ارسالها: 7125
#392
Posted: 17 Jul 2020 22:48
با اینکه قبلا اینجا و تو یه تایپک دیگه گفتم ولی چون تو خصوصی دائم میپرسند میگم.
با یه کارمند بانک بود تو خونه خالم تو تهران.
رفته بودم تهران که تو یه آزمون شرکت کنم.رفتم خونه خاله کوچیکم.خونش خیابون ولیعصر بود.نزدیک میدون ولیعصر.اون موقع خالم با این بانکیه و زنش خیلی قاطی بود.اینا اراکی بودن.اسم زنش اکرم بود اما اسم مرده یادم نیست.
راستش الان که فکر میکنم به نظرم خالم با این بانکیه و زنش سه نفره رابطه داشتن.البته اون زمان عقلم به این جیزا نمیرسید.دختر شهرستانی بودم و این رندبازیها برام نا آشنا بود.
خلاصه خالم و اکرم به بهانه رفتن به آرایشگاه زدن بیرون و من موندم این بانکیه که مثلا دنبال زنش اومده بود و ماهواره هم فیلم پرنوگرافی پخش میکرد و...
براش ساک زدم!
ها!!! چیه؟؟؟
تو اون امتحان هم رد شدم!
دوست داشتم چند روز دیگه بمونم اما پدر و مادرم دائم تلفن میزدند که بیا بیا! از طرفی هم مزاحم خاله و اکرم و بانکیه بودم...
اون زمان خیابون ولیعصر خیلی زنده و با حال بود.من که دوستش داشتم.با خاله میرفتیم مرغ سوخاری و سیب زمینی سرخ کرده با کلی سس کچاپ میخوردیم و هار هار تیر تیر راه مینداختیم.مخصوصا پسرا رو منتر خودمون میکردیم!
خلاصه خاله یکی دو سال بعد مهاجرت کرد به آلمان و خیلی خیلی هم موفق و خوشبخت شد.اون بانکیه و زنش هم حتما تهرونند.منم که آینه عبرت شدم...
💔تو زمستون داره چشمات...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7125
#393
Posted: 17 Jul 2020 22:53
اما سکس کاملم با عاغامون بود.اولین بار سکس از پشت بود تو دوران عقد.وقتی جهاز میبردم.
از جلو هم یک هفته بعد عروسی.
رابطه آزاد رو تقریبا سال دوم بعد ازدواج بود.فکر کنم چهار پنج نفری بوده تا حالا.
حالا نیاند برام کنتور بندازن که بیشتر یا کمتر بوده سلباط دوژمن شکن عنایت بفرمایید...
💔تو زمستون داره چشمات...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7125
#394
Posted: 17 Jul 2020 22:59
اولین رابطه آزادم بعد ازدواج با یه مهماندار هواپیما بود.با این تو بیتاک آشنا شدم و حدود یکسالی با هم چت میکردیم و عکس رد و بدل کردیم و بعد با هم بیرون میرفتیم و یک رابطه نیم بندی هم تو ماشین داشتیم که بیشتر عشقبازی و خوردن لب و سینه و ساک بود...
خلاصه به یک جایی رسید که دیگه دیدم دارم دیوانه و داغون میشم و مثل چی تحریک میشم و تحریک شده میمونم و بش فشار آوردم که باید بریم خونش! اما این متاهل بود .و بچه هم داشت.البته زندگی درب و داغونی داشت و زنش به قول خودش طلاق عاطفی گرفته بود و...
یه خونه تو شاهین شهر داشت که اجاره داده بود.وقتی خونه خالی شد با هم میرفتیم خونش که خونه ویلایی بزرگی هم بود و ...
اولین بار که رفتم خونش به محض اینکه در پارکینگ رو بست و اومد در ماشین رو باز کرد که من پیاده باشم مثل عقاب به لبها و صورتم حمله کرد! اینقدر لب و صورت و زبونم رو خورد که حالم دگرگون شد و صورتم سرخ سرخ و داغ داغ شد!
خلاصه همونجا تو پارکینگ بغلم کرد و بردم تو خونه که یک خونه جنوبی بود.
اما تو سالن معطل نکرد و گذاشتم زمین و مثل دیوانه ها بم پرید و همونجا تو سالن رو موکت حتی نزاشت شلوار و شورتم رو کامل از پام در بیارم و همونجوری کاندوم نزده به مراد دلش رسید...
اما اینقدر هیجان و اشتیاق داشت که دو دقیقه ای ارضا شد و آبش رو هم تو بدنم خالی کرد.
راستش رو بگم اینقدر دوستش داشتم که دلم میخواست ازش حامله بشم.مخصوصا که خوشتیپ و خوش قیافه هم بود.
بعد این رابطه بارها و بارها تکرار شد تا بالاخره خودم تمومش کردم چون واقعا میخواست زنش رو طلاق بده و...
بهترین خاطره من نوروز 95 بود که تمام دنیا رو قال گذاشتیم با این آدم دونفری رفتیم کیش و 4 روزی رو با هم گذروندیم که بهترین روزهای عمرم شد.
اینها تو کیش شهرک و هتل اختصاصی داشتند ولی برای راحتی رفتیم هتلی که ویلاهای ساحلی داشت و صبحانه و نهار هم میداد و یک ویلای ساحلی گرفت.البته مدیر هتل میشناختش و خیلی تحویلمون گرفت و اصلا اذیت نکرد.
آدم جذاب و مودب و با کلاسی بود که آداب معاشرت رو بخاطر شغلش به خوبی مراعات میکرد.مثلا غیر ممکن بود بزاره موقع سوار یا پیاده شدن به ماشین من در ماشین رو خودم باز و بسته کنم.یادمه هیچوقت اسم آلت تناسلی زن رو نبرد که برام خیلی جالب و جذاب بود.مثلا میگفت نسترن! البته اسم واقعیش نازه.
منم هیچوقت اسم آلتش رو نبردم.نمیدونم چرا این چیزای کوچیک برام اینقدر مهم و حساسه!
خلاصه قله های سکس و عشق رو با این آدم فتح کردم.بعدها با آدمهای دیگری هم درگیر رابطه های کوتاه و بلند شدم ولی هرگز این تجربه ناب تکرار نشد.
💔تو زمستون داره چشمات...❤️🩹