انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 19 از 20:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  پسین »

چطور در سن پایین کونی شدم


مرد

 
nicenightgay
سلام عزیزم خداروشکر سالم هستی چقدر خوشحالم که دوباره داستانت رو ادامه دادی تا از خوندنش لذت ببریم، موفق باشی
amir cockuld
     
  

 
amirkhankoni
ممنونم از لطفت.
منم خوشحالم که می خونی و لذت می بری.
این یکی رو همون‌طور که قول دادم به عشق خودت نوشتم و آماده اش کردم.
     
  
مرد

 
داستانت جالبه
لطفا ادامه بده
دوستدار روابط آزاد خانومم هستم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn

 
اولین بار که آبم اومد
به نظر می رسید داستان موسی و اون کیر بزرگش برام دیگه تموم شده باشه. کییییری که به واقع انتظارات کون کوچولوی منو به خوبی برآورده می کرد. کییری که با اون سر بزرگش همیشه و هر لحظه که بهش فکر می کردم، دلم رو می لرزوند و آرزو می کردم کاش در همون لحظه پیشم می بود تا من بتونم اون کلفتی تنش رو توی دستم بگیرم و بارها از سرش تا انتهای اون بدنه پر از رگ رو با دستای کوچولوم بالا و پایین کنم. وقتی به سرش فکر می کردم، تموم تنم می لرزید و سوراخم غرق خواستنش می شد. می دونین، وقتی سر کیییییر بزرگ و قلنبه باشه، نصف خارش سوراخت رو با هر بار تو رفتن و دراومدن می ندازه. سر کیر موسی هم همین خاصیت رو داشت. وقتی واسه کون سفیدم راست می کرد، انگار سرش دو برابر می شد. باهاش بازی که می کردم، پوست سرش کشیده می شد و سوراخش از هم باز می شد. بعد از چند بار فشار دادن و نوازشش، یه آب زلال و لیز از سوراخ سر کیییرش راه می افتاد و بوی کیر و شهوت توی اون فضا می پیچید. با ادامه نوازش های سرش، تا جایی که می شد، داغ می کرد و جوش می آورد. طوری که وقتی روی سوراخ کونم تنظیمش می کرد، از حرارتش سوراخم می سوخت و داغ می شد و به وجد می اومد. حاصل این به وجد اومدن دل دلی بود که زیر کییییر موسی می کرد تا هر چه زودتر اون کلفت وحشی رو بمکه داخل خودش و تا انتهای اون بدنه عضلانی رو طی بکنه تا لپای کونم با شکم موسی تماس پیدا کنه. اون وقت بود که بهم می گفت: چووولم تا خایه هام تو کونت جا شده. جا زدن کیییرش هم خودش یه پروسه ای داشت. این بود که از اول بدون اینکه سوراخم رو آماده کنه، یه تف گنده می انداخت لای کونم و بعد با همه توانش اون کیییییر کلفتش رو فرو می کرد لای لپای کونم و بدون این که به خواهش ها و التماس های من توجهی کنه، تا شکمش رو به گردی گونم نمی رسوند، دست از فشار و تلاش بر نمی داشت.
یکی از زیبایی های کیر موسی قسمتی بود که سر کیییرش رو به تنه کیرش وصل می کرد. وقتی سر گنده اون کیر وحشی و آبدار توی سوراخم فرو می رفت، کل سوراخم دور اون قسمت زیر کیرش حلقه می زد تا یه نفسی بکشه. بعد بلافاصله، کلفتی تنه کییییرش شروع می شد و در نهایت تماس با دیواره های سوراخ از هم باز شده ام، راه خودش رو طی می کرد تا جاییکه دیگه حتی یک میلیمتر هم از کیرش بیرون نبود و با نگاه کردن از لای پاهام، می تونستم خایه های آویزونش رو از زیر سوراخ و تخمام ببینم.
