ارسالها: 4129
#1,561
Posted: 30 Jul 2021 23:47
مرد اصفهانی تو امریکا مسافر کشی میکرد
یک زن لخت ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻴﻪ ﻣﻴﺸﻪ!
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ هی ﻧﮕﺎﺵ ﻣﻴﻜﻨﻪ؟؟
زنه ﻣﻴﮕﻪ : ﭼﻴﻪ زن ﻟﺨﺖ ﻧﺪﻳﺪی؟
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻴﻪ میگه لختیت ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ!
ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﻛﺮﺍﻳﻪ ﻣﻨﻮ ﻛﺠﺎﺕ ﮔﺬﺍشتی چاقال ؟!
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,562
Posted: 30 Jul 2021 23:48
مردی برای تمرین رانندگی کیرشو داد دست زنش به جای لیور دنده ماشین
تمرینش میداد میگفت :
برو1، برو 2، برو3...
حالا خلاص کن برو عقب.....
زنش کیرشو فشار میده یهو مرد میگوزه.....
زن میگه چی شد؟!
میگه؛ هیچی دیگه پیاده شو مادر گیربکسو گاییدی کله کیری...
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,563
Posted: 30 Jul 2021 23:49
از عقابی پرسیدند آیا ترس به زمین افتادن را نداری ؟
عقاب لبخند زد و به هوا خیزید و گفت من انسان نیستم که با کمی به بلندی رفتن تکبر کنم، من در اوج بلندی نگاهم به زمین است!
در همین حین ناگهان رعد و برق شدیدی به او اصابت نمود و بگا رفت و بالهایش ریخت و شکلش کیری شد
کلاغ ها او را از کون کردند و آبشان را روی صورتش پاشیدند تا دیگر در جواب یک سوال ساده کص و شعر نبافد .
نکته اخلاقی : کلاغ ها کون دوس دارن
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,564
Posted: 30 Jul 2021 23:49
بچه تو حموم از باباش میپرسه من چجوری بدنیا اومدم
باباش کیرشو در میاره میگه اینو کردم تو کس ننت تو به دنیا اومدی
والا منم انتظار داشتم بگه یه شب که خواب بودیم خدا تو رو به ما داد...
اما این روزا بخاطر گرونی اعصاب پدرها کیریه
میفهمی کیریه
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,565
Posted: 30 Jul 2021 23:51
مردی کچل سه تا زن داشت
۱-دكتر۲-مهندس۳-معلم
از اون پرسیدند از کدام یک راضی هستی ؟
گفت : معلمه، پرسیدند چرا کچل خان؟
گفت :شبی كه با دكتر هستم ميگه مواظب باش ميكروب توش نره'
شبی كه با مهندس هستم ميگه يک سانت اينور و اونور نره' اما شبی كه با معلمه ميخوابم بعد از اتمام كار بهم ميگه دوباره مرور ميكنيم
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,566
Posted: 30 Jul 2021 23:52
اگه دوست دخترتون رو وقتي خواستین
بکنینش ديدین لاپاش خيس نيست
بدونید که ديگه واسش جذاب نیستید
او داره ب cut کردن فکر ميکنه
از اين خشکي ب راحتي نگذرين
خشک خشک بکنينش ک ميخاد بپره
جوري از كون بكنيد صدا آبميوه گيري
پارس خزر بده و تا يه هفته نتونه رو
صندلي بشينه
این سکس آخره و به این سکس میگن سکستو الوداع...
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,567
Posted: 30 Jul 2021 23:52
قُلی داشت زنشو میکرد..
یهو بچش درو باز میکنه میاد توی اتاق میگه دارین چیکار میکنین؟؟!
قُلی هول میشه میگه: هیچی بابایی
میخوایم برات یه آبجی کوچولو بیاریم تنها نباشی پسرم...
بَچَش میگه: گُه نخور ، داری از کون میکنیش که!!
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,568
Posted: 30 Jul 2021 23:54
مردی جان خود را با شنا کردن از میان امواج خروشان و سهمناک رودخانه ای به خطر انداخت و پسر بچه ای را که بر اثر جریان آب به دریا رانده شده بود,از مرگ حتمی نجات داد.
پسر بچه پس از غلبه بر اضطراب و وحشت ناشی از غرق شدن رو به مرد کرد و گفت:از اینکه جان مرا نجات دادید,متشکرم...
مرد به چشمان پسر بچه نگریست و گفت:تشکر لازم نیست، پسرم فقط اطمینان حاصل کن که جانت ارزش نجات دادن را داشت ...
سپس پسرک را خوابند و سه روز متوالی به او تجاوز نمود. بله مرد بچه باز بود و رید به داستان آموزنده ما
نتیجه اخلاقی: کیون رو هر وقت از آب بگیری تازس
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,569
Posted: 30 Jul 2021 23:54
مردی در کوچه خواست شیخ را ایسگاه کند
به نزد شیخ رفت و گفت:
یا شیخ من اگه خواهرتو بکنم از نظر شرعی باهم فامیل میشیم؟
شیخ فرمود :
نه عزیزم بی حساب میشیم
یا شیخ نافم در چشمانت جمله بسیار سنگین بود
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...
ارسالها: 4129
#1,570
Posted: 30 Jul 2021 23:56
روزی شیخ، زن همسایه را بدید
و از او خوشش آمد پیشش رفت و گفت:
ای زن دلبر روزی در خلوت به خانه ی ما بیا تا ببینم تو شیرین تری یا زن خودم...
زن همسایه که یکی از خارکصده های روزگار بود گفت:
برو از شوهرم بپرس که طعم هردو را چشیده است...
جلوی خَط چين ها اختيار را بِكُنيم...