انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شعر و ادبیات
  
صفحه  صفحه 7 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7

کارو


مرد

 
آغوش


به آغوشم فشردم! گفت مُردم
چه لذت‌ها که از آغوش تو بُردم!
شبی دیگر در آغوش دگر بود
خدایا کاش کمتر می‌فشردم
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
مرد

 
سرشک


پرسیدم از سرشک، که "سرچشمه‌"ات کجاست؟
نالید و گفت: "سر" ز کجا "چشمه" از کجاست؟
لبخند لب ندیدهٔ قلبم که پیش عشق
هر وقت دم ز خنده زدم، گفت: نابجاست
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
مرد

 
سوز و ساز


یک بحر سرشک بودم و عمری سوز
افسرده و پیر می‌شدم روز به روز
با خیل گرسنگان چو همرزم شدم
سوزم همه ساز گشت و شامم همه روز
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
مرد

 
پریشانی


از بس کف دست بر جبین کوبیدم
تا بگذرد از سرم، پریشانی من
نقش کف دست! محو شد، ریخت به هم
شد چین و شکن، به روی پیشانی من
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
مرد

 
آثار شب زفاف


من زادهٔ شهوت شبی چرکینم
در مذهب عشق، کافری بی دینم
آثار شب زفاف کامی است پلید
خونی که فسرده در دل خونینم
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
مرد

 
سرشک بخت


دردا که سرشک بخت شوریدهٔ من
چون حسرت عشق، مرده بر دیدهٔ من
اشکم همه من! اشک تو چون پاک کنم
ای بخت ز قعر قبر دزدیدهٔ من
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
مرد

 
خدا


یک روز که مرده بودم اندر خود زیست
گفتم به خدا، که این خدا، در خود کیست؟
گفتا که در آن خودی که سرمایهٔ هست
در سنگر عشق، جوید اندر خود نیست
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
مرد

 
احتیاج


گفتم: بگو به من، ای فاحشه! که داد به باد؟
شرافت و غرور تو را؟ ناله از دلش سر داد
کای احتیاج، زادهٔ زر، مادر فساد
لعنت به روح مادر معروفهٔ تو باد
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
مرد

 
غریب

هنگام پاییز
زیر یک درخت مُردم
برگ‌هایش مرا پوشاند
و هزاران قلب یک درخت
گورستان قلب من شد
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
  بازگفت    
  
صفحه  صفحه 7 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7 
شعر و ادبیات

کارو

رنگ ها Bold Style  Italic Style  Center Image Link  URL Link   List Insert YouTube video   
:up2::laugh::tease::-(:up::handshake::winking::flowers:بیشتر...

 
 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA