صفحه 12 از 18: « پیشین 1 ... 11 12 13 ... 17 18 پسین »

تا حالا شكست عشقی خوردی ؟ توی اون لحظه چه حسی داشتی؟

samuel2121

کاربر

ارسالها: 87

#111 Posted: 8 Aug 2015 10:10

آره.
تو اون لحظه که نه. تا ماهها یا سالها به کسی نمیتونی اعتماد کنی. حالت از این دوستیها به هم میخوره...

س.ا.م

بازگفت

niz

کاربر

ارسالها: 4600

#112 Posted: 12 Aug 2015 18:45

یک بار
تا چند روز شبها گریه میکردم

بازگفت

Msuzi_1

کاربر

ارسالها: 134

#113 Posted: 5 Sep 2015 10:31

من که تا حالا شکست عشقی نخوردم چون هیچ وقت به هیچکسی وابسته نشدم از همه لحاظ مخصوصا عشقی و احساسی

بازگفت

moohammadyaqoob

کاربر

ارسالها: 291

#114 Posted: 4 Apr 2016 16:30

احساس پوچی نکه مریضی اعصاب دارم بدارم شدم کلا سیگاری شدم

بازگفت

mahmood89

کاربر

ارسالها: 51

#115 Posted: 29 Apr 2016 07:17

اره منگ شده بودم

بازگفت

sagha

کاربر

ارسالها: 7159

#116 Posted: 17 Jul 2016 12:41

اوف بدجورم

خدا نصیب هیشکی نکنه

بازگفت

bahar5968

کاربر

ارسالها: 70

#117 Posted: 17 Jul 2016 13:10

من الان در همون مرحله هستم ....حال و روز خوشی ندارم....لعنت ب اون دختری ک وارد زندگی ما شد

بازگفت

mehrdad1987

کاربر

ارسالها: 27

#118 Posted: 23 Jul 2016 21:24

درود بر دوستان همیشه فعال. من شکست اسمشو نمیذارم چون شکست این تعریفش نیست وقتی کسی باعت رنجش و ناراحتی کسی میشه شک نکن که باید تنها بشه تا رشد کنه.من خودم با یک مورد برا ازدواج شروع کردم وقتی وارد این رابطه شدم تا دیدم با توجه به علاقه و محبتی که بهم داریم.باید به تضادها هم توجه بشه و اینا را نمیشه نایده گرفت خیلی محترمانه با هم توافق کردیم و با این موضوع کنار اومدیدم با توجه به این که هم کلاسی بودیم و مدت ۷سال با هم تو ی دانشگاه و کلاس بودیم و من به حرمتشون که خدای نکرده باعت رنجش بشه براش سراغ هیچ دختری نرفتم...و الان وقتی فکر میکنم میبینم یکی از تصمیمات درست زندگیم بود .و اونم دختر فوالعاده ای بود و هست و هر وقتم بیاد تو فکرم براش دعا میکنم.امیدوارم سفید بخت بشه...

...

بازگفت

SAEED_rainy

کاربر

ارسالها: 164

#119 Posted: 4 Aug 2016 16:45

are, dar lahze shekast khordam, khodamo sari jam kardammm

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

بازگفت

maryy

کاربر

ارسالها: 8967

#120 Posted: 9 Sep 2016 19:00

اره خوردم خیلی هم بد خوردم
حس حماقت
ولی کاشکی دل هم درک میکرد دل نمیفهمه

شب ها قبل خواب همش میگم چرا

نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم

بازگفت

صفحه 12 از 18: « پیشین 1 ... 11 12 13 ... 17 18 پسین »

گفتگوی آزاد /

تا حالا شكست عشقی خوردی ؟ توی اون لحظه چه حسی داشتی؟

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا