انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 67 از 85:  « پیشین  1  ...  66  67  68  ...  84  85  پسین »

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد



 
سکس دوطرفه من ودوستم بهرام
اولین بازی سکس من بهرام زمانی شروع شد که ۱۶ /۱۷ سالمون بود من بهرام خیلی باهم دوست بودیم من دسترس به اینترنت داشتم وخیلی از سایت های سکسی را نگاه می کردم وبه بهرام تعریف می کردم که موقع سکس این کار را را باید بکنی اگه کون تنگ گیرت امد تف بزنی بعد بکنی وخیلی از داستانها که می خوندم تعریف می کردم تو محله ما یک ساختمان چهار طبقه در حال ساخت بود جای ما طبقه سوم بود حدود دو هفته بود که کارگران اونجادیگه کار نمی کردن تو محله بچه کونی بود که دوسه نفر از بچه اونو کرده بودند ما می خواستیم اونو بیاریم اونجا وترتیبش بدیم که نشد از شانس بد ما از این محل رفتند منو بهرام همیشه جایمان تو طبقه سوم بود وشهر را از پنجره نگاه می کردیم و می رفتیم توقسمت حال و کیر هایمان نشون همدیگه می دادیم و با شون ور می رفتیم کیر بهرام دو سانتی از من بزگتر بود یک روز بهرام گفت حیف که نشد اونو بیاریم وبکنیم من گفتم حالا که نشد بیا همدیگه را بکنیم بهرام گفت یعنی هم کون بدیم و هم کون بکنیم گفتم حالایک بار امحتان کنیم بین خودماان می مونه بعد گفت باشه یکبار امتحان کنیم چه می شه بعد بهرام گفت پس تو بخواب تا من اول بکنم من گفتم من پیشنهاد دادم تو بخواب گفت نه قبول نکرد یک کبریت دست بهرام بود گفت این طرف کبریت تو این طرف من طرف هرکه بالا بود باید بکنه وهرکه زمین بود باید بخوابه من گفتم باشه به شرطی که زیرش نزنی گفت نه قبوله کبریت ازش گرفتم وبه بالا پرت کردم از بد شانسی طرف من زمین شد بهرام گفت باید زیر بخوابی گفتم باشه بهرام کیرش در اورد کیرش سیغ سیغ شده بود کیر من هم همین طور من شلوارم تا زانو پایین کشیدم و خوابیدم بهرام شلوارش را پاین کرد و امد روم با دو دستش لای کونم را باز کرد و گفت تف بزنم به کونت گفتم بزن اونم تف ریخت روکونم وبا انگشتش مالید به سوراخم وگفت کون خوبی داری وکیرش را گذاشت دم سوراخم گفتم یواش یواش بکن داخل گفت باشه کیرش را فشار داد سر کیر ش داخل شد وکم کم فرستاد داخل دیگه یک حالتی بهم دست داد خوشم می امد گفتم بکن اون هم شروع کرد به تلمبه زدن وادامه داد حدود تو سه دقیقه بعد که کیرش تا اخر تو کونم کرد و ایستاد گفتم خوشم می اید اونم گفت کیف می کنم بعد گفت میشه درش بیارم دوباره بکنم گفتم هر کاری دوست داری بکن کیرش را کشید بیرون ودوباره گذاشت دم سوراخم من هم کونم را بیشتر بالا کردم کیرش را فرستاد داخل وگفت خیلی کیف می کنی گفتم وقتی که نوبت تو هم بشه می دونی گفت یعنی خیلی کیف داره گفتم اره بعد گفث کونت همین طو بالاتر نگه بدار تا بکنم دیگه تمام کیرش تو کونم بود حود یک دو دقیقه تلمبه زد کونم دیگه برای کیرش جا باز کرده بود و ایستاد گفتم بسه دیگه نوبت تو است گفت باشه کیرش را بیرون کشید ونشست کیرش هنوز سیغ بودیک دقیقه همین طور نشست من هم با کیرم ور رفتم تا سیغ سیغ شد گفتم بیا بخواب تا بفهمی مزه کون دادن امد و خوابید رفتم روش اول لای کونش را باز کردم کون تنگی داشت خیلی تمیز بود گفتم عجب کونی داری بعد تف ریختم دم سوراخش وبا انگشتم پخش کرد و انگشت شسصتم یک کم سوراخش را باز کردم کیرم گذاشتم دم سوراخش ویک کم فشار دادم یک زره تکون خورد ولی جیزی نگفت من هم دوباره کیرم را تنظیم کردم وفشار را بیشتر کردم سرش داخل شد حس عحیبی بهم دست داده بود کم کیرم را داخلش کردم وای چه کیفی داشت بهش گفتم دردت نمی اید گفت نه من هم اروم اروم شروع کردم به تلمبه زدن چند دقیقه ادامه دادم دیگه کیرم جا خوش کرده بود و استب کردم گفتم خوشت می اد گفت خیلی کیرم تا ختنگاه بیرون کشیدم سر کیرم داخلش بود گفتم کونت بالاتر نمی اری گفت باشه بالاکرد دستام گذاشتم رو زمین ونگاه کردم که چطوری کیرم داخل وبیرون می اد دو سه بار تکرار کردم خودم گذاشتم روش و دوباره شروع کردم به تلمبه زدن خواستم بکشم بیرون گفت بذار یک کم داخل باشه من هم فشار را بیشتر کردم دیگه تا اخرش تو کونش بود گفت وای چقدر کیف داره بعد از چند دقیقه کیرم را بیرون کشیدم وکنارش دراز کشیدم هردو دیگه راضی بودیم بعد بلند شدیم وشلوارمان را بالا کشیدم ورفتیم خونه هایمان توی این مدت من تو اینترنت روش های سکس را نگاه می کردم تا بعد از چند روز دیگه رفتیم همان جا بهرام کیرش در اورد ونشسته بود روی سکوی که مثل نیمکت بود وگفت بیا تا یک بار دیگه بکنیم همدیگه رو گفتم از چی خوشت امده از کون دادن یا کردن گفت هردو هرد لذت داشتن کیرش سیغ شده بود من هم شلوارم کشیدم پایین ونشستم سر کیرش کیرش رفت داخل کونم بعد زود خواستم بلند بشم که نگذاشت حالا یکم بشین یک دقیقه نشستم بعد بلند شدم جای مان را عوض کردیم اون نشست سر کیرم .کیرم تا اخر رفت داخل کونش بعد گفت چطوری می تونم بکنم که ببینم کیرم می ره داخل کونت گفتم بلدم ولی اول من می کنم گفت باشه تو بکن بعد من میکنم بعد به حالت سگی گذاشتم وچند دقیقه کردم بعد بهرام گفت بسه من هم می خوام همین صورت بکنم بلند شد من هم یه حالت سگی شدم اونم کیرش را گذاشت دم کونم وفرستاد داخل ونگاه می کرد پنج دقیقه کارش را ادامه داد بعد گفت بسه هردو شلوار هایمان پوشیدیم ونشستم که بهرام گفت هر وقت که خواستیم باهم سکس می کنیم بعد چند باری باهم سکس کردیم ودیگه گفتم بسه
     
  
مرد

 
سلام برنامه جدیدی که داشتم رو میخوام براتون بگم . یه دوستی دارم که عاشقه ساک زدنه بهتر بگم فقط ساک میزنه هفته پیش اومدش و جاتون خالی ۱ ساعتی ساک زد البته منم براش زدم . خیلی هوس کرده بودم که منو بکنه با اینکه کیرش کوتاهه , اما هرچی گفتم قبول نکرد و به همون ساک زدن اکتفا کردم . در آخر هم با دست برام زد تا آبم ریخت تو دستش . جالب اینجا بود که آبه خودشو نیاورد.
     
  
مرد

 
آفتاب درحال غروب کردن بود که به ویلا رسیدم.با صدای بوق قاسم دروازه رو باز کرد ومنم ماشین رو وارد حیاط کردم وقاسم هم بعد ازبستن در به استقبالم اومد.باهاش روبوسی کردم واونم بهم خیر مقدم گفت.قاسم:آقا خیلی خوش اومدین.نمیدونین دیشب که زنگ زدین وگفتین که قراره بیاین چقدر خوشحال شدم.خیلی ازدیدنتون خوشحالم.-:منم ازدیدنت خوشحالم..قاسم:دلم براتون تنگ شده بود اقا.لبخندی زدم وگفتم:دلت واسه من تنگ شده بود یا واسه کون من؟اونم خندید وگفت:خب شما باید این جا باشین که اون کون مبارکتون هم باشه دیگه.حالم خیلی خراب بود قاسم.خیلی هوس کرده بودم که بیام.ایندفعه باید منو حسابی سرحال بیاری.قاسم:نگران نباشین آقا.-:بساط شام روبه راهه؟قاسم:بله آقا.سنگک گرفتم که دورهم با کباب بخوریم.-:دستت درد نکنه.من میرم یه دوش بگیرم وکمی استراحت کنم.ساعت 9 بیدارم کن وشام رو هم آماده کن.قاسم:چشم آقا.من به سمت ویلا حرکت کردم وقاسم هم برای رسیدگی به کارهاش رفت.قاسم سرایدار ویلای شمالمون بود.یه مرد 45 ساله که سالها سرایدار ما بود.همسرش چند سال قبل فوت شده بود وتنها دخترش درتهران ازدواج کرده بود.حالا چند سالی بود که تنها زندگی می کرد.
منم شروین هستم.25 سالمه وتوی شرکت بابا کار می کنم.کار که چه عرض کنم ول می گردم.تا به این سن کیر عزیزم راه هیچ کسی رو پیدا نکرده وبرعکس کونم از کیرهای متعدد ومختلفی پذیرایی کرده بود.به قاسم اولین بار 3 سال قبل کون داده بودم وبعد ازاون هروقت که فرصت میشد به شمال می رفتم وبهش کون می دادم.هرچند که توی تهران هم دوتان زیادی داشتم که ازخجالت کونم درمیومدن.اندام نسبتا خوبی دارم وقیافه ام هم بد نیست وبه قول بچه ها که هرکی گاییده راضی بوده.به محض ورودم به ویلا به حموم رفتم ودوش گرفتم وخودم رو تمیز کردم.سوراخ کونم رو هم برق انداختم وازحموم بیرون اومدم.توی اتاقم رفتم وروی تختم دراز کشیدم.ازبس خسته بودم خیلی سریع خوابم برد.نمیدونم چقدر خوابیده بودم که با تکون خوردن شانه ام ازخواب بیدار شدم.قاسم بالای سرم بود.قاسم:آقا شروین ساعت 9 شده.عذا هم آماده است.لطفا بیاین پایین.-:باشه تو برو الان میام.پس ازرفتن قاسم یه نگاهی به خودم توی آینه که رو به روی تخت خوابم قرار داشت کردم وپایین رفتم.عطر خوش کباب تمام فضای ویلا روپرکرده بود وآدم رو وسوسه می کرد.شام رو درکنار هم خوردیم ومن دوباره به اتاقم برگشتم وبه قاسم هم سپردم که بعد ازساعت 11 به اتاقم بیاد.خیلی حشری وتشنه کیر بودم اما می خواستم سیاست به خرج بدم تا قاسم سوء استفاده نکنه.تمام لباس هام رو ازتنم درآوردم ولخت داخل تخت خوابم قرار گرفتم وزیر پتو خزیدم به طوری که اگر کسی وارد میشد چون زیر پتو بودم نمی تونست بفهمه که لختم اما قاسم فرق داشت.ساعت از یازده ونیم گذشته بود که دراتاق به صدا دراومد وبا بفرمایین گفتن من قاسم وارد اتاق شد ودر رو پشت سرش بست.با دیدنش پتو رو ازروی خودم کنار زدم وچشم قاسم به بدن لختم افتاد.با چشمان حریصش به من خیره شد وبا گام هایی آهسته به تختم نزدیک شد.
دریک حرکت سریع تمام لباس هاش رو ازتنش خارج کرد ولخت درمقابلم قرار گرفت.دستم رو به سمتش دراز کردم واونو دستش رو توی دستم گذاشت ومنم اونو درکنار خودم قرار دادم.حالا هردو روی تخت خواب لخت درکنار هم قرار داشتیم.قاسم دست باز کرد ومن درآغوشش قرار گرفتم واونم همین جورکه منو دربغل داشت با دست بدنم رو می مالید.حس مفعول مطلق بودن همیشه برام دوست داشتنی وآرامش بخش بود.ازاینکه خودم رو کاملا دراختیار یک مرد قرار بدم واونم هرکاری که دوست داره باهام بکنه لذت می بردم.سر های ما به هم نزدیک بود وخیلی زود لب های داغ هردومون روی هم قرار گرفت.قاسم خیلی با احساس منو دراغوش گرفته بود ولبهام رو می بوسید.منم کاملا خودم رو دراخنتیارش قرار داده بودم.وقتی درآغوش هم بودیم کیر کلفتش که هرلحظه کلفت تر میشد با شکمم تماس پیدا می کرد وانگار مثل مته می خواست شکمم رو سوراخ کنه.ده دقیقه ای به هم آغوشی وبوسه های عاشقانه ما گذشت وسپس قاسم منو ازآغوشش جدا کردومنو روی تخت خوابوند وخودش روی سینه ام نشست امازیاد فشار نیاورد تا احساس خفگی نکنم.کیر کلفت و22 سانتیش رو مقابل صورتم گرفت.من کمی سرم رو بالا آوردم وبا دست کیر قاسم رو کمی مالیدم وبوسه ای به سرش زدم.واقعا دلم براش تنگ شده بود.ازآخرین باری که به قاسم کون داده بودم 1 ماهی می گذشت.کیرش رو با اشتها وعلاقه فراوان وارد دهنم کردم.آخ که چقدر دوستش داشتم.کیرش به قدری بزرگ بود که فقط کمی بیشتر ازنصفش وارد دهنم میشد.به آرامی وملایمت مشغول مکیدن وخوردن کیر خوشمزه قاسم شدم.قاسم هم چشماش رو بسته وکیرش رو دراختیار من قرار داده بود تا هرجور که دوست دارم بخورمش.منم کیر قاسم رو با اشتها می خوردم ولذت می بردم.گاهی کیرش رو ازدهنم درمی آوردم وتخماهش رو توی دهنم می کردم ودوباره مجددا کیر خوشمزه اش رو توی دهنم میذاشتم.دیگه سروصدای قاسم دراومده بود وخودش هم داشت محکم توی دهنم تلمبه میزد.عاشق زمانی بودم که توی سکس وحشی میشد وبا خشونت باهام رفتار می کرد.اون موقع بود که حس مفعول مطلق بودن بهم دست می داد.اون همچنان توی دهنم تلمبه میزد ومنم کیف می کردم.5 دقیقه ای به همین منوال گذشت که کیرش رو ازتوی دهنم درآورد وازروی سینه ام بلند شد.حالا زمان کون دادن من فرارسیده بود.همون جور که روی تخت به پشت خوابیده بودم قاسم پاهام رو باز کرد وسرش رو به سوراخ کونم نزدیک کرد.می دونست که ازلیسیده شدن سوراخ کونم لذت می برم وازاین رو تلاش می کرد که منو بیشتر حشری کنه.