از آب دار بودن کییییرش هم هرچی بگم کم گفتم. به طوری که از همون اول نوازش کردن و بازی کردن با کیییرش؛ از سوراخ سرش راه می گرفت و در طول کمر زدن هم ادامه داشت و تا وقتی که با نفس نفس های موسی و محکم تقه زدن های اون توی کونم به اوج شهوت می رسید، انگار اول کل آب منی اون از تخماش می اومد و توی سرش جمع می شد، بعد در یه لحظه همزمان با ارضا شدن موسی، یک دفعه تو کونم منفجر می شد و مثه کوه آتشفشان، مواد مذابی رو که توی سرش جمع کرده بود، با فشار و جهش بی وقفه توی روده هام می پاشوند. سفتی و داغی هر قطره از منی موسی رو توی خودم حس می کردم و تا زمانی که کییییییرش داخل بدنم دل دل می کرد، معنیش این بود که آب دادن کونم توسط موسی ادامه داره.
حالا فکر کن کسی که همیشه با این افکار می رفتم پیشش و خودم رو در اختیارش می ذاشتم، یک دفعه با سایر کارگرهای افغان بلایی به سرم آوردن که تا یک ماه حال خوبی نداشتم و انگار بدنم از درون متلاشی شده بود. اون روز موسی، نصیر و بقیه کارگرهایی که جلوی توالت تنگ و تاریک اون ساختمون کردنم و جرم دادن، باعث شده بود که نتونم درک و حس درستی از دادنم به اون جمع داشته باشم. فقط همهمه و خنده می شنیدم. هر کدوم تلاش می کردن که یه طوری منو بگان که وقتی از روم بلند شدن و رفتن پیش بقیه، حرفی واسه گفتن داشته باشن. هر کدوم که کارشون تموم می شد و جاش رو به نفر بعدی می داد، می شنیدم که داشت به بیرونی ها توضیح می داد که یه طوری کردمش که نفسش بالا نمی اومد، یا صدای ضربه های چووللللم رو تو سوراخش می شنیدین؟ اون یکی می گفت: اونقدر منی تو کونش ریختم که از دهنش زد بیرون. دست آخر هم موسی وقتی ازم معذرت خواهی کرد، یبار دیگه افتاد به جون سوراخ آش و لاش شده ام و برای آخرین بار با اون هیولای وحشی، آب منی خودش رو ته کونم به یادگار خالی کرد.
در طول اون یک ماه، هر بار که یاد کیر موسی می افتادم، ناخودآگاه یه لرزی از روی ترس هم دنبالش می اومد. همین باعث می شد که کمتر هوس کیییر به سرم بزنه و بیشتر توی خونه بمونم و استراحت کنم. این توی خونه موندن ها واسه خونوادم هم جای سوال شده بود. حتی بعضی مهمونی ها رو هم باهاشون نمی رفتم و می موندم خونه.
یبار که قرار بود خونوادم برای شام برن خونه خالم، هر چی اسرار کردن، موفق نشدن که برای رفتن باهاشون قانع ام کنن. مادرم برام غذایی آماده کرد و بعد از کلی سفارش، منو با خودم توی خونه تنها گذاشتند و رفتن. یه ساعتی از رفتنشون نگذشته بود که احساس کردم، سوراخم هوس کیر کرده. با بلایی که سرم اومده بود و یک ماه خونه نشینم کرده بود، جرات فکر کردن به کیر کسی رو نداشتم. اما خارش کونم مانع از فکر نکردن به کیرهایی که تا اون روز توم عقب جلو رفته بودن و بعضی هاشون سوراخم رو آب یاری کرده بودن نشد. یه متکا گذاشتم زیرم و به شکم روی اون افتادم. پیش خودم شروع کردم به نام بردن از تمام کسایی که تا اون روز کونم گذاشته بودن. از آقا امیر شروع کردم و از اون لحظه ای که توی پارکینگ خونشون منو کونی کرد تا وقتی که آقا عبداله کونم رو برای اولین بار پاره کرد و بعد آوازه کونی شدنم توی محله پیچید و پسرای محله یواشکی دنبال منو و امیر می اومدن تا گائیدن کونم توسط آقا امیر رو دید بزن و بعد هم موضوع کونی شدن یه پسر خوشگل و سفید توی محله های دیگه هم پیچید و کار به کون دادن به غریبه ها که از روی میل خودم نبود، کشید. همینطور که از اون روزا یاد می کردم، احساس کردم کیر کوچولوم راست شده و داره توی بالش زیرم فرو می ره. حس خوبی بود. واسه همین یادآوری اون روزها به میزان شهوتم اضافه می کرد و باعث می شد از اون رخوتی که بعد از گائیده شدنم توسط موسی و کارگرها بهش دچار شده بودم، خودم رو رها کنم.
