه
-مامااااان یعنی چی من 18 سالم شده ها
.
.
.
-مامان: اَاّه سیاوش، خفه میشی؟یا خفت کنم...!!
نچ....نچ...نچ...نچ....
تو رو خدا می بینین پسرای امروزی چی جورررین...!!!
واقعااااااا خجالت داره......
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 6216
#360
Posted: 26 Apr 2012 07:58
یعنی در این حدددد.......!!!!!
گفتگوی دو دختر پای تلفن:
سلام عشقم. قربونت برم. چطوری عسل؟.... فدات شم....گنجشک
کوچولوی خودمی.... باشه منتظرم... می بینمت خوشگم..... بوس
بوس بوس
گفتگوی دو پسر پای تلفن:
چاکرممم بگووو.... بنال دیگه خوابم میاد.... زر مفت نزن ...بوزینه
مگه نگفتی
ساعت چهار میای؟ ..د گمشو راه بیفت دیگه...
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....