قاسم افتاد به جون سوراخ تمیز وبراق کونم ومشغول لیسیدن شد.احساس خوبی که ازاین حالت به من منتقل میشد اصلا قابل وصف کردن نیست.قغاسم هم کمی سوراخم رو می لیسید وسپس یک انگشتش رو وارد سوراخم می کرد.با یک انگشت مشکلی نداشتم.حتی با دو انگشت هم مشکلی نداشتم اما اگه تعداد انگشت ها بیشتر میشد کمی احساس درد می کردم.البته اون درد رو هم دوست داشتم.قاسم که دیگه بعد ازسه سال یه باتجربه شده بودخیلی خوب وحرفه ای کارش رو انجام می داد.کمی سوراخ کونم رو می لیسید وسپس انگشتش رو وارد کونم می کرد.وقتی که سه انگشت رو همزمان وارد کونم کرد یه آخ بلند گفتم وقاسم هم جوووننننن گفت.انگشتاش رو توی کونم عقب وجلو می کرد ومنم که دیگه درحال خودم نبودم.-:آههههههه.قاسم جووووننننممممم.داری منو آتیش می زنی.آهههههههه.بسه دیگه عزیزم.حالا دیگه کیرتو میخوام.کیرتو بفرست توی کونم بذار اون جا گردش کنه وبهش خوش بگذره.کیر کلفتتو بذار توی کونم.کیرتو می خوام عزیزم.قاسم که منو خیلی حشری دید انگشتاشو ازکونم بیرون آورد ویه تف محکم توی سوراخ کونم کرد.کیرش رو با سوراخ کونم تنظیم کرد.وقتی کیرش رو روی سوراخم احساس کردم با التماس گفتم منتظر چی هستی قاسم؟کیرتو بفرست تو کونم دیگه.همش رو با هم بفرست.کم کم دوست ندارم.همش رو با هم می خوام.با اینکه می دونستم زیر کیرش جرمی خورم اما با این حال عاشق کیرش بودم.قاسم هم با شنیدن حرفم نامردی نکرد واز جلو با یک فشار محکم تمام کیرش رو وارد کونم کرد.فریاد من به آسمان بلند شد وازشدت درد نا خودآگاه چشمام بسته شد.با دستام به ملافه چنگ مینداختم وانگار ازش کمک می خواستم.درد عجیبی درتمام بدنم پیچیده بود که اندازه نداشت.انگار روده هام داشت ازدهنم بیرون میزد.قاسم کیرش رو تا ته توی کونم نگه داشته بود ومنتظر دستور من بود.
من اما ازشدت درد نمی تونستم حتی حرف بزنم وفقط ناله می کردم.قاسم با این وضعیت عادت داشت.همون طور که چشمام بسته بود لب های قاسم رو روی لبهام حس کردم.دلم نمی خواست چشمام رو باز کنم وهمون طور که زیر کیرش قرار داشتم باهاش لب می دادم.درد کونم کم نشد اما قرار دادن لبهاش روی لبای من باعث شد صدا درگلوم خفه بشه وبه جای داد زدن مشغول لب گرفتن با قاسم شدم.قاسم هم همون طور که روی من خم شده بود وباهام لب می گرفت یکی دوبار خیلی آهسته کیرش رو توی کونم عقب وجلو کرد ودرد دوباره درتمام وجودم پیچید.خودم خواسته بودم که تمام کیرش رو یکدفعه وارد کونم کنه وبه همین خاطر این بلا سرم اومده بود.با این حال قاسم از لب گرفتن استفاده کرد وهمزمان که لب می گرفت کیرش رو خیلی آرام توی کونم عقب وجلو می کرد.قاسم عاشق لبام بود وهمیشه موقع سکس زیاد باهام لب می گرفت.لبم رو کاملا می مکید وزبونم رو هم توی دهن می مکید.منم همون طور که همچنان درد داشتم خودم رو با لب گرفتن با قاسم سرگرم کردم اما تاثیر چندانی درحال من نداشت.قاسم هم که حالم رو می فهمید چندان محکم تلمبه نمیزد.فقط کیرش رو همون جا ته کونم نگه داشته بود وداشت لبم رو می مکید.بیچاره قاسم که به خاطر من تلمبه نمیزدومنتظر بود.صلاح نبود بیشتر ازاین منتظرش بذارم.به خاطر همین با صدای بریده ای گفتم:قاسم منو بگا.تلمبه بزن.قاسم:بذار یه کم ردش کمتر بشه بعدا.-:نه اشکالی نداره.منو بگا وبه داد وفریاد های من توجه نکن.اونم یه چشم گفت وشروع کرد.دوباره حرکات رفت وبرگشتی کیرش توی کونم شروع شد و منم آه وناله می کردم وبعضا حتی داد میزدم.قاسم هم ازلب گرفتن دست برداشت وفقط مشغول گاییدنم شد.رفته رفته سرعت وقدرت ضرباتش درکونم بیشتر شده بود واحساس درد دروجود من کم وکمتر میشد.کم کم داشت لذت جای درد رو می گرفت ومن ازاین وضعیت راضی بودم.قاسم پاهام رو کاملا ازهم باز کرد وبا قدرت وحرارت بیشتری مشغول گاییدنم شد.کیرش خیلی راحت تر ازدقایقی قبل درکونم عقب وجلو میشد.دیگه ازدرد کشیدن من خبری نبود وفقط صدای نفس های تند هردو ما بود که به گوش می رسید ونشان ازلذت بردن هردوما داشت.قاسم دوباره روی من خم شد ولبش رو روی لبم گذاشت.گرمای نفس هاش که به تنم می خورد بدنم رو داغ ترو منو در لب دادن وگاییده شدن بیشتر ازقبل تحریک می کرد.مفعول مطلق بودن یعنی وضعیتی که درآن قرار داشتم.همون طور که من ارضا شدن رو دوست داشتم باید به قاسم وغریزه اش هم اهمیت می دادم واین اجازه رو بهش می دادم که هرجور دوست داره ازم لذت ببره.
دست های قاسم هم به روی سینه هام قرار گرفت ومشغول مالیدن اونا میشد.ازاینکه بتونم یک مرد رو به لذت کامل برسونم خوشحال می شدم.قاسم همچنان کونم رو می گایید وهمزمان لبم رو هم می مکید.منم دستم رو به پشتش رسونده بودم وکمر وباسنش رو ماساژ می دادم.5 دقیقه دیگه به همین منوال گذشتوسپس قاسم کیرش رو ازکونم درآورد وازروم بلند شد واز تخت پایین رفت.منم ازتخت پایین اومدم واین بار ایستاده همدیگرو بغل کردیم ومشغول خوردن لب همدیگه شدیم.منم همون طور که لب می دادم دستم رو به کیری که تاالآن توی کونم بود رسوندم وکمی مالیدمش.این بار لب خوردنمون چندان طول نکشید که مقابل قاسم زانو زدم وکیرش دربرابر صورتم قرار گرفت.کیرش رو توی دهنم گذاشتم و با حرارت مشغول خوردن شدم.قاسم هم با صدای بلند اه وناله می کرد.قاسم دوباره با دو دستش سرم رو گرفت وبا فشار کیرش رو توی دهنم عقب وجلو می کرد ومنم تا آخر کیرش رو می خوردم.ازاینکه منو مثل یه جنده می دونست وباهام مثل یه جنده کونی برخورد می کرد احساس غرور می کردم.وقتی چند بار کیرش رو توی دهنم عقب وجلو کرد کیرش رو بیرون کشید وگفت:برو روی تخت به شکم بخواب.میخوام این بار ازپشت جرت بدم.موقع سکس از احترام ومودبانه صحبت کردن خبری نبود چون خودم این طور ازش می خواستم.موقع سکس اون سرایدار ومن ارباب نبودم بلکه اون پادشاه من بود ومن دوست داشتم مثل یه کنیز بهش خدمت کنم.طبق خواسته اش روی تخت رفتم وبه شکم خوابیدم.ثانیه هایی بعد قاسم هم پشت سرم حاضر شد.بوسه ای به باسنم زد وگفت:با دست قاچ های کونتو ازهم باز کن تا بتونم کونتو فتخح کنم.پاهام رو کمی ازهم باز کردم وبا دوتا دستام لمبر های کونم رو ازهم باز کردم وقاسم هم کیرش رو با سوراخم تنطیم کرد وبا یک فشار تمام کیرش رو وارد کونم کرد ومن مجددا داد بلندی زدم.دوباره دستم رو به ملافه رسوندم واونو چنگ زدم.دخول اولیه کمی برام دردآور بود.
قاسم هم دیگه کاملا روی من دراز کشید وازپشت سر کیرش رو توی کونم عقب وجلو می کرد.قاسم کاملا روم دراز کشیده بود واین فشار باعث شده بود که بدنم کاملا به تخت بچسبه وکیرم در برخورد با پتوی نرمی که درزیرم قرار داشت ازخود بی خود شده بود.نرمی پتو وبرخوردی با کیرم به وجود می اومد برام خوشایند بود.قاسم با قدرت توی کونم تلمبه میزد ومنم همون طور که ازسر لذت اه می کشیدم کیرم رو با فشار به پتویی که زیرم قرار داشت می چسبوندم.قاسم که کاملا روی من دراز کشیده بود ازپشت گردن وصورتم رو می بوسید وحرارت نفس هاش وجودمو بیشتر ازقبل داغ می کرد.منم درحین کون دادن سرم رو به سمت عقب چرخوندم وقاسم هم که این حرکت رو دید دوباره لبهام رو به تصرف درآورد.قاسم هم همون جور که ازم لب می گرفت لمبرهای کونم رو ازهم باز می کرد تا حرکت کیرش درکونم راحت ترانجام بگیره.منم که دیگه به پتوی زیرم رحم نمی کردم وکیرم رو تا دسته توش جا داده بودم.چون سرم دروضعیت بدی به عقب برگردونده بودم گردنم درد گرفت وبه همین خاطر دست ازلب گرفتن برداشتیم وقاسم هم تمام تمرکزش رو معطوف گاییدن من کرد.منم همون جور که لذت می بردم از قاسم می خواستم که بیشتر منو بگاد.-:قاسم جووووننننن.عاشق کیرتم عزیزم.هرچقدر بهت کون میدم سیر نمیشم.کیر تو همه چیز منه.کیر تو نفس منه.کیرت عشق منه.با اون کیرت جرم بده عزیزم.آههههههههه.آهههههههه.منو تا می تونی با قدرت بگا عزیزم.آهههههههه.کیرتو میخوام قاسم جوووننننن.نمیدونی زیر کیرت چه حالی دارم.نمیدونی که ازکون دادن بهت سیر نمیشم.آههههههههه.بگا منو قاسم جووونننننن.دارم میااااااااممممم.دارم ارضا میشم جیگر من.کیرتو تا دسته بکن توی کونم.قاسم هم با تمام وجود توی کونم تلمبه میزد ومنم که درآستانه ارضاء شدن بودم ناله ای کردم وآب کیرم توی پتویی که مشغول گایبیدنش بودم خالی شد.-:آهههههههه.قاسم جوووونننننن.چه حالی دادی بهم.قاسم هم همچنان محکم توی کونم تلمبه میزد.چند تلمبه آخر رو که زد کیرش رو تا ته توی کونم نگه داشت ویه چنگی به سینه هام زد وارضاء شد.
آبش با فشار زیادی توی کونم خالی شد ومن داغیش رو به خوبی احساس کردم.سکس فوق العاده لذت بخشی رو پشت سر گذاشته بودیم.قاسم همون جور که کیرش توی کون من بود روی من دراز کشید وبی حال شد.قاسم:آههههههه.تو فوق العاده گوشتی آقا شروین.هیچ وقت ازگاییدنت سیر نمیشم.-:منم همون طور قاسم.هیچ وقت ازکون دادن به تو سیز نمیشم.لطفا کیرتو ازتوی کونم درنیار.می خوام کیر نازتو توی کونم حسش کنم.چند دقیقه ای روم بخواب وبذار کیرت توی کونم بمونه.قاسم هم به خواسته من احترام گذاشت.نگاهی به ساعت که نزدیک دوازده ونیم بود انداختم وچشمام رو بستم.نمیدونم چند دقیقه ای گذشته بود که قاسم خیلی آرام وبا احتیاط کیرش رو ازتوی کونم خارج کرد ولباس هاش رو پوشید.وانمود کردم که خوابیدم واونم سریع از اتاقم خارج شد.در اون دو سه روزی که شمال بودم چند بار دیگه بهش کون دادم وروزآخر راضی وسرحال به سمت تهران حرکت کردم.
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
با سلام به همه گی های عزیز
من متاسفانه قدرت تخیلی و خیال پردازی خوبی ندارم تا بتونم داستان بنویسم بنابر این یه خاطره از خودم براتون میگم
اوایل پاییز چند سال قبل بود که یکی از اقوام که درشهرستان زندگی میکنه از حج برگشته بود و همه فامیل رو دعوت کرده بود خونه شون من اونوقت ۵-۳۴ سالم بود که به اتفاق خانواده راهی شدیم و رفتیم وقتی رسیدیم نزدیک ظهر بود و وقت ناهار بعد از یه چاق سلامتی مختصر و صرف ناهار یه استراحت همگانی کردیم و برای عصری دیگه تقریبا همه فامیل اومده بودن
مردها توی یه اطاق بزرگ دور هم جمع شده بودیم تا خانمها راحت تر باشن بعد از صحبتهای رسمی و اخبار عجق وجق از همه جا کم کم مجلس خودمونی تر شد و شوخی و خنده و جوک گفتن جاشو با یه مجلس خشک و اطو کشیده عوض کرد در این میان فریدون پسر یکی از فامیل که سرباز بود و اومده بود مرخصی بیشتر از دیگران به چشم میومد چون هم خوش خنده و خوش چهره بود هم با داییش که پیشش نشسته بود همش بگو بخند داشتند
فریدون خیلی خوش هیکل بود چشمهای درشت و شهوتیش زیبایی چهره شو دو چندان کرده بود . بعد پذیرایی من بلند شدم که برم توی حیاط قدم بزنم و یه سیگاری دود کنم که چند نفر دیگه ام دنبالم راه افتادند فریدون و داییشم که چند سالی ازش بزرگتر بود اومدن تو حیاط برا هواخوری اما دست از شوخی و درگوشی حرف زدن و خندیدن برنداشته بودن یکم که نزدیکشون شدم دیدم دایی به فریدون میگه پسر اخه تو چرا اینقدر بی خیری بیا یه کون بمن بده دل منو شاد کن فریدونم در جوابش گفت دایی من الان حشریم میام میکنمتا بعد دوتایی با صدای بلند خندیدند جمله فریدون با اون قیافه حشریش خیلی منو حالی به حالی کرد ارزو داشتم این جمله رو بمن بگه... شب بعد شام گفتن جا و رختخواب برای همه مهمونا کم داریم باید بعضی از اقایون برن رو پشت بام بخوابن چند نفر داوطلب شدن برن پشت بام که فریدونم جزوشون بود منم بلند شدم با اونا رفتیم بالا پشت بام که دیدم رختخواب ها رو ردیف پهن کردن فریدون همون تشک اولی رو که دید گفت اینجا جای من منم بلافاصله نشستم رو تشک دومی بقیه هم هر کی یه جا برا خودش انتخاب کردن و کم کم اماده شدن برا خوابیدن ولی پتو کم اومد و به همه نرسید منم پتو بر نداشته بودم گفتم اشکالی نداره اگه سردم شد پتوی فریدونو قرض میکنم فریدونم گفت نوکرتم عمو این چه حرفیه بعدش هم دیگه همه دراز کشیدن و چون خسته بودن زود خوابشون برد ولی من همش تو فکر فریدون بودم و جمله ای که به داییش گفته بود همش در حال نقشه کشیدن بودم راستش بد طور دلم میخواست که فریدون منو بکنه ولی اخه چطوری ؟
نیم ساعتی گذشت و همه کاملا خواب بودن و من نتونسته بودم بخوابم اهسته پتوی فریدونو کنار زدم و خومو سر دادم زیر پتوی فریدون که به پهلو و رو بمن خوابیده بود منم پشتمو کردم بهش و خوابیدم ولی انگار فریدونم خواب بود و متوجه من نشد یکم بیشتر خودمو نزدیکش کردم تقریبا دیگه کونم چسبیده بود به کیر فریدون و چون هم من هم فریدون با زیر شلواری خوابیده بودیم میتونستم کیرشو حس کنم یکم خودمو به طرفش فشار دادم که اون خودشو کشید عقب ولی من دست بردار نبودم دوباره کونمو دادم تو بغلش و چسبوندم به کیر نیم خیزش احساس کردم فریدون بیداره و خودشد بخواب زده یکم پتوشو به طرف خودم کشیدم و به بهونه اینکه سردمه چند بار کونمو مالیدم به کیرش که دیدم داره سیخ میشه و بیشتر ادامه دام تا حسابی سیخ کرد ولی اون همچنان خودشو به خواب زده بود حشرم خیلی زده بود بالا دیگه هیچی برام مهم نبود دلمو زدم به دریا و دستمو گذاشتم روی کیرش وااااااااااااااااای چه کیر خوش فرم و رو براهی داشت با یکم مالیدن فریدونم حشری شد و دیدم داره کیرشو فشار میده بمن گفتم هر چه بادا باد دستمو بردم توی شورتش و کیر ۱۸ سانتی نازشو تو دست گرفتم یکم با کلاهکش بازی کردم و براش مالیدم بعدم از تو شلوار درش اوردم بیرون ولی بیچاره فریدون روش نمیشد دست به شلوار من بزنه فقط کیرشو هل میداد طرف کون من خودم شلوارمو کشیدم پایین و خوابیدم اونم کیرشو گذاشته بود لای کون من و میمالید به باسنم با یه تف که زدم سر کیرش بهش فهموندم چیکار باید بکنه و اونم مطلبو گرفت یکم تف زد به سوراخم و سر کیرشو با انگشت هدایت کرد طرف سوراخ من با یه فشار سر کیرش توی کونم جا گرفت من خودمو بیشتر به طرفش فشار دادم تا همه کیرش بره تو کونم اونم دستشو اورد جلو و گذاشت رو سینه ام و شروع کرد به تلمبه زدن تو کون من من دیگه تو اوج بودم نقشه ام گرفته بود و داشتم به فریدون کون میدادم دیگه کیرش تا ته توی کونم بود اصلا نمیخواستم این لحظات زود تموم بشه فریدون نزدیک به نیم ساعت توی کونم تلمبه میزد تا اینکه دیدم کونم داغ شد فهمیدم ابشو ریخته ته کونم بعد اهسته کیرشو کشید بیرون و برگشت رو به اسمون خوابید منم بعد چند لحظه برگشتم مثل اون رو به اسمون ولی دستمو گذاشتم روی کیرش که هنوز خیس بود همینطور که اسمونو نیگا میکردیم و من داشتم کیرشو میمالیدم دیدم کم کم داره دوباره کیرش راست میشه صورتمو نزدیکش بردم و یه بوس ازش گرفتم اونم برگشت و شروع کردن به خوردن لبای من که دیدم کیرش حسابی سیخ شده یهو یه اهی کشید که پر بود از شهوت حیفم اومد توی همون حال ولش کنم و از طرفی دلم نمیمود که از کیر نازش دل بکنم برگشتم و دوباره پشتمو کردم بهش و به پهلو خوابیدم فریدون دیگه اون رودروایسی قبل رو نداشت با یه تف همه کیرشو کرد توی کونم و محکم شروح کرد به گاییدن کونم تلمبه های تند و محکمش خیلی بهم حال میدادبعدم دستشو اورد و گذاشت رو کیرم و شروع کرد به مالیدن کیرم نفسهای تند و گرمش پشت گردنمو نوازش میداد و کیر گرم و سفتش کونمو بعد از کلی تلمبه زدن برای بار دوم پرتاب ابشو توی کونم حس کردم و با مالش تند کیرم ابم اومد وریخت تو مشتش بعد کیرشو از کونم اهسته کشید بیرون و دستشو با کشیدن لای پا و روی باسنم خشک کرد خیسی و لزجی ناشی از اب کیر فریدون که از کونم زده بود بیرون و ابی که مال خودم بود و فریدون مالیده بو به باسنم حس خوبی بمن میداد و از اینکه کونم حسابی توسط فریدون گاییده شده بود خیلی خوشحال بودم شلوارمونو پوشیدیم و بعدش یه بوسه ابدار به نشانه تشکر ازم گرفت منم بوسش کردم و گرفتیم تا صبح پیش هم خوابیدیم ولی هر وقت یاد اون شب میافتم ارزو میکنم کاش دوباره اون صحنه ها برام تکرار بشه
امیدوارم از خوندن این خاطره لذت بره باشید
binam
     
  

 
اولین کون کردن وکون دادنم

ماجرای ما برمیگرده به زمانی که من 11 سالم بود یک دوستی داستم که یک سالی بود آمده بودند تو محله ما اسمش حمید بود اون دوسال از من بزگتر بود یعنی 13 ساله بود یک روز رفتم خونه شون تو کامپیوترش عکس های بچه های کلاسش را نشانم داد بعد حمید به من گفت یک حرفی بگم بین خودمن می مونه گفتم البته که می مونه بعد دستش را گذاشت روی عکس یکی از بچه ها وگفت این پسر کونی محله ما بوده (منظورش محله که قبلا اونجا بودند )من چند بار اونو کردم بعد یک عکس دیگه نشون داد وگفت اینو یکبار کردم گفتم یکبار گفت گولش زدم دیگه نداد بعد گفت به کسی نگی گفتم باشه گذشت تا چند ماه تابستون بود مدارس تعطیل تو مدرسه یک سرایداری که تابستونا تومدرسه بود بامن هم رابطه خوبی داشت آمد دم خونه مون وگفت من می خوام برم یکی از بستگانم فوت کرده تا دوهتفه شاید نیام یک سری به مدرسه بزن بچه خرابکاری نکنن گفتم باشه کنار مدرسه زمین خاکی فوتبال بود بچه های همیشه با توپ پلاستکی بازی می کردند توپشان همیشه می رفت تو حیاط مدرسه از دیوار می پریدن وتوپ را بیرون می آوردن کاری به چیز دیگه نداشتن یک روز من حمید تو مدرسه بودیم که توپ آمد پسره وقتی امد که توپ برداره جلوش گرفتیم گفتیم دیگه نبینیم توپ بندازی تو مدرسه گفت باشه در خانه های سرایدار قفل بود به حمید گفتم من می تونم برم تو خانه های سرایدار گفت چطوری گفتم اون پشت که اتاقش هست ا ز پنچره دستگیرش که باز وبسته می شه راحت با یک چوب باز میشه گذشت تا سه چهار روز حمید گفت بریم تو مدرسه اگه توپ شوت کردند توپ شون بگریم گفتم باشه زمین فوتبال راطوری دور زدیم که هیچ کس متوجه ما نشد رفتیم داخل مدرسه ده دقیقه نشستیم بعد حمید گفت بریم تو خونه سرایدار ونگاه کنیم رفتیم در پنچره من پنچره را باز کردم حمید گفت برو بالا بعد دستشو زیر کونم داد ومن بلند کرد بعد خودش امد پنچره رابستیم خونه هایش یک اتاق وحال وآشپز ودستشویی وحمام که باهم بودند وسایلش هم همان جا بودند دوتا صندلی هم توی حال کنار هم بودند حمید گفت نگاه کن صندلی کلاسا آورده توخونه اش از توحال نمیشد بیرون ببینی رفتیم توقسمت آشپز پنجره را کمی باز کردیم تو حیاط مشخص بود
ده دقیقه کمین زدیم اتفاقی نیافتاد حمید گفت ولش کن رفتیم توحال ونشستیم رو صندلی بعد حمید گفت بیا کیرامون در اریم نگاه کنیم مال کی بزرگتره شلوار هایمان کشیدم پایین وکیر هایمان دراوردیم مال حمید حدود چهار پنچ سانتی از من بزرگتر بودو موهایش در آمده بود وخیلی کلفتر وباهش ور می رفت بعد به من گفت یک چیز ی ازت بخوام قبول می کنی گفتم اره گفت به من کون می دی گفتم اینو دیگه نه حمید گفت نترس کسی نمی اید گفتم نه گفت چرا گفتم به کسی بگی بد می شه قسم خورد به کسی نمی گم تو فقط یکبار به من کون بده گفتم نه مال تو خیلی بزرگه گفت نترس من تو اینترنت وسایت سکس زیاد گشتم می دونم چطوری بکنم که درد نیا اصلا نمی دونی چطور کیرم تو کونت میره اگه خیلی درت امد نده گفتم نه من اینکار را نمی کنم گفت خوش می گذره گفتم اگه خوش می گذره چرا خودت کون نمی دی گفت تو اول بده بعد من گفتم نه گفت اخه من بچه را کردم بعد هرکار کردم تو همانطور بکن گفتم گولت نمی خورم گفت باشه بخاطر اینکه امروز باید کون بکنم کون می دم گفتم قبول نمیکنم اول بگو برای چه اصرار می کنی اخه تو کون کردی گفت اگه بگم بهم کونی می دی ودیگه چیزی نمی گی گفتم آره به شرطی که تو اول بدی گفت باشه بخاطر اینکه یک هفته می شه من بالغ شدم گفتم یعنی چه گفت تو کون بده می فهمی گفتم اگه اول تو بده قبول می کنم گفت پس لخت بشیم تا حال بده لباسها در اوردیم ولخت لخت شدیم کونش سفید سفید بود گفت من اولین باره که کون میدم به تو که دوستمی زیرش نزنی وبعد به من بدی گفتم زیرش نمی زنم حمید گفت بیا تا کیر تو ببینم کیرم را نزدیک دهانش بردم گفت تف به کیرت می زنم بعد کونم تف بزن ومنو بکن بعد سر کیرم تف ریخت و با انگشتش مالید وباش زیر سرش گذاشت وخوابید وگفت زود باش به کونم تف بزن وبکن من هم همین کار کردم و کیرم گذاشتم دم سوراخش سر کیرم رفت داخل کونش وای وایییییییییی چه کیفی داشت خودم خوابیدم روش شروع کردم به کردن ارام ارم جلو وعقب می بردم حمید گفت خوشم می اد وگفت یک کم تند تر بکن و فشار بده تا اخر بره توکونم من همین کار کردم کیرم تا اخر داخل کونش بود سرعت بیشتر کردم تقریبا سه چهار دقیقه نگذشته بود که صدای امد گفتم بچه ها توپ زدن تو حیاط نمی دونم چطوری کیرم در اوردم ورفتم تو آشپز که نگاه کنم حمید هم بلند شد ودنبالم امد حمید گفت هیچی نگی ها پسره توپ برداشت ورفت وکیف مارا به هم زد پنجره رابستم تا بلند شدم حمید چسپد به کونم کیرش سیغ سیغ بود گفت دیگه نوبت منه گفتم من خیلی نکردم گفت دیگه من می کنم بد جوری کفم رفتیم تو حال حمید گفت بخواب یک نگاهی به کیرش انداختم گفتم خیلی بزرگه گفت من که بهت گفتم من کارم را بلدم نترس اگه خیلی درد ت امد نده من خوابیدم حمید رفت پشتم اول گفت پاها یک کم بیشتر باز کن پاهام باز کردم کپل هایم وباز کرد وگفت وای چ کونی کیف می کنم بعد دهانش برد نزدیک کونم و تف ریخت دم کونم با انگشتش پخش کرد وانگشتش داخل کرد خوشم امد وبا کونم بازی می کرد تا گشاد بشه بعد انگشتش در آورد و انگشت شصتش داخل کرد یک کم کونم بازتر شد و انگشتش می چرخوند بعد در اورد دو انگشت داخل کرد وچرخوند بعد در اورد ودو سه بار گپلام باز میکرد طوری که کونم باز می شد دیگه طاقت نیاوردم بسه دیگه بکن گفت صبر بدجوری شده بودم بعد برعکس دراز کشید وکیرش به طرف دهانم کرد وگفت سر کیرم خیس کن تف بزن پخش کن وخودش انگشت بزرگش تو کونم تا اخر کرد انگشتش در اورد وامد سریع رو پاهام نشست لای کونم باز کرد ودوباره تف ریخت وکیرش گذاشت دم کونم یک کم فشار داد سر کیرش کمی داخل رفت دیگه کشید دو بار تکرار کرد وهر دفه بیشتر فرو می کرد دیگه سرش داخل کونم بود یک کم فشار داد یک کم دردم گرفت ولی حرفی نزدم حمید یواش یواش کیرش داخل می کرد من هم لذت می بردم خبری از درد نداشتم وخودش خوابید روم من دیگه کیف می کردم بعد سرش اورد دم گوشم وگفت خوشت می اید گفتم اره درد که نیست گفتم نه وشروع کرد به کردن خیلی ارام ارام می کرد تا جا برای کیرش باز شد بعد سرعتش رابیشتر کرد گفت اذیت نمی شی گفتم نه پس من همین طور ادامه می دم تا چندقیقه که حمید گفت دیگه نمی تونم باید تند تر کنم کونم درد گرفت کیرش تو سیغ سیغ شده بود که حمید تند تند نفس می کشید و گفت می خواد بیاد من منظورشو نمی دونستم کیرش تا آخرآخر کرد توکونم وفشار می داد که یکبار ه اب گرمی ریخت توکونم گفتم چکار می کنی خواستم بلند شم محکم من گرفته بود تا شل شد دوباره گفتم چکار می کنی گفت اینه بلوغ دیگه کیرش بیرون کشید ویک نگاهی داخل کونم کرد گفت کونت پر اب شده برو دستشویی بلند شدم ورفتم دستشویی وخودم خالی کردم بعد حمید امد و شاش کرد وکیرش را شست ورفت روی صندلی نشست من هم کنارش نشستم چند دقیقه گذشت حمید گفت یک هفته ای می شه که ابم می اد بلوغ شدم برای همین بود که خیلی اصرار می کردم می خواستم ابمو تو کون یکی خالی کنم آخرش هم این کار رو کردم هرچند به کون دادنم تمام شد اگه کس دیگه بود کونم نمی دادم به خاطر تو دادم بعد من یگ نگاه به کیر حمید کردم کیرش خوابیده بود حمید هم به من نگاه کرد وگفت ازش خوشت امد وکیرش را با دستش بلند کرد وگفت تا اخر تو کونت کردم تا اینجا با این حرف حمید دوباره هوس کون دادن کردم حمید گفت دیگه می خوای گفتم اره حمید گفت تو اول به زور راضی شدی گفتم خوشم امد گفت بزار برای فردا گفتم الان گفت نمی تونم حمید بلند شد تا کونش دیدم فکر کودن دادن از سرم رفت باخودم گفتم دوباره می کنم بلند شدم ودم کون حمید چسپدم گفتم حالاکه نمی کنی بزار من بکنم گفت فردا می ایم گفتم نه الان میخوام حمید گفت باشه بشرطه اینکه بعد اگه تونستم من هم می کنم گفتم قبوله حمید خوابید من رفتم کیرم سیغ شده بود یک کم تف اداختم سر کیرم ویک کم ریختم دم کونش وشروع کردم به کردن این دفه دیگه سرعت عمل بیشتر شده بود که حمید گفت ادامه بده پس از چند دقیقه بدنم یک لرزشی کردم دیگه ایستادم کیرم داخل کونش بود حمید گفت زود باش کیرم راست میشه کیرم در اوردم و ودراز کشیدم حمید هم سریع بلند شد وبا کیرش بازی می کرد وقتی کیرش سیغ سیغ شد تف به کیرش وکونم زد شروع کرد چنددقیقه گذشت گاهی سرعتش بیشتر وگاهی کند تر می کرد این دفعه دیرتر شده بود به حمید گفتم آبتو بریز تو کونم وحمید تند تر می کرد که فشار رابیشتر کرد وکیرش تا اخر تو کونم کرده بود این بار اب کمتری ازش امد یک دقیقه کیرش نگه داشت بعد بیرون کشید دیگه هردو ما نای نفس کشیدن نداشتیم ربع ساعتی دراز کشیدم بعد حمید گفت دیدی چه خوش گذشت رفتم دستشویی وخودم دوباره خالی کردم حمید هم کیرش راشست ورفتیم لباس پوشیدیم بعد من گفتم اگه روزی من هم بلوغ شدم تو به من کون میدی حمید گفت به تو اره به شرطی که من اول بکنم
عشاق
     
  

 
قسمت دوم ماجرای کون کردن کون دادنم

بعد از روز من وحمید باهم بودیم گاه گاهی هم به مدرسه سر میزدم همه چیز تو امن بود تو این مدت حرف وصحبتی در باره انروز نمی کردیم تقریبا دو هفته ای گذشت یکروز تو حیاط مدرس نشسته بودیم که حمید گفت سرایدار کی می اد گفتم خودش گفته بعد از دوهفته ولی هنوز پیداش نیست دیگه همین روزها می اد حمید گفت نمی خوای یک دفعه دیگه بریم انجا من گفتم دیگه از ان کارا بکنیم گفت اگه این بار اول بدی یک کون درست حسابی بهت می دم که کیف کنی این دفع حسابی منو بکن با این حرفش کیرم راست می شد من گفتم قرار بود زمانی که من هم مثل تو بلوغ شدم خودما این کار را بکنیم حمید گفت اینجا جای خوبییه شاید فردا پس فردا سرایه داره بیاد بهتر یکبار استفاده کنیم من گفتم باشه رفتیم تو خانه ها ی سرادار همانجا روی صندلی نشستیم حمید فرصت نداد زیپ شلورش کشید پاین وکیرش در اورد کیرش نیمه راست بود بعد گفت انروز از دومین بار که ابم امد خیلی خوشم امد اول که ابم امد کیرم خوابید ولی وقتی منو می کردی کیرم کم کم راست شد وبا کیرش ور میرفت حمید گفت شلوارمان در اریم هردو شلوار ما در کردیم حمید به کونم نگاه کرد ونشست رو صندلی وگفت بیا نگاه کنم کونت گشاد شده یانه رفتم جلو حمید وایسادم حمید لای کونم باز کرد وانگشت بزرگش کرد داخل کونم وای چه حالی می داد وبعد انگشتش در اورد و تفی کرد ومی مالید به سر کیرش بعد و دیگه مالید به سوراخ کونم وانگشت شصتش را داخل کرد وفوری در اورد وگفت بشین سرش من هم نشستم سرکیرش رفت داخل دیگه کیرش هم رفت داخل حمید گفت راحت داخلت شد وگفت یک کم کونت تکون بده تا اخر اخر بره داخل من هم تکون خوردم دیگه تمام کیرش داخل کونم بود کیرش نمی تونست جلو وعب ببره یک دقیقه صبر کرد گفت کیف نداره باهم بلند شیم که کیرم در نیاد از رو صندلی بلند شدیم وایستادیم نصف کیرش تو کونم بود گفت کونت عقب بیار من هم عقب کردم و شروع کرد به کردن سه چهار بار عقب وجلو کرد کیرش وگفت کیف نداره کیرش در اورد وگفت پیراهنا در اریم ولخت لخت بشیم هرچه تنمون بود در اوردیم حمید گفت بخواب خوابیدم وسریع کیرش داخل کرد وشروع کرد به کردن وگفت اینطوری خوبه دیگه تند تند می کرد کم کم نفساش تند می شد که ابش امد فشار رابیشتر کرد تا کیرش تا اخرین حد توکون بود وابشو خالی کرد دیگه شل شد و کیرش کشید بیرون گفت دیگه نوبت تو من اول رفتم دستشویی خودم را خالی کردم حمید دراز کشده بود کیرم نیمه راست بود باهش ورمی رفتم اومدم کنار حمید نگاهی به کیرم انداخت وگفت محکم منو میکنی وگفت اول می خوای بشینم سر کیرت گفتم اره دوست دارم رو صندلی نشستم کیرم هنوز سیغ سیغ نبود بعد خودش بادستش کیرم گرفت بازی می کرد تا سیغ شد دیگه طاقت نیاوردم گفتم زود باش بشین ونشست یکسره کیرم داخل شد یک کم صبر کرد ودوباری خودشو تکون داد گفتم ولش کن بلند شو بخواب ان طوری کیفش بیشتره بلند شد وخوابید ومن هم خوابیدم روش وچند دقیقه گذشت کم کم سیر می شدم که گفت محکم بزن تا کیرم بلند شه دستشو برد به طرف کیرش و بازی می کرد من هم هرچه می تونشتم می کردم گفت فشار بده تا بیشتر بره داخل وگفت جون اخ جون کیف می کنم وکیرم هم بلند می شه دو دقیقه ای گذشت دیگه سرعتم کند شد گفتم بسه نمی تونم حمید گفت باشه بلند شو کیرم در اوردم احساس کردم کیرم بزرگتر شده حمید هم نشست و با کیرش بازی می کرد پس از چندقیقه گفت بخواب زود باش کیرش راست شده بود گفتم بسه گفت حال همین یکبار دستم گرفت ومنو خوابند وشروع کرد به کردن گاهی سرعتش کم می کرد وگاهی تند تند می کرد یکم کونم می سوخت که گفت می خواد بیاد اخ می اید می اد وای وای چند قطره ابش امد خودش هم شل شد ولی کیرش را در نیاورد وگفت راحت شدم بعد از تقریبا یک دقیقه کیرش در اورد و کنارم دراز کشید گفت دیگه بسه دیگه این کارو نمی کنیم گفتم برای چه گفت اگه ببیند یا بفهمند ابرومون می ره بهتره به فکر دختر بازی باشیم من گفتم پس وقتی من ابم بیاد گفت تا ان موقع یکی را پیدا می کنیم. تمام
عشاق
     
  

 
سلام
این خاطره واسه چند وقت پیشه
یه روز تو خونه داشتم فیلم میدیدم ک بدجور حشری شدم..خیس خیس بودم
رفتم حموم و با وسایل حموم سعی کردم خودمو سبک کنم .و دسته طی رو تو کونم جا کردم و طبق عادت شیو کردمو دوش گرفتم..اما انگار جواب نداد و داغ ترم کرد
گذشتو دوستم عصر زنگ زد ک شب برمم خونه مجردیشو مشروب بخوریم...منم از خدا خاسته رفتم ساعتای 9 بود رسیدیم اونجا و بساطو پهن کردیمو حسابی خوردیم...من حس گردم باید برم دوش بگیرم چون زیاد خورده بودم.رفتم حمومو یه خورده ای بهتر شدمو لخت اومدم بیرون ...هوام بیرون سرد بود اما اتاق گرم بود و منم با مشروب گرمتر..هنوز کونم میخارید اما با این دوستم ک سالها با هم بودیم سکس نداشتم
رفتم دستشویی و حسابی کونمو با شیلنگ دستویی تمیز کردمو شیلنگو جا میکردم تو کونم..
دوستم جا پهن کرده بودو ماهواره میدید..منم اومدم زیر پتوش...حسابی مست بود...نزدیکای دو سه صبح بود ک پاهامو جمع کرده بودم تو سینم چون یکم سرد بود و کونم به سمت دوستم بود...حموم اونروزم حسابی برقم انداخته بود دید ..دیدم دستش رو قمبلام داره حرکت میکنه..برق از سرم رفت..قلبم تند میزد..مالوندو منم چسبونم خودمو به کیرش کونمو...حسابی شق بود و داشت شلوارکشو جر میداد...رونامو مالوند و همزمان کیرشو میمالید به کونم... سینشو چسبوند به کمرمو گردنمو میک میزد... سینمو چنگ میزد...دستشو اورد سمت کیر لختمو منم ک حسابی حشری بودمو راست کرده بودم ..شروع کرد جق زدن من دستمو بردم تو شلوارشو کیرشو ک یکم خیس شده بودو مالیدم شلوارکشو در اورد و کیرشو با تفم خیس کردم و گذاشتم دم سوراخ ک بکنتم..دم گوشم گفت دردت میاد ..اما من با مالیدن سر کیرش به سوراخم فهموندم بکننن...لذتی داشتم میبردم ....کونمو یکم انگشت کرد و کمرمو گاز میکرد..چون روزش با طی و شلنگ حال کرده بودم راه باز بود...کیرش حسابی خیس بود گذاشت تو کونممم.سرش ک رفت نفس عمیق کشیدم..درد داشت اما نه زیاد...بیشتر داخل کرد من همینجور باهام تو سینم جمع بود یکم پاهامو از هم وا کرد و با یه فشار کوونمو فتح کرد...سرمو برمیگردوندمو لب میدادم ...تند تند تلمبه میزدد صدای ناله هامو اتاقو پر کرد..تموم پشتمو میبوسید...به پشت خابیدم پاهامو دادم بالا و کیرشو تنظیم کرد و مشغول شد به گاییدنم...کیرم میمالیدو میکردم...ابشو ک ریخت تو کونم از لذت منم ارضا شدم...دستمال گذاشت دم سوراخمو خودشو تمیز کردو کلی همو بوسیدیم...خابمون ریده بود و رفتم دستشویی و تمیز کردم اومدم...دیدیم شیشه مشروبو اورده ...دمرو منو خابوندو مشروب میریخت رو کونمو لیس میزد...منم ک عاشق لیسیده شدن سوراخمم حسابی به نفس نفس افتادم..اونقد ریختو کونمو با زبون و انگشت مالید ک ک از مستی بی حال شد..فردا نزدیک ظهر لخت تو بغل هم بودیمو از خواب ک بیدار شدیم یجورایی خجالت میکشید ازم...اما بعد اینکه یجی خوردیم به بهانه کیرشو گرفتمو مالوندمو همین شد باعث سکس و سکسای مجدد..
امیدوارم بابت نوع بیان ببخشیدم.
     
  

 
جوووون
     
  

 
خرابه
داستان ما برمی گرده به چند سال پیش که نوزده سالم بود من و فرید خیلی باهم صمیمی بودیم خیلی جا باهم بودیم گاهی وقتها با جلق زدن خودمان خالی میکردیم فرید خیلی بچه پروی بود سرمسله کوچک می گفت کونم پاره کردی یا کیرم تو کونت واز این حرفها ما باهم شوخی می کردیم دست به کون هم می زدیم در نزدیکی شهرما یک خرابه بود که جا ی معتادان بود یک ماهی می گذشت که نیروی انتظامی حمله کرده وتمام آنها دستگیر کرده بود یک روز من فرید گفت بریم تو آن خرابه ببینیم چه خبره اگه معتاد انجا بودند اذیتش کنیم رفتیم انجا هیچ کس نبود تویک اتاق یک فرش پاره پاره انداخته بودند جای خلوتی بود در وپنجره نداشت ولی سقفش هنوز خوب بود ما توی جای پنچره نشته بودیم که من گفتم بیا جلق بزنیم تا خالی بشیم فرید گفت چه فایده داره آبمو بیرون بریزیم من گفتم پس چکار کنیم فرید گفت اهلش هستی یک کار با حال کنیم گفتم چکار گفت بیا ابمو بریزیم تو کون همدیگه وبعد شلوارشو کشید پایین من خشکم زد گفت چته حرفی نزدم مات نگاهش می کردم کیرش در اورد باهش ور می رفت کیرش نیمه راست بود وگفت می خواهم تا آخرکیرم تو کونت کنم نگاهی به کیرش انداختم دیگه کیرش سیغ شده بود وشلوارم کشیدم پایین کیر من هم راست شده بود فرید موهایش زده بود من ههم هیچ چیز نمی گفتم خواستم که بخوابم تا اون کونم را بکنه که فرید گفت چرا حرف نمی زنی کونشو بطرفم کرد و گفت نترس بیا منو بکن بعد مقابل کیرم نشست و گفت وا ی چه کیری داری منو می کنی من دیگه دلم باز شد گفتم اره سریع سر کیرم تف مالید و خودش دولا شد وبا دو ستش لای کونش را باز کرد من هم دیگه پرو شدم گفتم الان کونتو پاره می کنم گفت زود باش سر کیرم گذاشتم دم کونش وفشار دادم به آسانی سر کیرم رفت داخل فشار را بیشتر کردم کم کم کیرم رفت داخل کونش دوسه بار جلو عقب بردم که گفت خوشم می اید یک کم نگهش دار من هم تا اخرین حد داخلش کردم ونگهش داشتم که گفت کیف می کنم وای وای چ کیفی داشت بعد گفت درش بیار تا دراز یکشم رو زمین کیرم در آوردم اون هم دراز کشید بصورت دمرو روی فرش من هم رفتم روش ولای کونش باز کردم وکیرم را داخل کونش کردم وشروع کردم به کردن سرعتمو زیاد کردم فرید ساکت شده بود چند بار که جاو وعقب کردم سر کیرم تحریک شد دیگه کار تمام شده بود یهش گفتم داره ابم می آد گفت خالیش کن تمام آبم را داخل کونش ریختم به ارامی گفت آبت داغه کونم سوخت من دیگه نای نفس کشدن نداشتم کیرم کشدم بیرون ونششستم کنارش بعد فرید بلند شد وورفت فاصله گرفت از جایمان و کونش را خالی کرد و امد کنارم وگفت تو که خالی شدی دیگه من باید خودمو خالی کنم با کیرش که نیمه راست بود بازی می کرد تا کیرش راست شد من هم بادیدن کیرش هوس دادن کردم فرید بلند شد و گفت الان کونتوپاره می نم و نشت توجای پنچره که مثل نیمکت بود گفت بیا بشین سر کیرم بعد تف زد به کیرش و گفت با دو دستت لای کونت باز کن وبشین من لای کونم باز کردم ونشستم سر کیرش کیرش کم کم رفت داخل کونم چه لذتی داشت دیگه تا آخر رفت داخل گفت خودتو بالا وپایین کن تا جا باز کنه خودم بلا وپایین کردم گفت چه لذتی داره بعد نشستم ودیگه حرکتی نکردم بعد گفت بسه بلند شو ودراز بکش من هم بلند شدم و دراز کشیدم آمد کنارم وگفت پا هات باز تر کن پاهام باز کردم وآمد روم وکیرش کذاشت داخل کونم وشروع کرد به تلنبه زدن گاهی تند تند می کرد وگاهی هم یواش ابش هم نمی آ مد بعد چند دقیقه گفت می خواهم تند تند بکنم تا آبم بیا د وشروع کرد به کردن که نفس هاش تند تند شد و گفت می خواد بیاد وای می خواد بیاد کیرش تا اخر تو کونم برده بود وفشار می داد که ابش آمد ابش داغ داغ بود کونم سوخت وکیرش در نیاورد تا خودش خالی خالی کرد کونم دیگه پر از ابش شده بود گفتم بسه بکش بیرون گفت باشه خسته شدم بدنم سست شده کیرش در اورد من رفتم ابش خالی کردم و آمدم کنارش نشستم اون هم نشست و گفت امروز کیف کردم اگه مایل باشی دیگه جلق نمی زنیم فقط همدیگه را می کنیم که کیفش بیشتره من هم گفتم باشه بعد دو سه باری همدیگه را کردیم
عشاق
     
  
مرد

 
این چه وضعی هستش ، هر چی داستان توی سایت شهوانی هست بعد از چند روز کپی میکنید اینجا !!!!!
وافعا مدیران سایت اینو متوجه نمیشن !!!!!؟؟؟؟؟

خوبه والا مدیران این سایت اینقدر ملا لغتی هستن ولی کپی کردن از سایتهای دیگر به چشمشون نمیاد !!!!
مترسک گفت:
اى گندم تو شاهد باش مرا براى ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده اى بودم كه از گرسنگى مرد...!!!
     
  
صفحه  صفحه 67 از 85:  « پیشین  1  ...  66  67  68  ...  84  85  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Gay Stories - داستان های سکسی مربوط به همجنسگرایان مرد

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA