ارسالها: 4129
#1,491
Posted: 30 Jul 2021 17:08
خوشمزه تر از "چاي شهرزاد"
"لاي شهرزاده" كه متأسفانه بعد از انقلاب توليدش متوقف شده!😑😂
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,492
Posted: 30 Jul 2021 17:09
ﺩﺧﺘﺮﻩ اﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﻣﻴﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﺑﻪ ﻣﻴﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺁﻗﺎ اﻳﻦ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﺳﺎﻣﺴﻮﻧﮕﺎﺗﻮﻥ ﺧﻮﻧﻴﻪ؟
ﻣﻴﮕﻦ ﻣﻴﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻻی اﻧﮕﻮﺭا ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻤﻴﺎﺩ ﻣﻴﮕﻪ اﺯ اﻭﻥ اﻝ ﺟﻴﺎ ﺑﺒﺮ اﻭﻧﺎ ﺧﻮﻧﻴﻪ😂😂😂😂
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,493
Posted: 30 Jul 2021 17:10
طرف پست گذاشته:
شمعی هستم در جهانی تاریک
که گرما میدهم دستان سرد عاشقان را..
یکی کامنت گذاشته:
فوووت
حالا دیگه هیچ گُهی نیستی
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,494
Posted: 30 Jul 2021 17:11
یبار راننده تاکسی بهم گفت این آهنگ مهستی خیلی خوبه ...
اومدم بگم عالیه زبونم نچرخید گفتم عاله
یه دست کشید رو پام گفت ژیژتو بخولم شومبول طلا😐😐
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,495
Posted: 30 Jul 2021 17:11
مردی خسیس و کون نشور به همراه زنش به خرید رفت
دم طلافروشی گفت : طلا بخوای شرمندتم،بدل بخوای درخدمتم
دم پارچه فروشی گفت : حرير بخوای شرمندتم، تترون بخوای درخدمتم
شب موقع خواب ، مرد هوس لاپایی زدن کرد ، زن پشتش را بـه مرد کرد و گفت : کُ. س بخوای شرمندتم، چُس بخوای درخدمتم ...
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,496
Posted: 30 Jul 2021 17:13
به دختره پشت تلفن گفتم چی تنته
یه ربع طول کشید تا جواب بده بعدش گفت
یه تاپ صورتی با شلوارک سفید
گفتم چرا انقد طولش دادی؟
گفت:
اون لباسی که تنم بود خوب نبود رفتم عوضش کردم 😳
محکم بزن یاران چ غریبانه ....
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,497
Posted: 30 Jul 2021 17:14
رفتم آتلیه عکاسی، گفتم یه عکس سکـ. سی واسه اینستاگرام بگیر.
گفت اون عکسایی که میبینی چون خودشون سک. ـسی بودن عکس هم سکـ. سی شده؛ عکس تو نهایتن کیری بشه، بگیرم؟
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,498
Posted: 30 Jul 2021 17:15
اولش فقط یه کوچولو درد داره...
برگی از خاطرات همه دوستان😂😂😂
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,499
Posted: 30 Jul 2021 22:17
روزی مردی مسلمان مهمانِ مردی مسیحی بود...
مرد مسیحی برای مسلمان شراب و انگور آورد.
مرد مسلمان انگور را خورد اما شراب را نخورد.
مسیحی پرسید: چراانگور را خوردی ولی شراب که از انگور به دست آمده را نخوردی؟
مرد گفت همسر و دختر داری؟
مسیحی گفت آری
مرد مسلمان گفت :همان طور که تو زن جنده ات را میکنی اما دخترت را که از کس زنت بیرون آمده است را نمیکنی، حال برو یخ بیاور این شرابِ گرم را سگ نمیخورد، زن و دخترت را نیز بیاور شراب دورهمی بیشتر صفا میدهد.
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,500
Posted: 30 Jul 2021 22:18
روزی مردی کیربخت داخل چاله ای افتاد و بسيار دردش آمد و بگای سگ رفت ...
یک مومن او را دید و گفت:حتماْ یه گوهی خوردع ای یا گناهی انجام داده ای!!!
یک دانشمند کلفتی و عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد بگایی هایش با او مصاحبه کرد! یک یوگيست کصمغز به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن کیری تو هستند در واقعيت وجود ندارند و تو کوسخولی !!!
یک پزشک برای او دو عدد شیاف و یک قرص آسپرین پایين انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : کون گشادی بس است، خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد کسکش و بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد و کونش را نجات داد...!
آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند فقط گوخوری میکند.!
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...