ارسالها: 77
#41
Posted: 23 Jun 2013 17:07
راه ابریشم
سلسله هَن : 206 ق م تا 211 میلادی این سلسله با اشكانیان همزمان بوده و پادشاهان این سلسله راه ابریشم را گسترش داده اند و سفیرانی به ایران و اروپا فرستاده اند در این دوره امتحانات ورودی برای انتخاب كادر مامورین است كه تا قبل از حكومت جمهوری در چین برقرار بود و به خانواده و طبقه نیز كاری نداشته است .كاغذ در این زمان 105 میلادی اختراع شد كه از چین به سمرقند و ایران و سپس به بغداد و اروپا رفت.
سلسله تانگ : 618 تا 906 میلادی ورود ادیان مختلف از جمله زردتشت – مانوی – اسلام و نیز اختراع صنعت چاپ در این دوره است و نیز چینی سازی در این سلسله جای خود را باز می كند و از اهمیت ظروف فلزی كاسته می شود.در مورد بناهای قدیمی پیش از تاریخ چین جزءدیواره های چینه ای و خانه های چوبی بطور ویران شده ای اثر دیگری بدست نیامده است احتمالاً بناهای پیش از تاریخ چین به علت اوضاع جغرافیایی چین چوبی بوده و به علت احتمال آتش سوزی و پوسیدگی از آنها نشانه ای بدست نیامده است .
معابد: چند نوع معبد در چین از زمانی كه دین بودایی در آنجا پا گرفت ساخته شده است كه به شرح ذیل می باشد.
1- معابد بودایی: پلان این معابد معمولاً مربع یا مستطیلی شكل است معبد در حیاط مربع یا مستطیلی شكلی محصور شده كه در اطراف دارای حجره هایی است كه مربوط به راهبان بودایی و طلاب می باشد این حیاطها دارای درهای بسیار بزرگی هستند كه در اطراف آنها مجسمه هایی مربوط به نگهبانان مخصوص بودا وجود دارد قیافه این مجسمه ها غالباً وحشتناك و همراه با سلاح هستند كه
كارشان از نظر اسطوره چینی دور كردن ارواح خبیث و شیاطین است جلو معبد اصلی كه محصور در حیات بزرگی است عود سوزها و میزهای نذورات قرار دارد و مركز اصلی بنا را معبد تشكیل می دهد كه شامل یك تالار اصلی و فضاهای بزرگ مربع و مستطیل شكل اطراف است و مصالح اصلی معابد قدیم كلاً چوبی بوده كه از بین رفته و معابد بعدی از سنگ و چوب ساخته شده است سقف بنا كلاً چوبی است منتهی با تزئینات بسیار زیاد و رنگهای مختلف و نقاشی های گوناگون، و بطور كلی كارهای هنری برجسته كاری چوبكاری و ستونهایی كه در معابد بكار رفته است به چند دسته تقسیم می شوندكه عبارتند از 1- پایه ها معمولاً ساده و بدنه ها غالباً استوانه ای شكل و جنس ستون از چوب یا سنگ است و سرستونها از نظر فرم ساده ولی از نظر تزئینات غنی هستند مهمترین كار روی ستونهای سنگی نقش های برجسته یا مشیك اژدها و سیمرغ است در تالار اصلی معابد مجسمه های مختلف از بودا و تجلّیات مختلف او بصورت بودای خندان و غیره دیده می شود در كنار بودا در دو طرف مجسمه های بودا ساتوها و نگهبانان بودا قرار دارند در جلو این مجسمه ها میزهای كنده كاری شده كه در روی آنها وسایل موسیقی سنتی چین و گلدان و شمعدانهاو نذورات قرار می گیرد مراسم داخل معبد و دعای راهبان بودایی هنگام طلوع آفتاب و ظهر و غروب انجام می شود.
2- عود سوزها:معمولاً ظروف فلزی سه پایه یا چهار پایه هستند كه در بالای آنها پوشش چتری شكل است هر بودایی هنگام ورود به معبد عود و مواد خوش بو را در آتش می ریزد . عمل زانو زدن در خارج از معبد اصلی و عمل تطهیر نیز صورت می گیرد.
3- پول سوزها : بناهای كوچكی هستند كه در معابد ساخته می شوند این بناها دارای بام چتری یا شیروانی شكل هستند كه محل خروج دود در سقف آنها تعبیه شده است بدنه پول سوزها تو خالی
است و زائرین كاغذهای مخصوص نذورات را از غرفه ها خریداری می كنند و به یاد اموات و یا نذر خود در پول سوزها می سوزانند
مهمترین عنصر معماری و تزئین در معابد مربوط به بام معابد است یا سقف معابد كه شیروانی شكل هستند و معمولاً چند طبقه كه با تكه های سفال یا چوب محافظت می شوند در بیشتر معابد در بالای بام كشتی چوبی به چشم می خورد كه از سمبل های هنر بودا است به معنی اینكه مردگان بوسیله این كشتی ها به ساحل نجات می رسند
نقوش تزئینی اژدها و سیمرغ – پیروان بودا و بعضی از حیوانات در بام معابد بطرز چشم گیری خودنمایی می كند و غالب این تزئینات را از شیشه های رنگی ساخته اند.
4- دروازه ها: بناهای چوبی یا سنگی بسیار زیبایی هستند كه معمولاً در جلو معابد تعبیه می شوند همان مشخصاتی كه در بالای بام معابد گفته شد بطور مختصر تر در بالای دروازه ها دیده می شوند و منظور این دروازها ازنظر مورد توجه است1- تسلط و دید فضای داخلی معبد از خارج و از خود معبد تماشای مناظر خارج از معبد 2- دور كردن ارواح خبیث و ممانعت از ورود آنها به داخل معبد

shadok
ویرایش شده توسط: baraaaaaaaaan
ارسالها: 77
#42
Posted: 23 Jun 2013 17:14
تاریخ وتمدن چین
چین باستان از تمدنی بسیار قدیمی برخوردار است. پیشینه این تمدن به بیش از هفت هزار سال پیش میرسد. تمدن چین یکی از قدیمیترین تمدنهای موجود و ادامهدار تاریخ بشریت است.
نخستین تمدنهای چین در حاشیه رودهای یانگ تسه و رود زرد شکل گرفت. یافتههای مربوط به 5000 سال پیش از میلاد، نشان میدهد که انسانهایی در دره یانگ تسه ساکن شده و به کشاورزی پرداختهاند. آنها آبادیهایی را پدید آوردند و برنج کاری را توسعه دادند، اما در دره رود زرد (خوانگ خه)، ارزن کاشته میشد، زیرا هوای شمال چین برای کشت برنج بسیار سرد بود. در این منطقه فرهنگی سر بر آورد که آن را به افتخار روستایی از استان خی نن، فرهنگ یانگ شائو نامیدهاند. زیرا در سال 1921 میلادی، بقایای سکونت انسانها در این منطقه به دست آمد. دوران اوج و شکوفایی این فرهنگ بین سالهای 3000 تا 5000 پیش از میلاد بود.
در اواسط قرن بیستم، باستانشناسان روستای 6000 ساله بانپو را از زیر خاک بیرون آوردند. در این منطقه، پایههای تعداد زیادی ساختمان، محلهای روشن کردن آتش، انبارهای مواد غذایی، ظروف سفالی و چندین گور حاوی اسکلت شناسایی شد. وجود ساختمان عمومی مدوری که خانههای مسکونی در اطراف آن قرار داشتند نیز حاکی از آن بود که زندگی گروهی-اجتماعی سازمان یافتهای در این منطقه وجود داشته است. طغیانهای عظیم دو رود یانگ تسه و خوانگخه، تمدنهای باستانی چین را از بین برد.

shadok
ویرایش شده توسط: baraaaaaaaaan
ارسالها: 77
#44
Posted: 23 Jun 2013 17:17
مصریان باستان
تقسیم بندی دوره های تاریخی مصر باستان
تقسیم بندی دوره ها در مورد مصر مشتمل بر فهرستی با بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت است که مانتهو(راهب اعظم شهر هلیوپولیس)در سال ۲۸۰ قبل از میلاد برای شاه بطلمیوس دوم(۲۸۲ تا ۲۴۶ ق م )
گردآوری کرده است.شاه مصر ملقب به برادر دوست و از سلسله بطالسه و حامی ادبیات و در ضمن جهانداری ممتاز بود.گفته می شود که او بود که دستور داد تا عهد عتیق حضرت موسی را از زبان عبری به یونانی ترجمه کنند.فانوس دریایی اسکندریه هم که یکی از عجایب هفتگانه است منسوب به او است.مانتهو بر اساس سنگ نوشته ها و گزارشات تاریخی و سنن قدیم:تاریخ سرزمینش را بر حسب نسل حکمرانان نظم و ترتیب داد و از این راه تاریخ مصر باستان را تا زمان خود در ۳۰ سلسله تنظیم کرد(بعدها تاریخ نگاران سلسله ۳۱ را هم به این فهرست افزودند)علاوه بر ان این فهرست تاریخ گسترده و جزء به جزء تصحیح شده و گزارش شده مانتهو را به ۹ دوران بزرگ تقسیم می کند.نتیجه این تقسیم بندی مانند جدول زمان بندی تاریخی زیر است: دوره ثینیتها (سلسله ۱و۲) ۳۰۰۰ تا ۲۶۳۵ قبل از میلاد (۳۶۵ سال)
حکومت کهن (سلسله ۳ تا ۶) ۲۶۳۵ تا ۲۱۵۴ قبل از میلاد (۴۸۱ سال)
دوره واسطه اول (سلسله ۷ تا ۱۰) ۲۱۵۴ تا ۲۰۴۰ قبل از میلاد (۱۱۴ سال)
حکومت میانه (سلسله ۱۱ و ۱۲)۲۰۴۰ تا ۱۷۸۵ قبل از میلاد (۲۵۵ سال)
دوره واسطه دوم (سلسله ۱۳ تا ۱۷) ۱۷۸۳ تا ۱۵۵۱ قبل از میلاد (۲۳۲ سال)
حکومت جدید (سلسله ۱۸ تا ۲۰) ۱۵۵۱ تا ۱۰۸۰ قبل از میلاد (۴۷۱ سال)
دوره واسطه سوم (سلسله ۲۱ تا ۲۴) ۱۰۸۰ تا ۷۱۴ قبل از میلاد (۳۶۶ سال)
دوره پایانی (سلسله ۲۵ تا ۳۱) ۷۱۳ تا ۳۳۲ قبل از میلاد (۳۸۱ سال)
دوره بطالسه (اسکندر مقدونی و سلاطین بعد از او) از ۳۳۲ قبل از میلاد تا سال ۳۰ میلادی (۳۰۲ سال)

shadok
ویرایش شده توسط: baraaaaaaaaan
ارسالها: 77
#45
Posted: 23 Jun 2013 17:19
مصر سرزمین رازها
سرزمين مصر ازمرداب دلتاي شمالي آن گرفته تامرزهاي باير جنوبي،سرزميني است كه به قول يكي از باستان شناسان معاصر "امكان ندارد بيل خود را در خاك فرو كنيدو چيزي نيابيد".
اين كشور باچنين گنجينه عظيمي قرنها است افراد كنجكاو را به خود جلب كرده است.در بين اين افراد، كساني بوده اندكه به قصد كسب ثروت،به حفاري پرداخته وديگراني كه خود را باستان شناس مي ناميدند اما بر اساس معيارهاي امروزي ،جز مشتي افراد مبتدي نبودند.بدترين اينان ،آن دسته افرادي بودند كه به خاطر طمع خويش بيش از آنكه به حال باستان شناسي مفيد باشند مضر واقع شدند.آنان براي تخليه سريع يك گور يا معبد،قرائن با ارزشي را نابود كردندكه چه بسا در حل معما هايي كه هنوز هم در مورد اين اشياء وجود دارد كمك مي نمود.در بهترين حالت،محققان جز استادان برجسته،عاشقان تاریخ،و خادمين انسانيت نبودند.آنان درهايي را گشودند كه ميان زمان حال و مصر باستان قرار داشت و به نيابت از سوي همه فريفتگان روزگار باستان،از ميان آیينه سحرآميزي عبور كرده وقدم در سرزمين شگفت انگيز فراعنه گذاشتند.
با توجه به خشكي حاكم بر اين سرزمين،نه فقط اشياء داخل گورها پس از سالها تا حدود زيادي دست نخورده باقي مانده بودندبلكه همراه با آنها اشياء زيادي يافت شد كه اطلاعات زيادي را در مورد تمدن هزاران سال پيش آشكار ساخت.
مصر نه فقط يكي از اولين تمدنهاي باستان است بلكه از طولاني ترين قدمت نيز برخوردار مي باشد.علت اين امر عمدتأ به موقعيت جغرافيايي مصر مربوط مي شود.سرزميني پرت كه در ميان دو صحرا واقع شده و آن را قادر مي ساخت تا بدون تأثير و نفوذ خارجي،در اطراف دره نيل به شكوفايي دست يابد.اين سرزمين سبز وحاصلخيز كه فقط از 3 تا 20 كيلو متر پهنا برخوردار بود،از آبشار نيل در آسوان آغاز شده و پس از پشت سر گذاشتن 1000 كيلو متر،در شمال به دلتاي نيل خاتمه پيدا مي كردكه در اين نقطه رود نيل از طريق آبراههاي متعدد به درياي مديترانه مي ريخت.طغيان هر ساله اين رود،گلولاي قهوه اي تيره رنگي را پيشكش زمينهاي كشاورزان مي كردكه سبب نظم و ترتيب زندگي گشت. نام باستاني سرزمين مصر "كمت" به معناي سرزمين سياه و به نعمتي كه آب ارزاني مي دارد اشاره دارد.
نقطه پاياني تمدن مصر هنگامي است كه " سزار اگوستوس " آن را در سال 30 پش از اميلاد فتح كرد و يكي از استانهاي امپراطوري روم شد. يادگارهاي آن تمدن بزرگ بيرحمانه و به آهستگي در ميان شنها از بين رفت. طولي نكشيد كه زبان مردمان آن نيز به فراموشي سپرد شد.
تا قرنها بعد،مصر باستان به صورت يك فرهنگ تقريباَ خاموش باقي ماند. مسافرين يوناي و رومي آن ايام تا قرن نوزدهم، مجذوب آثار تاريخي آن شدند كه از دل توده هاي شني سر برآورده بودند.اگر چه آنان قادر به خواندن سنگ نوشته هاي حكاكي شده مرموز و درك معناي آنها نبودند. لشكر كشي ارتش ناپلئون به مصر در سال 1798 بسياري از گنجينه ها را مكشوف ساخت واين تمدن خفته دوباره بيدار شد.

shadok
ویرایش شده توسط: baraaaaaaaaan
ارسالها: 77
#46
Posted: 23 Jun 2013 17:20
کشف دوباره مصر باستان
صبح گرمي از ماه اوت سال 1799 بود. در مكاني نچندان دور از شهرك "روزتا" )رشيد) سربازان يك گردان فرانسوي مشغول حفر زمين بودند.آنها از افراد اعزامي نيروي ناپلئون بناپارت جوان به مصر بودندواز جانب دريا و خشكي مورد تهديد حملات دشمن قرار داشتند. ارتش فرانسه با فاجعه اي رو به رو بود. نبرد ناپلئون در مصر كه آغازي درخشان داشت اكنون به پايان مصيبت بارش نزديك مي شد.
درست دوازده ماه پيش، ناپلئون طي حمله برق آسايي كه فقط سه هفته طول كشيد، مصر را به تصرف در آورده بود.اما از آن به بعد كارها به اشكال بر خورده بود . انگلستان از ترس آنكه مبادا تصرف مصر به دست فرانسويان،راههاي مهم زميني و دريایي آن كشور به هندوستان را به مخاطره اندازد به ناوگانش فرمان داد كه به سوي مديترانه به حركت در آيد. كمي پس از آنكه ناپلئون پيروزمندانه وارد قاهره شد، ناوگان انگلستان ناوهاي فرانسوي را در لنگرگاه نزديك اسكندريه غافلگير كرد.طي يك نبرد شديد دريایي، انگليسي ها فرانسويان را در هم شكستندو بيشتر كشتيهاي آنها را غرق كردند.ناپلئون ونيروهايش در خاك مصر زمين گير شدند و راه گريزشان بسته شد.
فرانسويان در پي اين مصيبت با مصيبت ديگري نيز رو به رو شدند.در سال 1798 مصر به تركان تعلق داشت و بخشي از امپراطوري عثماني به شمار مي رفت. ناپلئون گمان مي كرد كه امپراطوري سالخورده تركان ناتوان تر از آن است كه بتواند براي پس گرفتن دره نيل دست به جنگ بزند.اما بناپارت در اشتباه بود. كمي پس از اينكه انگليسيان ناوگان فرانسه را نابود كردند، سلطان اهانت ديده ترك در قسطنطنيه به سردار فرانسه اعلام جنگ كرد. سربازان و كشتي هاي جنگي تركان به سمت جنوب گسيل شدند تا ناپلئون را از مصر بيرون اندازند.
و اين تمام ماجرا نبود فرانسويان كه راه گريزشان به وسيله انگليسيان مسدود شده بود و از جانب تركان هم به مخاطره افتاده بودند با دشمن ديگري نيز مواجه بودند.اشراف نظامي مصر يا همان مماليك سواره نظام خشن و بيرحم
حاظر به پذيرش شكست نبودند.آنها پس از نخستين شكستشان در برابر ناپلئون به صحرا گريختند تا دوباره نيروهايشان را سر وسامان دهند.
در برابر اين سه دشمن نيرومند و سرسخت،فرانسويان در هر كجا كه استقرار مي يافتند به حفر سنگر مي پرداختند.
يكي از اين سربازان فرانسوي در موقع كندن سنگر به ديوار كهنه اي برخورده بود.در ميان آجرهاي شكسته و زرد رنگ ديوار، قطعه سنگ درخشاني وجود داشت كه عرض آن بالغ بر 76 سانتيمتر و طول آن در حدود 107 سانتيمتر بود.
جريان پيدا كردن سنگ را به مقامات مافوق گزارش دادند.
سنگ بازالت سياه به اسكندريه فرستاده شد.در واقع سربازان فرانسوي به يكي از هيجان انگيزترين اكتشافات باستان شناسي همه اعصار دست يافته بودند، زيرا آن قطعه سنگ بازالت كه به "سنگ روزتا" يا"لوح رشيد" موسوم شد به كليدي براي يافنت تاريخ گمشده مصر باستان تبديل گرديد.
در زمان ناپلئون ،مورخان تقريبأ هيچ چيز درباره فرعونهاي بزرگ مصر نمي دانستند،و درباره مردمي هم كه طي هزاران سال پيش در دره نيل زندگي كرده بودند هيچ اطلاعي نداشتند. آن مردم وپادشاهانشان چگونه بودند؟ آنها كه را پرستش مي كردند؟ زندگي روزمره شان را چگونه مي گذراندند؟
ناپلئون مي خواست كه پاسخ اين پرسش ها را به تمامي بداند.اين بود كه علاوه بر فراهم آوردن ارتشي براي حمله به دره نيل، بيش از 150 نفر دانشمند، هنرمند و پژوهشگر را هم ترغيب كرد كه با او به مصر بروند.بسياري از آن انديشمندان به دليل هواداري پرشورشان از برنامه هاب ناپلئون براي نو سازي مصر به هيئت اعزامي پيوستند، و ديگران از كنجكاوي شديد ناپلئون نسبت به گذشته باستاني مصر الهام گرفتند و تقبل كردند كه ويرانه هاي بناهاي تاريخي در سواحل نيل را مورد بررسي وتحقيق قرار دهند و مواد و مصالح لازم براي شناخت تاريخ مصر باستان را فراهم آورند.
انجام اين كار اخير مهمتر از آن بود كه ناپلئون و دانشمندانش فكر مي كردند چون همانطور كه مورخان امروزه مي دانند،براي شناخت تمدنهايي كه مدتها پيش از ميان رفته اند فقط دو راه قابل اطمينان وجود دارد. راه نخست اين است كه بتوانند زبان آن تمدن را بخوانند ودريابند. وراه دوم حفاري و خاك برداري از ويرانه هاي روستاها و شهرهايي است كه بيشترشان در زير خاك مدفون شده اند،و آنگاه مطالعه و تجزيه وتحليل دقيق آلات وابزار ساخت انسان،يا اشيائي كه مورد استعمال روزمره داشته اند و در آن ويرانه ها باقي مانده اند.
اما در زمان ناپلئون هيچ كس نمي توانست خط مصريان باستان را بخواند؛ 1500 سال بود كه راز هيروگليف پنهان مانده بود؛ وباستان شناسي اگر مي شد چنين ناميدش، تازه داشت پا به عرصه وجود مي گذاشت.
همينكه ناپلئون مركز فرماندهي خود را در شهر به تصرف درآمده قاهره داير كرد،فرهنگستان مصر را هم به عنوان مركزي براي فعاليتهاي دانشمندانش در آن شهر تا سيس كرد.انديشمندان فرانسوي به زودي بر روي طرحهاي گوناگون خود سر سختانه به كار پرداختند. مدتي بعد رونوشتهايي از كتيبه حك شده بر لوح روزتا به فرهنگستان مصر رسيد. از نوشته هاي روي آن سنگ دو مسئله فوراُ براي دانشمندان روشن شد. نخست آنكه سنگ رشيد يكي از لوح هاي سنگي مسطحي بود كه مردم باستان فرمانها و بيانيه هاي مهم را روي آن كنده كاري مي كردند؛ و ديگر اينكه لوح ياد شده سه زبانه بود،بدين معنا كه يك بيانيه به سه زبان مختلف برآن حك شده بود. و اگرخواندن يكي از آن سه زبان امكان پذير مي گشت، درآن صورت اين احتمال وجود مي داشت كه بتوانند دو زبان ديگر را هم از طريق مطابقه حروف و واژه هايشان با زبان اول كشف رمز كنند و بخوانند.

shadok
ویرایش شده توسط: baraaaaaaaaan