با خودم فکر کردم که من از یازده سالگی شروع کردم. اولش با میل خودم بود اما بعد از فهمیدن بقیه دیگه اکثرا به زور می بردنم. چیزی که باعث شده بود با همه مشکلاتی که برام پیش اومده بود ادامه بدم، همون آبی بود که بعضی از اونایی که می کردنم، توم خالی می کردن. با اقا امیر شروع شده بود. اون که 15 سالش بود، همیشه بعد از ارضا شدنش یکی دو قطره آب تو کونم تخلیه می کرد. همیشه فکر می کردم این چیه که بعد از هر بار دادن توی کونم رو خیس و لزج می کنه و البته یه حس خوب هم بهم میده. بعد نوبت آب آقا عبداله بود و بعد هم توی همون سن بودم که توی یه ساختمون نیمه کاره دو تا پسر خفتم کردن و ترتیبم رو دادن. آب اونها هم کم بود و هنوز هم نمی دونستم این چیه تو کونم میریزن. بعد رفتن اون دوتا، کارگر اون ساختمون که افغان و نگهبان بود مچم رو گرفت. اون یه مرد کامل سن بود. مجبور شدم به اون هم بدم و اولین بار اونجا بود که فوران آب رو توی کونم چشیدم و احساس کردم از همون موقع به این مایع داغ و لیز و لزج معتاد شدم. چرا که دوست داشتم توی کونم نگهش دارم تا وقتی برمیگردم خونه با یه خیاری، بادمجونی، دسته پیچ گوشتی بیفتم به جونشو حسابی باهاش حال کنم. آبی که از کونم میومد بیرون رو به کیرم و خایه هامو و کونم می مالیدم و کیف می کردم. یه دلیل دیگه هم داشت و اون این بود که بزرگترها همیشه بهم میگفتن که اگه می خوای کیرت بزرگ بشه باید بزاری بکنیم توش و آبمون رو خالی کنیم.
اولین بار توی چهارده سالگی بود که فهمیدم ارضا شدن یعنی چی. اونروز دو نفر راننده و یه افغان در حالی که حسی برای دادن نداشتم، سه بار کردنم. توی کونم پر از آب منی بود. خونه که برگشتم رفتم حموم و مشغول تخلیه آب اونها شدم و به همه جام می مالیم. وقتی داشتم باهاش کیرم رو می مالیدم یک دفعه احساس کردم کیرم بشدت داره منقبض می شه. دست و پاهام کشیده شدن و کف حموم دراز کشیدم. بعدا فهمیدم که ارضا شدم اما آبی ازم بیرون نیومد. دیگه کارم شده بود جق زدن با آب کسایی که می کردنم.
توی این افکار بودم که متوجه شدم کیرم داره منفجر می شد. اونقدر یادآوری این لحظه ها برام لذت بخش بود که اصلا دوست نداشتم با جق زدن، به اون مسیر پایان بدم. واسه همین قبل از این که ارضا بشم، سریع از روی متکا بلند شدم و رفتم توی آشپزخونه و بدنم رو که از شدت شهوت و خواستن داغ شده بود، با خوردن یه لیوان آب سرد، خنک کردم. اما آتیش روشن شده بود و دیگه راهی برای برگشت نداشتم. رفتم سراغ وسایلی که بارها توی خودم فرو کرده بودم، ولی اون روز هیچکدومشون کمکم نمی کردن و نمی تونستم به خودم فرو کنمشون.
ازطرفی چون داشتم حسابی از یادآوری این خاطره ها لذت می بردم، دوس نداشتم جق بزنم و به این زودی تمومش کنم. واسه همین دوباره بلند شدم و رفتم سراغ عروسک های خواهرم. اما هر کاری کردم نتونستم پای اونارو حتی تا مچ توی کونم فرو کنم. اصلا انگار صفر کیلومتر شده بودم. البته این خاصیت رو کونم داشت که علیرغم سکس های زیادی که با آدمای مختلف بزرگ و کوچیک و انواع کیرهای کلفت و نازکی که داشتم، بعد از یک هفته کامل به شرایط اول بر می گشت. اما خیلی زود با ورود اولین کیر و تحمل درد اولیه اون، دوباره رفت و آمد کیر توی سوراخم عادی و لذت بخش می شد. اما اونروز حتی یه خیار ساده هم نتونستم توی کونم فرو کنم. همین عطش سوراخم رو واسه باز شدن و گرم شدن بیشتر می کرد.
تصمیم گرفتم از خونه بیام بیرون و یه چرخی بزنم تا حالم بهتر بشه. بعد از یک ماه بود که دوباره اومدم توی کوچه. تقریبا یه ربعی پیاده روی کردم و بعد تصمیم گرفتم برگردم توی خونه. انگار راه رفتن برام هنوز سخت بود.
سر کوچمون که رسیدم با داود روبرو شدم. داود یک سال از من کوچیکتر بود و تنها کسی بود که قبلا هر وقت که دوس داشت میومد خونمون، منو می کرد و می رفت. همیشه دوست داشت من به شکم بخوابم و اون بیاد روم و تقم رو بزنه تا حشری بشه و بره. با دیدن داود یک دفعه همه اون خاطره های گذشته توی ذهنم روشن شد و دوباره بدنم رو داغ کرد. بعد از سلام و احوال پرسی، رو کرد به من و گفت: خیلی وقته ندیدمت. دیگه بیرون نمی آیی. یا نکنه می آیی و ما نمی بینیمت. فکر کنم آخرین باری که با هم بودیم، اون روزی بود که رفتیم توی اتاقک جرثقیل. داود با گفتن این جمله انگار داشت مسیر رو برای من باز می کرد. با کمی تعجب پرسیدم: اتاقک جرثقیل؟ کدوم جرثقیل؟ کی؟ داود خندید و گفت: واقعا یادت نیست؟ یا شایدم اونقدر زیاد شده که اون روزها رو دیگه یادت نمیاد. خودمو زدم به کوچه علی چپ و گفتم: نه یادم نمیاد. یه کمش رو بگو شاید یادم اومد. داود گفت: الان نمی تونم تعریف کنم. باید برم. اما واسه این که یادت بیاد، اونروز راننده جرثقیل توی اتاقک ماشینش تو رو کرد و بعد هم که با هم اومدیم بیرون، من بردمت اون خونه نیمه کارهه و زیر راه پله ها ترتیبت رو دادم.
قلبم به تپش افتاده بود. انگار دوباره طاقتم تموم شده بود. بی اختیار دست رو بردم جلو و گذاشتم روی کیر داود و از روی شلوار لمسش کردم. لامصب راست کرده بود. یه فشار به کیرش دادم و گفتم: این چی می گه داود؟ گفت: شق کردم. گفتم: برای چی؟ گفت: یاد اون موقع ها افتادم که می کردمت. گفتم: خونمون کسی نیست. بیا بریم خونه ما. داود که واسه رفتن عجله داشت؛ با شنیدن پیشنهاد من نتونست از این پیشنهاد بگذره. اونم در شرایطی که خیلی وقت بود دیگه منو نکرده بود. با هم به طرف خونه راه افتادیم. به محض ورودمون به خونه، یه راست رفتیم توی اتاق من و بدون هیچ کلام اضافه ای هر دوتامون شلوار و شورتامون رو کشیدیم پایین و به کیر هم خیره شدیم. چقدر کیرش فرق کرده بود و نسبت به اون روزهای گذشته بزرگ تر شده بود. داود که تعجب منو دید، همون طور که داشت کیرش رو تف می مالید گفت: یه چی نگاه می کنی، مگه اولیت باره کیر میبینی؟ به شکم بخواب روی تختت. یه کم با کیرش بازی کردم و گفتم: داود کون دادی؟ داود گفت: نه چطور مگه؟ گفتم: کیرت خیلی بزرگ شده. از مال منم بزرگتر شده. گفت: خوب چه ربطی داره به کون دادن؟ گفتم: آخه همیشه به من می گفتن باید کون بدی تا کیرت بزرگ بشه. اما کیر من اصلا بزرگ نشد. داود که انگار دیگه نمی تونست در برابر شهوتش مقاومت کنه، منو به سمت تخت هل داد و با فشار به کمرم، بهم فهموند که باید بخوابمو و آماده کون دادن بشم. بی هیچ حرفی روی تخت خوابیدم و کونم و دادم بالا تا داود بیاد روم و دوباره بعد از سال ها ترتیبم رو بده. به محض این که خوابید روم، گرمای کیرش رو لای لپای کونم حس کردم. یه کم طول کشید تا بتونه کییییرششش رو تو سوراخم فرو کنه. واسه همین گفت: چقدر تنگی. شنیده بودم کارت شده دادن به غریبه ها و آدم بزرگا، فکر می کردم الان دیگه سوراخ کونت غار شده و کییییییرم توششششش گم می شه. اما حالا باید به زور بکنم توووووت. در همین لحظه بود که کیرش که از شدت هوس باد کرده بود، لیز خورد و تا ته فرو رفت تو سوراخم. ناخودآگاه از روی درد و ترس ناله کردم و گفتم: آآآآخخخخ رفففتتتت. تکون نده که جر خوردم. آخه هنوز هم داخل روده هام درد می کرد. اما داود دیگه دست خودش نبود. به محض اینکه دید کییییرررشش فرو رفته بهم، دست انداخت زیر کتف هام و شروع کرد به تقه زدن. از شدت هیجان مدام می گفت: اووووف. چه کونی داری. این مدت به کیا دادی؟ دلت واسه کیییییر من تنگ نشده بود؟ یادته امیر چقدر می کردت؟ یادته موقع قایم باشک بازی چقدر پسرا می بردنت توی ساختمون ها و خرابه ها و کونت می ذاشتن؟ همینطور بهم تلمبه می زد و این خاطره ها رو بیخ گوشم یادآوری می کرد. بعد رفت سراغ راننده جرثقیل و داستان کون دادنم توی اتاقک ماشین رو برام بازگو می کرد. در حالیکه صدای تقه زدن هاش تو کونم توی اتاق پیچیده بود و هر لحظه محکم تر و سریع تر می شد، گفت: یادته راننده جرثقیل چطوری جلوی چشم من اون کییییر گنده اش رو تو سوراخت چپوند و بهت تلمبه می زد؟ یادته به من گفت تو هم بکنش و یبار هم من جلوی اون کونت گذاشتم؟ من که به شدت با حرفای دادود تحریک شده بودم و دیگه حال خودمو نمی فهمیدم، در اثر مالش کیرم با تشک تختم، یک دفعه ارضا شدم و زیر داومد به شدت منقبض شدم. اونقدر قدرت انقباضم زیاد بود که صدای داود در اومد با اعتراض گفت: چیکار می کنی کیرم تو کونت شکست. دست خودم نبود. بعد از ارضا شدنم، عضلاتم به شدت منقبض شد و دیگه دوس نداشتم کون بدم. واسه همین با هر ترفنی بود، خودم رو از زیر داود کشیدم بیرون. وقتی بلند شدم، داود شروع به اعتراض کرد و سعی کرد دوباره بخوابونتم تا بتونه کارش رو تموم کنه. اما من ذهنم درگیر موضوع دیگه ای شده بود. در بین اعتراض های داود، دیدم سر کیرم خیسه. روی دلم و تشکم هم خیس شده بود. رنگ آبی که سر کیرم بود به زردی میزد و کمی هم سفت بود. با دست یه کم مالیدمش. چیزی که حدس می زدم درست بود. واسه اطمینان، آب روی شکمم رو بیشتر مالیدمش. دیدم کف می کنه و یه بوی خاص میده. بویی که البته واسه من نا آشنا نبود و بارها موقع دادن و توی حموممون اون رو تنفس کرده بودم. اونجا بود که فهمیدم برای اولین بار آبم اومده. حس خیلی عجیبی بود. برخلاف اولین بار که ارضا شدم و نمی دونستم چه اتفاقی برام افتاده، این بار با دیدن آبی که سر کیرم و روی شکمم کف کرده بود، دیگه مثه قبل شگفت زده و سردرگم نشدم، چون قبلا بارها آب دیده بودم و می دونستم اون چیه. داود با دیدن این صحنه گفت: داری چکار می کنی؟ به چی نگاه می کنی؟ نکنه آبت اومد؟ اولین بارته که آبت میاد؟ با حس جدیدی که بعد از ارضا شدن و اومدن آبم بهم دست داده بود، جواب داود رو دادم و به دروغ گفتم: نه. گفت: پس اون چیه سر کیرت؟ گفتم: نمی دونم اما وقتی داود بهم گیر داد تا دوباره بخوابم و بذارم کونم بگذاره، بهش گفت: داود آره. آبم اومده. اولین باره آبم میاد. من جق زدن رو هم تازه یاد گرفتم. داود گفت: خوب مبارک باشه که هم جق زدن رو یاد گرفتی و هم آبت اومد. حالا بخواب کونتو بده بالا تا منم ارضا بشم. سعی خودم رو کردم، اما هرکاری کردم که دوباره بخوابم زیر داود، نتونستم که نتونستم. بهش گفتم: داود دیگه نمی تونم بدم. بذار یبار دیگه. من تا به حال این حس رو تجربه نکردمه بودم. اما هر کاری می کنم که بتونم بهت بدم، نمی شه. وقتی داود نتونست برای کون دادن متقاعدم کنه، با نارحتی ازم جدا شد و رفت.
بعد از رفتم داود به دو دلیل ناراحت بودم. اول اینکه موقعی که داشتم کون می دادم آبم اومد و ارضا شدم و دوم اینکه با اومدن آبم دیگه تمایلی به ادامه کون دادن نداشتم و احساس کردم دیگه نمی تونم ادامه بدم. دوست نداشتم داود رو از خودم ناراحت کنم. اما واقعا دیگه نتونستم ادامه بدم و متاسفانه اون رو ناراحت کردم. چند روز بعد دوباره با هم آشتی کردیم و واسه این که از دلش در بیارم یه کون حسابی بهش دادم.
مسئله جدیدی که باهاش مواجه شدم این بود که به محض این که روم می خوابید و شروع می کرد به کمر زدن تو کونم، در اثر لذتی که می بردم و تماسی که کیرم با تشک زیرم برقرار می کرد، بلافاصله تحریک می شدم و آبم می اومد و سکسمون یا نیمه کاره می موند و یا دیگه نمی تونستم به اون حال بدم و فقط لحظه شماری می کردم تا زودتر آبش بیاد و تمومش کنه.
برای حل کردن این مشکل یاد گرفتم هر وقت داود میاد و می خواد منو توی اون حالت بکنه، باید کیرم رو محکم تو دستم نگه دارم و شکمم رو از تشک فاصله بدم تا در حین دادن، آبم نیاد و بتونم تا آخرش کونم رو بدم. داود هم فکر می کرد من از شدت خواسته که اون طوری کونم رو در حالت خوابیده براش قنبل می کنم تا ترتیبم و بده و حال کنه. با همه سختی ای که داشت، جلوی خودم رو می گرفتم و منتظر می موندم تا وقتی داود می خواست ارضا بشه، منم کیرم رو رها می کردم و شکمم رو به تشک می چسبوندم تا هم زمان با اون منم باهاش ارضا بشم و دیگه از ذستم ناراحت نشه. جالبه که آب داود هم چند روز بعد از این ماجرا برای اولین بار تو کون من اومد.
بعده ها فهمیدم داود اون روزی که من برای اولین بار آبم اومد و به بهانه ضدحالی که از کون ندادن من به خودش خورده بوده، رفته بوده و به همه اونایی که منو می شناختن گفته بوده که من فلانی رو توی خونه خودشون یه طوری کردمش که آبش زیر کیرم اومد.
     
  
مرد

 
جالب
     
  
مرد

 
ادامه
     
  
مرد

 
nicenightgay
خیلی تو خوبی عزیزم ، امکان نداره با خوندن هر قسمت از داستانت اوبم بالا نزنه ، دمت گرم چقدر خوبه یکی مثل تو توی لوتی هست❤️
amir cockuld
     
  

 
Gagana_rasht
متشکرم
     
  

 
Gagana_rasht
حتما
     
  

 
amirkhankoni
ممنونم امیرخان
منم خوشحالم که یکی مثه تو اینقدر با حرارت هست که بخونه و لذت ببره.
     
  
صفحه  صفحه 19 از 20:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

چطور در سن پایین کونی شدم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2025 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA