ارسالها: 455
#951
Posted: 8 Nov 2019 07:16
بسیجیه سوار تاکسی میشه میگه ببخشید آقا ، بیزحمت منو دو نفر حساب کنید !
راننده میگه سیکدیر بابا ! من تو رو کیرمم حسابت نمیکنم !
−−−−−−−
دیروز سوار تاکسی شدم ، موقع پیاده شدن ، راننده ، خورد نداشت بده گفت به جاش درو محکم ببند !
−−−−−−−
دیروز سوار تاکسی شدم ، رسیدم مقصد گفتم چقدر میشه ؟
گفت هر چی مرامته !
منم دست کردم تو جیبم یه ۵۰۰ تومنی دادم بهش !
گفت ریدم تو مرامت !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#952
Posted: 8 Nov 2019 07:23
طرف میره پیش روانپزشک میگه آقای دکتر من یه چند وقتیه بیخیالی بهم دست داده !
دکتره میگه مثلاً چه طور ؟
میگه مثلاً همین الان که دارم با شما صحبت میکنم ، انگار دارم با کیرم حرف میزنم !
−−−−−−−
طرف میره پیش روانپزشک میگه ببخشید آقای دکتر من یه چند وقته افسرده شدم !
دکتره میگه مجردی ؟
طرف میگه بله !
دکتره میگه خوب ببین ، منم یه موقعهایی افسرده میشم ، بعد که با خانمم همبستر میشم ، حالم بهتر میشه !
طرف یه خورده صحبت میکنه و تشکر میکنه میره !
یه ماه بعد ، بر میگرده پیش دکتره ، میگه دستت درد نکنه آقای دکتر ، الان خیلی حالم بهتره ؛ فقط خونهتون یک کم بد مسیره !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#953
Posted: 14 Nov 2019 15:06
شیره و گرگه داشتن با هم گپ میزدن که یهو یه خرگوشه میاد به شیره میگه چه طوری کونی ؟
شیره بهش هیچی نمیگه ! گرگه به شیره میگه چرا هیچی بهش نمیگی ؟ برو یه لقمه چپش کن ! شیره میگه ولش کن بابا ، بچهست !
خرگوشه شروع میکنه شکلک در آوردن و زبون درازی کردن ! گرگه عصبانی میشه میدوئه دنبالش !
خرگوشه تیز میدوئه میره تو لونهش ! گرگه سرشو میکنه تو لونه که خرگوشه رو بگیره ، سرش گیر میکنه اون تو !
خرگوشه از اون ور لونه میاد بیرون از پشت ، ترتیب گرگه رو میده !
فرداش دوباره شیره و گرگه داشتن با هم گپ میزدن که خرگوشه میاد میگه چه طورین کونیا ؟
شیره به گرگه میگه چیه ؟ چرا هیچی بهش نمیگی ؟
گرگه میگه ولش کن بابا ، بچهست !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 27
#954
Posted: 15 Nov 2019 01:42
یه بار یه موش با یه فیل عروسی میکنن، فرداش فیله میمیره
به موشه میگن چی شد؟؟
میگه هیچی بابا، یه شب کس کردیم، حالا یه عمر باید قبر بکنیم!!
من ندانم با که گویم شرح درد / قصه رنگ پریده خون سرد
ارسالها: 455
#955
Posted: 30 Nov 2019 15:58
سلامتی اون گارسون رستوران شمال شهر که وقتی با دوستات برای اولین بار میرین اونجا و برای سفارش میگی : « همون همیشگی » ؛ خرابت نمیکنه و جلوی دوستات آبروتو نمیبره ---
--- میره گرونترین غذاشونو برات میاره
تا دیگه از این گوهها نخوری !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#956
Posted: 30 Nov 2019 16:02
سلامتی اون سرباز وظیفهای که فهمید عشقش ازدواج کرده ؛ مرخصی گرفت رفت عروسی ... منتظر موند تا عروس و دوماد بیان بیرون ... عروس و دوماد که اومدن ، رفت جلو و خودشو آماده کرد که یه تف بندازه تو صورت عشقش و بگه به خدا نمیبخشمت ! رفت روبنده عروسو برداشت دید یه دختر دیگهست !
فامیلای دامادم گرفتن مثل سگ زدنش !
عروسی رو اشتباهی رفته بود !
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#957
Posted: 4 Dec 2019 19:26
زن و شوهره شب ، زیر نور چراغ خواب با هم خلوت میکنن ؛ مرده به زنش میگه خوب عزیزم ، امشب از جلو بکنمت یا از عفب ؟
یهو بچهشون از زیر تخت میاد بیرون میگه کونش بذار بابا ! امروز منو خیلی اذیت کرده !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#958
Posted: 5 Dec 2019 15:46
این استاتوس یه خانم ناشناس توی فیسبوک بود ( خیلی خندهداره )
میگن هر کس با دخترا مثل یه پرنسس رفتار میکنه ، حتماً تو آغوش یه ملکه بزرگ شده ؛ لامصب هر کی به پست ما خورده ، ننهش ، جادوگر شهر اوز بوده !!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 455
#959
Posted: 7 Dec 2019 20:11
آقا یه چند سالیه این سؤال ذهن منو به خودش مشغول کرده ....
توی مراسمها و جشنوارهها وقتی میگن به افتخارش دست بزنید
یعنی دقیقاً باید به کجاش دست بزنیم ؟
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 27
#960
Posted: 8 Dec 2019 04:32
من ندانم با که گویم شرح درد / قصه رنگ پریده خون سرد